اندیشمندان و چهره های فرهنگی

نگاهی به بازنمایی زنانگی در شعر جبران خلیل جبران؛ تمدن امری زنانه است

مریم علی‌­پور

جبران خلیل جبران شاعر بلند آواز­  و نام آشنای جهان عرب است. برخی او را به عنوان شاعر زن می­شناسند؛ دلیل آن­ هم نگاه منحصر به فرد و بی­­‌بدیل او به زن در جامعه­ عرب است. او اعتقاد داشت که در این جامعه، نگاه به زن و عشق، نگاهی درست نیست؛ و عامدانه تلاش داشت تا با شهامتی ستودنی به نوعی ساختارشکنی دست پیدا کند و طرحی نو دراندازد. چراکه یکی از وظایف شاعران، شناساندن ارزش­های متعالی فراموش شده به جهانیان ­است.

پیش از بررسی سروده­‌های جبران خلیل جبران، به صورت کوتاه به مبنای نظری که از طریق آن، برخی از اشعار، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته‌­اند، اشاره‌­ای خواهد شد. از نظر برخی از روان­شناسان تحلیلی و  همچنین متفکران دیگر، روان آدمی از دو بخش آنیما و آنیموس تشکیل شده‌­است. آنیما به معنی بخش زنانه­ روان و آنیموس به معنی بخش مردانه­ روان انسان است. به صورت بسیار مختصر، مردانگی یا آنیموس سالم و مثبت نمادی است از تعقل، دوراندیشی و منطق. یک انسان سالم باید بتواند تعادلی میان ابعاد زنانه و ابعاد مردانه­ روح و روان خویش برقرار کند. به همین صورت، یک جامعه­ سالم هم باید بتواند تعادلی میان روح زنانه و روح مردانه و یا به عبارت­ دیگر میان ارزش­های زنانه و ارزش­های مردانه به وجود بیاورد. با توجه به موضوع مورد بررسی، فعلا تاکید این نوشتار بر وجه مثبت زنانه­ روان انسان یا همان آنیماست. این بخش حاوی ارزش­های بسیار ستودنی است که جهان امروز به آن­ها سخت نیازمند است؛ تعهد به روابط با دیگران، مراقبت، اهمیت دادن به عواطف و احساسات، حیا، صبوری، مهربانی و محبت، دلسوزی، پذیرش، احترام به طبیعت، در نظر گرفتن شهود، حمایت از محرومان و قربانیان و خرد خلاقانه از مظاهر زنانگی در زندگی بشری است. گاهی در برخی از جوامع بشری چنین ارزش هایی پست شمرده می شوند، یا سرکوب شده و نادیده گرفته می­شوند.

در اندیشه­ جبران خلیل جبران تمدن زنانه است، به این موضوع در قصیده­ بالقیس هم اشاره می­کند، اما چه وجه تشابهی میان تمدن و زنانگی به چشم می­‌خورد؟ به نظر می­رسد که در نگاه برخی از متفکران تمدن هم می­تواند بعد زنانه و بعد مردانه داشته باشد. این صورت زنانه­ تمدن است که به ساختاربندی جامعه با محوریت خانواده و تعهد اهمیت می­دهد، نسل­های بشری را در آغوش پر محبت مادر پرورش می­دهد، به کشاورزی، طبیعت و زمین اهمیت می­دهد؛ در واقع تمدن می­تواند از این لحاظ امری زنانه باشد.

از آنجایی که گاهی سنت­ها و باورهای معیوب و فلج کننده با نگاهی دینی و اسلامی تلفیق می­شود، بازاندیشی درباره­ زنانگی برای جهان اسلام ضروری به نظر می­رسد. چرا که در برخی از آموزه­‌های اسلامی ارزش­های زنانه و وجود زن محترم و گرانقدر شمرده شده­‌ است. اما امروزه شکاف­های میان زن و مرد به وسیله­ برخی از نظام­های مذهبی و سیاسی تعمیق پیدا کرده ­است. میزان نابرابری جنسیتی، انفعال و وابستگی در زنان، گسترش انواع خشونت­ها، وضعیت سلامت زنان، محروم کردن برخی از آن­ها از دنبال کردن علایق و استعدادهایشان که به نقش­‌آفرینی در جامعه می‌­انجامد، همگی نشان­ دهنده­ سیطره­ نادیده گرفتن و سرکوب وجه زنانه­ وجود آدمی در برخی از کشورهای جهان اسلام است. در واقع باید گفت که این مشکلات به کشورهای جهان اسلام محدود نمی‌­شود، بلکه این­ها مسائلی است که گریبان دنیای امروز را گرفته­ است، جهان غرب نیز با مواردی نظیر حرص و تمایل شدید به موفقیت و دستاورد، تهاجمی بودن، خشونت، تولیدات روزافزونی که به طبیعت صدمه وارد می­کند و آلودگی­های زیست محیطی، به نوعی به ستیز با ارزش­های زنانه برخاسته است. اما کشورهای اسلامی می‌­توانند با بهره‌­گیری از منابع ژرف دینی و سنتی خود پیش­قراول بازاندیشی در مورد مفهوم زنانگی در جهان باشند. چرا که بدون این بازاندیشی، ارزش­های متعالی زندگی از میان برمی­‌خیزند و شاهد جهانی سرد و بی‌­معنا خواهیم بود.

در ادامه، با در نظر گرفتن چنین مبنایی، برخی از سروده‌­های جبران خلیل جبران تحلیل می­شوند.

در قصیده­ معروف بالقیس، که  بعد از شهادت همسرش در حادثه­ انفجار سفارت عراق در بیروت، سروده­­ شده­، بخشی از نگاه او به زن ترسیم شده است. بالقیس در این قصیده نه تنها همسر جبران خلیل جبران، بلکه، نماد وطن، شعر و زنانگی است.

او در جایی از شعر می­گوید که:

«اینک ما

دیگر باره به زمان جاهلیت بازگشته‌­ایم

بالقیس

به روزگار بربرها

و وحشیگری، پلیدی، عقب­‌ماندگی و حقارت را

از سر گرفته­‌ایم.»

یکی از ویژگی­های بارز جامعه­ جاهلی عرب همین بی­‌حرمتی به زنان بود؛ که نمود آن را در ماجرای زنده به گور کردن دختران شنیده‌­ایم. جبران خلیل جبران، این حادثه­ را نوعی عقب­‌گرد به همان توحش می­داند؛ عصری که در آن تعصب، ترس و نادانی غلبه پیدا می­کند. به همان جاهلیتی که در آن یاسمن که نماد دلبستگی و تعلق است قتل­‌عام می­شود.

«خواهم گفت که

همانا دوران ما

روزگار قتل‌عام یاسمن‌هاست.»

در شعری دیگر از او ملاحظه می­شود که سرکوب ارزش­های زنانه منحصر به جامعه­ عرب نیست، بلکه مشکل عصر امروز است.

«دلم می­خواست در عصر دیگری دوستت می­داشتم

در عصری مهربان­تر و شاعرانه­‌تر

نه در عصر دیسکو، ماشین­های فراری و شلوارهای جین

دلم می­خواست تو با من بودی

در عصری که بر گل و شعر و بوریا و زن ستم نبود!»

در اندیشه­ جبران خلیل جبران تمدن زنانه است، به این موضوع در قصیده­ بالقیس هم اشاره می­کند، اما چه وجه تشابهی میان تمدن و زنانگی به چشم می­‌خورد؟ به نظر می­رسد که در نگاه برخی از متفکران تمدن هم می­تواند بعد زنانه و بعد مردانه داشته باشد. این صورت زنانه­ تمدن است که به ساختاربندی جامعه با محوریت خانواده و تعهد اهمیت می­دهد، نسل­های بشری را در آغوش پر محبت مادر پرورش می­دهد، به کشاورزی، طبیعت و زمین اهمیت می­دهد؛ در واقع تمدن می­تواند از این لحاظ امری زنانه باشد.

در کشورهای جهان اسلام از یک طرف به دلیل سیطره­ برخی از سنت­ها و فرهنگ­های غلط و از طرف دیگر به دلیل هجوم فرهنگ غربی، زنانگی و ارزش­های زنانه در معرض خطر قرار گرفته ­است. این وضعیت می­تواند آثار زیان­‌باری را برای این کشورها به دنبال داشته باشد. برخی از سروده­‌های جبران خلیل جبران زنگ هشداری برای آگاهی از چنین وضعیتی است.

علاوه بر این­ها، او زن و روح لطیف زنانه را منبعی برای شناخت حقیقی­‌تر خدا هم در نظر می­گیرد. تصور انسان از خدا می­تواند صورت­های مختلفی داشته باشد. در جوامع استبدادی با فرهنگ مردسالار، خداوند با ویژگی­‌هایی مانند قهار بودن و کسی که به خاطر خطا و اشتباه، بندگان را طرد و مجازات می­کند، شناخته می­شود، به عبارت دیگر چنین صفاتی از خداوند برجسته­ می­شوند. این نگاه علاوه بر ایجاد ترس و فاصله؛ نمی­گذارد که آدمی از سر جان با خداوند ارتباط برقرار کنند. جبران خلیل جبران در یکی از شعرها از معشوق خود می­خواهد که به تمام معنا زن باشد، تا از طریق او صفات جمال خداوندی را که عبارتند از رحیم بودن، رزاق بودن و لطیف بودن، بشناسد. در نظر داشتن خداوند با این صفات، مایه­ انس و الفت آدمی با پروردگار، لمس حضور لطیف او در زندگی و ایجاد عشق و علاقه با خداوند است؛ عارفان حقیقی عاشق چنین خداوندی می­شوند.

«تو را زنانه می‌خواهم
زیرا تمدن زنانه است
شعر زنانه است
ساقه‌ی گندم،
شیشه‌ی عطر،
حتی پاریس زنانه است
و بیروت – با تمامی زخم‌هایش – زنانه است

تو را سوگند به آنان که می‌خواهند شعر بسرایند
زن باش.

تو را سوگند به آنان که می‌خواهند خدا را بشناسند
زن باش»

در کشورهای جهان اسلام از یک طرف به دلیل سیطره­ برخی از سنت­ها و فرهنگ­های غلط و از طرف دیگر به دلیل هجوم فرهنگ غربی، زنانگی و ارزش­های زنانه در معرض خطر قرار گرفته ­است. این وضعیت می­تواند آثار زیان­‌باری را برای این کشورها به دنبال داشته باشد. برخی از سروده­‌های جبران خلیل جبران زنگ هشداری برای آگاهی از چنین وضعیتی است. روز زن بهانه‌­ای بود تا به وسیله­ این تحلیل کوتاه، بار دیگر از منظری متفاوت و نسبتاً بدیع، از زبان این شاعر معاصر، بار دیگر مفهوم زنانگی را فراتر از برداشت­های رایج مورد بررسی قرار داد. پاس داشتن ارزش­های زنانه و ارتباط برقرار کردن با وجه آنیمای روان، می­تواند رنگ و بوی متفاوتی را به زندگی و عصر امروز ببخشد.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا