ترکیه و قفقازجریان شناسی فکری و مذهبی

گروه‌های صوفی در ترکیه و تأثیر سیاسی و اجتماعی آن‌ها

ترجمه: رامین حسین آبادیان

گروه‌های دینی و طریقت‌های صوفیه در ترکیه در طول دو دهه گذشته نفس راحتی کشیدند و توانستند با آزادی بیشتری فعالیت‌های خود در این کشور را انجام دهند. این درحالی است که پیش از آن، نظام سیاسی حاکم بر ترکیه سیاست خصومت‌ورزانه ‎ای را در قبال این گروه‌ها و طریقت‌ها اتخاذ می‌کرد. در واقع، از زمان تأسیس جمهوری معاصر ترکیه توسط «مصطفی کمال آتاترک» نظام سیاسی در ترکیه به دشمنی با گروه‌های دینی و طریقت‌های صوفیه مبادرت ورزید. در طول زمانی بالغ بر نیم‌قرن، گروه‌ها و جریان‌های دینی در ترکیه تلاش کردند حضور خود در این کشور را حفظ کنند. آن‌ها برای تحقق این مهم، گاهی به انجام فعالیت‌های مخفیانه روی آوردند و گاهی هم مسیر دور زدن قوانین حاکم بر جامعه را در پیش گرفتند. این وضعیت ادامه پیدا کرد تا اینکه حزب «عدالت و توسعه» به عنوان یک حزب محافظه‌کار در ترکیه روی کار آمد و بر مسند قدرت تکیه زد. این حزب به گروه‌های دینی و طریقت‌های صوفی اجازه داد تا آداب و رسوم‌ خاص خود را با آزادی کامل به جای آورند. در جریان مقاله پیش‎روی، تلاش کرده‌ایم مهمترین گروه‌های صوفی در ترکیه، تاریخ آن‌ها و نیز میزان تأثیرگذاری‌شان بر حوزه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادیِ ترکیه را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.

از خلافت تا جمهوریت

گروه‌های صوفی در دوران حکمرانی امپراتوری عثمانی نقش مهمی ایفاء کردند. این نقش تنها به مساجد و اماکن دینی دیگر محدود و محصور نمی‌شود، بلکه تا قصرهای حکام و سلاطین نیز امتداد پیدا می‌کرد. حتی برخی از شخصیت‌ها و مقامات سیاسی به این گروه‌ها و شیوخ آن‌ها برای تثبیت و تحکیم ارکان حکومت خود تکیه کردند. مدت‌ها گذشت تا اینکه پیروان گروه‌ها و طریقت‌هایی نظیر «نقشبندیه»، «مولویه» و «خلوتیه» به پست‌ها و مناصب اداریِ وابسته به نظام حاکم دست یافتند. آن‌ها حتی به مراکز نظامی نیز راه پیدا کردند. شاید «شیخ آق شمس‌الدین» برجسته‌ترین مثالی باشد که بتواند جایگاه سیاسی‌ای را که صوفی‌ها توانستند در دوران امپراتوری به دست آورد، نشان دهد. «شیخ آق شمس‌الدین» فاتح معنوی «قسطنطنیه» به شمار می‌رفت. او در تربیت و پرورش سلطان «محمد بن مراد دوم» ملقب به «فاتح» نقش مهمی ایفاء کرد. او دائما سلطان محمد بن مراد دوم را تشویق به ورود به میدان مبارزه می‌کرد. شیخ شمس‌الدین همچنین پس از نبردهای مختلف، سربازان را به پایبندی به اصول دین اسلام توصیه می‌کرد.

گروه‌های صوفی در دوران حکمرانی امپراتوری عثمانی نقش مهمی ایفاء کردند. این نقش تنها به مساجد و اماکن دینی دیگر محدود و محصور نمی‌شود، بلکه تا قصرهای حکام و سلاطین نیز امتداد پیدا می‌کرد

علیرغم اینکه روابط و مناسبات میان امپراتوری عثمانی و گروه‌ها و طریقت‌های صوفی مستحکم بود، اما گاهی اوقات نیز تنش‌هایی در این روابط پدیدار می‌شد. همانطور که مدت‌زمان زیادی طول کشید تا امپراتوری عثمانی بتواند حضور خود در سطح جهان را تثبیت کند، طریقت‌های صوفی نیز به زمان زیادی نیاز داشتند تا پیش از برخورداری از هرگونه نفوذ سیاسی و اجتماعی، بتوانند جایگاه خود را در نزد سلاطین عثمانی به دست آورند. این همان مسئله‌ای است که «خلیل اینالجق» مورخ و استاد دانشگاه آنکارا در کتاب خود تحت عنوان «تاریخ دولت عثمانی؛ از تأسیس تا افول» بدان اشاره کرده است. وی این مسئله را در فصلی که به طریقت‌های صوفی پرداخته است، مطرح کرده است.

بسیاری از گروه‌ها و جریان‌های اسلامی در جریان «جنگ استقلال» ترکیه و تأسیس جمهوری در این کشور در کنار «مصطفی کمال آتاترک» ایستادند. فشارهای فزاینده گروه‌های اسلامگرا برای حفظ خلافت موجب شد تا دولت «مصطفی کمال» فعالیت‌های اسلامگرایان را به مثابه خطری برای جمهوریت تلقی کند. بنابراین، «آتاترک» رسما تصمیم گرفت خود را از شرّ خلافت رها کند. در ماه مارس سال 1924 لحظه سرنوشت‌ساز در تاریخ ترکیه فرا رسید؛ یعنی درست زمانی که شورای ملی تصمیم به لغو خلافت و تمامی نهادها و مؤسسات وابسته به آن نظیر مؤسسه «شیخ الإسلام» گرفت.

فشارهای فزاینده گروه‌های اسلامگرا برای حفظ خلافت موجب شد تا دولت «مصطفی کمال» فعالیت‌های اسلامگرایان را به مثابه خطری برای جمهوریت تلقی کند.

علیرغم اینکه لغو خلافت توسط شورای ملی ترکیه به مذاق گروه‌ها و جریان‌های اسلامگرا خوش نیامد، اما اکثر این گروه‌ها به حکم صادره توسط شورای مذکور تَن دادند و از آن پیروی کردند. با این حال، در سال 1925 انقلابی به رهبری «شیخ سعید پیران» از شیوخ نقشبندیه علیه «آتاترک» به راه افتاد. مورخان در خصوص ماهیت این انقلاب، نظرات و دیدگاه‌های متفاوتی دارند. برخی از آن‌ها معتقدند که این انقلاب اهداف قومیت‌گرایانه و جدایی‌طلبانه داشت. این دست از مورخان می‌گویند: «از آنجایی که شیخ سعید پیران یک شخصیت کُرد بود، بنابراین انقلاب سال 1925 را برای جدایی کُردها از حاکمیت اتفاق افتاد». این درحالی است که برخی دیگر از مورخان نظر دیگری دارند و می‌گویند که انقلاب یادشده بر اساس اصول دینی و با هدف احیای خلافت در ترکیه به راه افتاد.

در سال 1925 انقلابی به رهبری «شیخ سعید پیران» از شیوخ نقشبندیه علیه «آتاترک» به راه افتاد.

در اوایل فوریه سال 1925 بود که انقلاب «شیخ سعید پیران» در منطقه «إیل» واقع در شهر «دجله» در استان «دیاربکر» به راه افتاد. «شیخ سعید» در واکنش به تأسیس جمهوریت و کنار گذاشتن خلافت، گفت: «جمهوری ترکیه چیزی جز یک طاغوت نیست؛ طاغوتی که پایه و اساسِ خلافت اسلامی را از بین بُرده است. باید علیه این طاغوت به پاخاست تا بار دیگر خلافت اسلامی در سرزمین آناتولی احیاء گردد». عشایر جنوب شرق ترکیه حمایت گسترده‌ای از انقلاب «شیخ سعید» به عمل آوردند. با تمامی این‌ها، پس از آنکه دولت ترکیه در مناطق محل استقرار نیروهای «شیخ سعید» حالت فوق‌العاده اعلام کرد، این انقلاب در اواخر ماه آوریل همان سال [سال 1925] با شکست مواجه شد.

باید به این مسئله نیز اشاره کنیم که شیخ کُردی یعنی «سعید النورسی» ملقب به «بدیع الزمان» حاضر به پیوستن به صفوف انقلابیون وابسته به «شیخ پیران» نشد و موضع بی‌طرفانه اتخاذ کرد. علیرغم این موضع‌گیری، دولت «آتاترک» وی را به حمایت از شورش علیه حاکمیت سیاسی کشور متهم کرد و او را به زندان انداخت و سپس تبعید کرد. با این حال، «نورسی» توانستد آتش افکار و اندیشه‌های خود را همچنان شعله‌ور نگاه دارد و آن‌ها را در قالب کتابی تحت عنوان «رسائل النور» به چاپ برساند. «مصطفی کمال آتاترک» اقدامات خود علیه دین در ترکیه را ادامه داد. او در همین راستا، دستور ممنوعیت فعالیت‌های تمامی گروه‌ها و طریقت‌ها صوفی را صادر کرد. در ماه مِی سال 1928 نیز وی با صدور دستوری، مدارس وابسته به طریقت‌های صوفی را تعطیل کرد. در این مرحله، طریقت‌های صوفی به منظور حفظ حیات خود در جامعه ترکیه، تا دهه 50 به انجام فعالیت‌های محرمانه و مخفیانه پرداختند و سپس توانستند یک آزادی عمل نسبی پیدا کنند.

«آتاترک» صراحتا اعلام کرد: «در سایه حاکمیت جمهوریت در ترکیه، جایی برای شیوخ، دراویش و متدینین نیست. بهترین گزینه، پیمودن مسیری است که به برخورداری از تمدن منجر می‌شود».

علیرغم اینکه «مصطفی کمال آتاترک» عرصه را به شدت بر گروه‌ها و طریقت‌های دینی تنگ کرد، اما هواداران و پیروان «بدیع الزمان» از وی دست نکشیدند و کانال ارتباطی خود را به صورت مخفیانه با او حفظ کردند. آن‌ها کتاب‌های «بدیع الزمان» را به چاپ رساندند؛ کما اینکه به آموزش قرآن و فعالیت‌های دینی‌شان ادامه دادند. در آن زمان هیچکس پیش‌بینی نمی‌کرد که گروه منتسب به «نورسی» بتواند شاخه‌های متعددی داشته باشد و پس از چند دهه تعداد اعضاء و پیروان آن به صدها هزار نفر برسد. موضع «کمال آتاترک» در قبال تمامی گروه‌ها و طریقت‌های دینی کاملا واضح بود. او به طور کلی موضع واضحی در قبال دین داشت. «آتاترک» صراحتا اعلام کرد: «در سایه حاکمیت جمهوریت در ترکیه، جایی برای شیوخ، دراویش و متدینین نیست. بهترین گزینه، پیمودن مسیری است که به برخورداری از تمدن منجر می‌شود».

گروه‌ها و جریان‌های اسلامگرا در ترکیه در طول سالیان طولانی تا زمان برگزاری اولین انتخاباتِ چندحزبی به فعالیت‌های مخفیانه خود در این کشور ادامه دادند. آن‌ها تمام تلاش خود را برای پیروزی حزب دموکرات در انتخابات که خصومت کمتری با دین اسلام داشت، به کار بستند. همین امر سبب شد تا در نهایت «عدنان مندرس» رئیس حزب دموکرات بتواند در انتخابات سال 1950 در ترکیه به پیروزی دست یافته و بر کرسی قدرت تکیه بزند. «مندرس» پس از آنکه زمام امور را به دست گرفت در صدد جبران خدمتی که گروه‌ها و طریقت‌های اسلامی به او کرده بودند، برآمد. از همین روی، وی برخی از چهره‌های برجسته دینی و اسلامی را به صحنه عمومی ترکیه بازگرداند و در عین حال، طریقت‌های دینی را به بازیابی نقش خود در عرصه‌های اجتماعی و تبلیغی، ترغیب و تشویق کرد.

مندرس در سال 1960 طی یک کودتای نظامی از پست خود برکنار شد و یک سال بعد یعنی در سال 1961 اعدام گشت.

یکی از اقداماتی که «مندرس» در سال 1952 انجام داد این بود که دستور داد پخش اذان به زبان عربی در ترکیه ازسرگرفته شود. این درحالی است که در دوران حکمرانی «مصطفی کمال آتاترک» اذان به زبان ترکیه‌ای پخش می‌شد. افزون بر این، «مندرس» دستور آغاز مجدد آموزش زبان عربی را صادر کرد؛ کما اینکه مجوز ادای فریضه حج را نیز داد. این درحالی است که در طول 27 سال از دوران حکمرانی حزب جمهوری‌خواه خلق، اجازه سفر حج به مردم ترکیه داده نمی‌شد. او تاوان تمامی این اقدامات را با زندگی خود داد، چراکه در سال 1960 طی یک کودتای نظامی از پست خود برکنار شد و یک سال بعد یعنی در سال 1961 اعدام گشت.

ظهور «گولن»

برخی از جنبش‌ها و طریقت‌های صوفی به ویژه پس از به پیروزی رسیدن «عدنان مندرس» در انتخابات و تکیه زدن وی بر کرسی قدرت، به تدریج و به صورت غیرمستقیم در فضای عمومی کشور نفوذ پیدا کردند. رهبران این جنبش‌ها اعتقاد داشتند که لازم است در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی نیز تأثیرگذار باشند. این نگرش پس از گذشت چند دهه بر نوع فعالیت‌های طریقت‌های صوفی تأثیر گذاشت، به گونه‌ای آن‌ها برای تأمین نیازهایشان به منابع مالی سرمایه‌دارانی که از بطن همین طریقت‌ها خارج شده بودند، تکیه کردند. ازهمین‌روی، طریقت‌های صوفی توانستند مراکز و مؤسسات فرهنگی و فکری زیادی را تأسیس نمایند. از آنجایی که در زمان حاکمیت تفکر سکولاری در ترکیه، تأسیس انجمن‌های دینی ممنوع بود، شیوخ طریقت‌های صوفی تأسیس مراکز فرهنگی و فکری را در دستور کار قرار دادند. پس از آنکه مراکز یادشده در بسیاری از شهرهای ترکیه راه‌اندازی شدند، گروه‌های صوفی ارتباطات خود با روشنفکران و علماء را سامان بخشیده و به گسترش افکار و اندیشه‌های اسلامی مبادرت ورزیدند.

مراکز تأسیس‌شده توسط گروه‌ها و طریقت‌های صوفی در ابتدای امر با نظام سیاسی حاکم همگرایی داشتند، اما پس از گذشت چند سال توانستند افکار و اندیشه‌های خود را در سطح جامعه بسط دهند و با عموم مردم ارتباط برقرار سازند. علیرغم تمامی مخاطری که وجود داشت و تمامی هشدارهایی که از سوی نظام سیاسی حاکم داده شده بود، گروه‌های دینی به فعالیت‌های خود ادامه دادند. در چنین شرایطی شخصیتی به نام «فتح‌‎الله گولن» ظهور و بروز پیدا کرد. او تربیت‌شده گروه «نورسیه» بود؛ گروهی که توسط «شیخ سعید النورسی» در دوران حکمرانی «مصطفی کمال آتاترک» تأسیس شد. «گولن» در صفوف همین گروه پرورش یافت و اصول آن را سرلوحه خود قرار داد. او در مسیر فعالیت‌‎های خود یکی از شاخه‌های طریقت «نورسیه» را راه‌اندازی کرد. مدتی از آغاز فعالیت‌های «گولن» نگذشته بود که وی توانست خانه‌هایی را برای دانش‌پژوهانی که در مؤسسات آموزشی ترکیه کسب علم می‌کردند، احداث کند. او سپس دامنه فعالیت‌های خود را گسترش داد و به بازگشایی مدارس و دانشگاه‌های مختلف مبادرت ورزید. پس از آن، «گولن» قدم در عرصه رسانه گذاشت و چند روزنامه و شبکه ماهواره‌ای برای خود تأسیس کرد. جنبش تحت رهبری وی به نام «خدمت» معروف شد.

«فتح‌الله گولن» توانست هیبت گروه‌ها و طریقت‌های صوفی را به آن‌ها بازگرداند، زیرا در وارد ساختن این طریقت‌ها در قلب فعالیت‌های اجتماعی و خدمت‌رسانی، موفق عمل کرد. «جو حموره» پژوهشگر امور ترکیه و خاورمیانه در خصوص نقشی که «گولن» در حمایت از طریقت‎‌های صوفی ایفاء کرد، می‌گوید: «طریقت‌های صوفی وارث گولن هستند. واقعیت این است که وی تأثیر بسزایی بر این طریقت‌ها برجای گذاشت». این پژوهشگر امور ترکیه همچنین می‌گوید: «گولن امپراتوری خدمت‌رسانی خود را به طور چشمگیری گسترش داد و فعالیت‌های آموزشی‌اش را حتی تا خارج از مرزهای ترکیه امتداد بخشید. گولن ده‌ها مدرسه در کشورهای قفقاز و برخی از کشورهای اروپایی تأسیس کرد». «جو حموره» همچنین می‌افزاید: «فعالیت‌های مخفیانه و علنی طریقت‌های صوفیه موجب دور شدن مردم از سکولاریسم و سلب مشروعیت و محبوبیت از برخی از رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی شد». وضعیت در ترکیه به گونه‌ای شد که در اواخر قرن گذشته مردم عموما با سکولاریسم، بیگانه بودند چراکه طریقت‌های صوفی و مراکز اجتماعی، فرهنگی، دینی و آموزشی وابسته به آن‌ها، نیازهای مردم را برطرف می‌ساختند. حاکم شدن همین فضا در ترکیه یکی از عوامل روی کار آمدن حزب «عدالت و توسعه» بود.

«عدالت و توسعه» و کودتا

وضعیت ترکیه پس از روی کار آمدن حزب «عدالت و توسعه» به ریاست «رجب طیب اردوغان» که یک سیاستمدار اسلامگرا به شمار می‌رفت، تغییر کرد. تکیه زدن اردوغان بر کرسی قدرت به مثابه تحقق یک پیروزی بزرگ برای گروه‌های دینی بود، زیرا آن‌ها در سایه حکمرانی این سیاستمدار اسلامگرا طعم فعالیت‌های آزادانه را چشیدند. اردوغان زمانی که به عنوان رئیس حزب «عدالت و توسعه» در ترکیه روی کار آمد نیک می‌دانست که گروه‌های اسلامگرا یکی از عوامل موفقیت وی در صحنه سیاسی بوده‌اند. ازهمین‌روی، وی در تعامل با گروه‌های مذکور رویکردی به مراتب متفاوت از نظام‌های سیاسی گذشته را در پیش گرفت.

تکیه زدن اردوغان بر کرسی قدرت به مثابه تحقق یک پیروزی بزرگ برای گروه‌های دینی بود، زیرا آن‌ها در سایه حکمرانی این سیاستمدار اسلامگرا طعم فعالیت‌های آزادانه را چشیدند.

چند سال گذشت تا اینکه جنبش «فتح الله گولن» و دولت ترکیه با یکدیگر به اختلاف برخوردند. بنابراین، دو متحدِ دیروز، جنگِ مخفیانه‌ای را در دستگاه‌های دولتی با یکدیگر به راه انداختند. علیرغم اینکه به قدرت رسیدن حزب «عدالت و توسعه» با حمایت کامل و مطلق جنبش «گولن» اتفاق افتاد، اما این جنبش اعلام کرد که هیچ تصمیمی برای ورود به عرصه سیاسی ندارد. جنبش «گولن» پس از به دست آوردن آزادی خود در سایه حکمرانی حزب «عدالت و توسعه» نفوذ بیشتری در جامعه ترکیه به دست آورد. این جنبش همچنین موفق به تحقق یک «نفوذ اختاپوسی» در صفوف ارتش، پلیس، آموزش و پرورش، رسانه‌ها و نهادهای دولتی مختلف شد؛ نفوذی که به آن اجازه داد تا دولتی را در بطنِ دولت ترکیه به وجود آورد. نبرد میان حزب «عدالت و توسعه» و جنبش «گولن» در طول چند سال ادامه پیدا کرد. رهبران حزب «عدالت و توسعه» جنبش «گولن» را به طراحی کودتای روز 15 ژوئیه سال 2016 علیه نظام سیاسی حاکم متهم کردند. در آن زمان، اگر اردوغان ابتکار عمل را به دست نمی‌گرفت، بساط حکمرانی حزب «عدالت و توسعه» در ترکیه برچیده می‌شد.

به هرحال، اختلافات میان دو طرف تا جایی بالا گرفت که دولت ترکیه در صدد ریشه‌کَن کردن جمعیت «خدمت» به رهبری «فتح الله گولن» و حذف آن از تمامی عرصه‌های زندگی در ترکیه برآمد. درهمین‌راستا، نیروهای امنیتی ترکیه هزاران تَن از اعضای این جنبش را به زندان انداختند و تعداد بیشمار دیگری از آن‌ها را تحت تعقیب قرار دادند. درهمین حال، مدارس و دانشگاه‌ها و رسانه‌های وابسته به جنبش نیز تعطیل شدند. اردوغان در گام بعدی مبارزه خود با جنبش «گولن» خشکاندن ریشه حامیان داخلی آن را در دستور کار قرار داد. وی به منظور تحقق این امر، اسامی طرف‌های حامی جنبش «خدمت» را در لیست گروه‌های تروریستی درج کرد. پس از کودتای ماه ژوئیه سال 2016 موضع اردوغان در قبال گروه‌های دینی تغییر نکرد؛ به ویژه اینکه تعدادی از آن‌ها عملا در مقابل این کودتا ایستادند. با این‌حال، این سیاستمدار اسلامگرا، نقشه راه جدیدی را برای تعامل با اسلامگرایان ترسیم کرد. درحال حاضر، شمار پیروان این گروه‌ها در اقصی نقاط ترکیه به میلیون‌ها نفر می‌رسد.

پس از کودتای ماه ژوئیه سال 2016 موضع اردوغان در قبال گروه‌های دینی تغییر نکرد؛ به ویژه اینکه تعدادی از آن‌ها عملا در مقابل این کودتا ایستادند. با این‌حال، این سیاستمدار اسلامگرا، نقشه راه جدیدی را برای تعامل با اسلامگرایان ترسیم کرد.

«حموره» پژوهشگر امور خاورمیانه و ترکیه تصریح می‌کند: «حزب حاکم در ترکیه [عدالت و توسعه] از اشتباهات گذشته درس گرفت و پست‌های اصلی در ساختار دولت را میان گروه‌ها و جریان‌‎های مختلف تقسیم کرد و نه فقط در میان اعضای یک گروه یا جریان خاص. بدیهی است که توزیع مناصب و پست‌های حساس در میان گروه‌های مختلف باعث وفاداری آن‌‎ها نسبت به نظام حاکم می‌شود. چنین سیاستی موجب شد تا اردوغان خود را به عنوان یک چهره سیاسیِ اهل بذل و بخشش مطرح سازد و گروه‌های مختلف نیز هریک با هدف دستیابی به نفوذ بیشتر در مراکز دولتی برای نزدیک شدن به وی تلاش کنند».

مهمترین گروه‌های دینی در ترکیه

جنبش «إرن کوی»

«إرن کوی» یکی از جنبش‌های وابسته به طریقت صوفی «نقشبندیه» است که عمدتا از تجار و سرمایه‌داران محافظه‌کار تشکیل می‌شود. درحال حاضر «عثمانی نوری توپ باش» ریاست آن را برعهده دارد. جنبش «إرن کوی» نام خود را از منطقه‌ای به همین اسم که در «استانبول» واقع شده، گرفته است. این جنبش پس از سال 1955 توسط «شیخ محمود سامی رمضان اوغلو» تأسیس شد اما در سایه فشارهایی که گروه‌های اسلامگرا در ترکیه با آن مواجه شدند، «رمضان اوغلو» به عربستان سفر کرد و در سال 1984 هم در همانجا درگذشت. کمیته‌ای متشکل از 4 نفر جنبش «إرن کوی» را رهبری می‌کنند. پس از دهه 80 قرن گذشته این جنبش تصمیم گرفت فعالیت‌هایش را در قالب یک نهاد رسمی پیش ببرد. ازهمین‌روی، در پروژه‌ها و فعالیت‌های امدادرسانی، آموزشی و رسانه‌ای ورود پیدا کرد. ازجمله نهادهای وابسته به جنبش «إرن کوی» می‌توان به مؤسسه «عزیز محمود هدائی» و مؤسسه فرهنگی «مرادیه» اشاره کرد. این جنبش همچنین مستقیما بر تعداد زیادی از مدارس و مراکز موقوفه در ترکیه و خارج آن نظارت دارد.

عثمانی نوری توپ باش

مؤسسه «عزیز محمود هدائی» فعالیت‌‎هایی را در بیش از 30 کشور جهان در حوزه‌های آموزشی، فرهنگی و اجتماعی در دستور کار قرار داد. این مؤسسه به طور ویژه در «بالکان»، «قفقاز»، «آسیای میانه» و «آفریقا» فعالیت کرد. در سال 1992 بود که جنبش «إرن کوی» 135 نهاد آموزشی را در داخل و خارج از ترکیه راه‌اندازی کرد. این جنبش در کنار فعالیت‌های خود از ورود به عرصه رسانه نیز غافل نشد. در حوزه انتشارات نیز اقداماتی از سوی رهبران «إرن کوی» انجام گرفت. آن‌ها در سال 1980 با تأسیس مرکز انتشاراتی «إرکام» وارد این عرصه شدند.

«إرن کوی» همچنین 3 نشریه مختص جوانان، زنان و خانواده را راه‌اندازی کرد. از آنجایی که این جنبش به سرمایه‌داران برجسته تکیه دارد و در عرصه اقتصادی ترکیه نیز ورود پیدا کرده است، یکی از قوی‌ترین جریان‌های دینی در این کشور به شمار می‌رود. رسانه‌های ترکیه همواره از روابط مستحکم و نزدیک میان «إرن کوی» و خاندان «طوباش» که مالک فروشگاه‌های زنجیره‌ای معروف «بیم» در «استانبول» هستند، سخن گفته‌اند.

جماعت «اسکندر پاشا»

«اسکندر پاشا» یکی از مشهورترین جنبش‌های دینیِ صوفی در شهر «استانبول» به شمار می‌رود و شاید بتوان گفت که قدیمی‌ترین جنبش است. «شیخ محمد زاهد کُتکو» که این جنبش را از شیوخ خود به ارث بُرده بود، از طریق آن نسبت به تأسیس یک جریان اسلامیِ سیاسی اقدام کرد. «کُتکو» پیروان و مریدان خود را به پیوستن به مراکز مهم و تأثیرگذار در ساختار دستگاه‌های دولتی تشویق و ترغیب می‌کرد. او یکی از بزرگترین مخالفان سکولاریسم در ترکیه محسوب می‌شد. جنبش «اسکندر پاشا» سیاستمداران بزرگی را پرورش داد و وارد صحنه سیاسی کرد. ازجمله این سیاستمداران می‌توان به «تورگوت اوزال» رئیس‌جمهور اسبق ترکیه و نیز «نجم‌الدین اربکان» که در سال 1970 اولین حزب اسلامیِ سیاسی را تحت عنوان «نظام ملی» تأسیس نمود، اشاره کرد.

زمانی که «اربکان» فعالیت‌های سیاسیِ جنجال‌برانگیز خود در عرصه سیاسی را کلید زد، به شدت توسط جنبش «اسکندر پاشا» مورد حمایت قرار گرفت. این جنبش از تمامی اقدامات «اربکان» حمایت به عمل آورد. رهبران جنبش، شخصیت‌های برجسته را وارد احزابی می‌کردند که توسط «اربکان» تأسیس شده بودند تا بدین‌سان، «نجم الدین» بتواند در برابر ارتش و نیز ناسیونالیست‌ها از قدرت بیشتری برخوردار باشد. احزاب مختلفی که «اربکان» آن‌ها را یکی پس از دیگری تأسیس کرد، از تعقیبِ نیروهای امنیتی نظام حاکم در امان نماندند. علیرغم همه محدودیت‌هایی که «اربکان» با آن مواجه شد، اما هیچگاه نخواست با دستگاه نظامی که جریان‌‌‌های اسلامگرا را سرکوب می‌کرد، وارد درگیری شود. همچنین باید اشاره شود که «رجب طیب اردوغان» و «عبدالله گُل» نیز از پرورش‌یافتگان مکتب «اسکندر پاشا» بودند. آن‌ها بعدها حزب «عدالت و توسعه» را در ترکیه تأسیس کردند.

علاوه بر حزب «عدالت و توسعه»، حزب «سعادت» نیز از بطن حزب «اربکان» و افکار و اندیشه‌های او متولد شد و در صحنه ترکیه ظهور و بروز پیدا کرد. اینجا بود که جنبش «اسکندر پاشا» باید موضع خود در قبال دو حزب یادشده را اتخاذ می‌کرد. رهبران جنبش به منظور تجلیل از «اربکان» و فعالیت‌های وی، از حزب «سعادت» حمایت کردند و تلاش‌شان را به کار بستند تا جایگاه این حزب در ساختار سیاسی ترکیه تثبیت گردد. آن‌ها در عین حال، حمایت بیشتری از حزب «عدالت و توسعه» به عمل آوردند و این حزب به لطف همین حمایت‌ها توانست در جامعه نفوذ پیدا کند و در یک فاصله بسیار کوتاه از زمان تأسیسش، در انتخابات پیروز گردد. اعضای جنبش «اسکندر پاشا» از لحاظ نوع آداب و رسوم سنتی خود تفاوت چندانی با دیگر جنبش‌های وابسته به طریقت نقشبندیه ندارند، اما وجه تمایز آن با دیگر جنبش‌ها، تلاشی است که برای ایجاد توازن میان «سنت» و «مدرنیته» به کار می‌بندند. آن‌ها همواره در نشریات خود و مقالاتی که به رشته تحریر درمی‌آورند، به این مسئله اشاره می‌کنند که اسلام به طور اساسی با مفاهیم مدرنیته سازگار است.

جنبش «اسکندر پاشا» برخلاف برخی دیگر از جنبش‌ها و جریان‌های اسلامگرا، ضمن فعالیت در عرصه سیاسی، با سیاستمداران نیز ارتباط مستحکمی برقرار کرد. این جنبش ـ طبق سیاست همیشگی خود ـ در جریان انتخابات‌ها از یک طرفِ مشخص به طور رسمی اعلام حمایت می‌کند. این درحالی است که دیگر گروه‌های اسلامگرا نه به طور مستقیم که به صورت غیرمستقیم از شرکت‌کنندگان در انتخابات حمایت به عمل می‌آورند. این موضوع در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر کاملا آشکار شد، چراکه «اسکندر پاشا» به صورت تمام‌قد از رئیس‌جمهور«رجب طیب اردوغان» حمایت کرد. یکی از اقداماتی که «اسکندر پاشا» انجام می‌دهد، انتقاد از حوادث و رویدادهایِ روز در ترکیه است.

جنبش «اسکندر پاشا» در فعالیت‌های اجتماعی نیز مشارکت دارد و صدها انجمن تحت نظارت آن فعالیت می‌کنند. همچنین فعالیت‌های این جنبش تا ترمیم و بازسازی آثار تاریخی ترکیه گسترش پیدا کرد. فعالیت‌های خیرخواهانه مراکز موقوفه وابسته به جنبش «اسکندر پاشا» در تعداد زیادی از کشورها به چشم می‌خورد. توزیع کمک‌های غذایی و قربانی کردن در ایّام عید ازجمله اقدامات خیرخواهانه مراکز یادشده به شمار می‌رود. انجمن‌‎هایی که زیر نظر «اسکندر پاشا» کار می‌کنند، اهتمام ویژه‌ای به مسئله جوانان، زنان، ورزش، آموزش، فرهنگ و محیط زیست دارند.

جنبش «منزل» یا «سمرقند»

«محمد راشد آرول» از شیوخ طریقت صوفی «نقشبندیه»، جنبش «منزل» یا «سمرقند» را تأسیس کرد. نام این جنبش برگرفته از اسم روستای «منزل» در استان «آدیامان» واقع در جنوب ترکیه، است. فعالیت‌‎های جنبش «منزل» به ویژه پس از کودتای نظامی سال 1980 به شدت گسترش پیدا کرد. این جنبش همواره به عنوان یکی از گروه‌های حامی نظام سیاسی ترکیه شناخته شده است و به همین دلیل، حضور آن در صحنه عمومی ترکیه و مخصوصا در مناطق غربی کشور به طور فزاینده‌‌ای گسترش پیدا کرد. منابع ترکیه‌ای بدون اشاره به تعداد اعضای جنبش «منزل» می‌گویند که بزرگترین جنبش در این کشور به شمار می‌رود. رهبران جنبش «منزل» دارای یک شرکت هلدینگ و تعدادی مدرسه و بیمارستان هستند. آن‌ها فعالیت‌های زیادی را در داخل و خارج از ترکیه انجام می‌دهند. فعالیت‌های رسانه‌ای جنبش در سایه یک مجموعه رسانه‌ای تحت عنوان «رادیو و تلویزیون سمرقند» انجام می‌شود. افزون بر این، «رادیو 15»، «انتشارات سمرقند»، «مجله سمرقند»، «نشریه کودکان سمرقند»، «نشریه خانواده سمرقند» و «مجله جوانانِ اهل مطالعه» ازجمله دیگر عرصه‌های فعالیت‌ جنبش «منزل» در حوزه رسانه محسوب می‌شوند.

جنبش «منزل» از تمامی نشریه‌ها و مجلات مذکور برای انتشار آراء، نظرات و دیدگاه‌های صوفیه بهره‌برداری می‌کند. باید گفت که این جنبش مدیریت برخی نهادهایی را که در زمینه سازماندهی سفرهای حج و عمره فعالیت می‌کنند، برعهده دارد. جنبش «منزل» چندین دفتر در اروپا دارد. برخلاف دیگر گروه‌های صوفی، جنبش «منزل» دارای تفکر و ایدئولوژی ملی‌گرایانه است و از حزب «حرکت ملی» به رهبری «دولت باغلچی» حمایت می‌کند. در برخی از پژوهش‌ها آمده است که شماری از رهبران سیاسیِ ملی‌گرا در ترکیه از پیروان «منزل» بوده‌اند. ازجمله باید به «آلپ‌ارسلان تورکش» رهبر سابق حزب «حرکت ملی» و «محسن یازیجی اوغلو» رهبر حزب «اتحاد بزرگ» اشاره کرد. مریدان و پیروان جنبش «منزل» تاکنون در انتخابات‌های ترکیه به نامزدهای حزب «حرکت ملی» رأی داده‌اند. این جنبش در سال 2003 با دو وزیر وابسته به خود در دولتِ حزب «عدالت و توسعه» نقش‌آفرینی کرد. در سال 2005 بود که این جنبش انجمن صنعت‌گران و کارآفرینان «تومسیاد» را تأسیس کرد. شمار اعضای این انجمن به 1500 عضو که جملگی از شخصیت‌‎های سرمایه‌دار هستند، می‌رسد.

جنبش یا طریقت «سلیمان‌جی»

جنبش «سلیمان‌جی» توسط «شیخ سلیمان حلمی تونوخان» و همزمان با تأسیس جمهوری ترکیه و تغییراتی که «مصطفی کمال آتاترک» در عرصه‌های اجتماعی، دینی و سیاسی در ترکیه ایجاد کرد،  تأسیس شد. «سلیمان حلمی» اعتقاد داشت که تغییرات ایجادشده توسط «آتاترک» نمی‌تواند بر جامعه ترکیه حاکم باشد، چراکه با اصول و مبادی اسلامی در تعارض است. در واقع، مؤسس جنبش «سلیمان‌جی» بر این باور بود که تغییرات «آتاتورک» اجازه نمی‌دهد جامعه ترکیه ارزش‌ها و سنن‌ خود را حفظ کند. او معتقد بود که این تغییرات موجب خلق جامعه‌ای جدید و تربیت نسل‌های آینده با اتکاء به افکار و اندیشه‌های غربی و غیراسلامی خواهد شد.

«سلیمان تونوخان» در سال 1938 به یک واعظ تبدیل شد و خارج از چارچوب نظام حاکمیتی در ترکیه برای ترویج اصول دینی در کشور تلاش کرد. او پس از آنکه نسبت به برگزاری جلسات دینی مبادرت ورزید، توسط دستگاه قضایی ترکیه محاکمه گشت. نظام سیاسی ترکیه او را از هرگونه سخنرانی منع کرد. در سال 1950 وی توانست مجددا مجوز سخنرانی بگیرد و اینجا بود که فعالیت‌هایش در عرصه آموزش دینی را شدت بخشید. بر این اساس، «سلیمان تونوخان» از آزادی نسبی ایجادشده برای خود در سال 1950  که در نتیجه تغییر نظام سیاسی به وجود آمده بود، بهره‌برداری کرد. علیرغم اینکه «سلیمان» توانست در منابر سخنرانی حاضر شود، اما نیروهای پلیس به مراکز اعضای جنبش «سلیمان‌جی» حمله می‌کردند. با این حال، فعالیت‌‎های جنبش کما کان ادامه پیدا کرد. در سال 1959 بود که «سلیمان تونوخان» به عنوان اولین رهبر جنبش «سلیمان‌جی» درگذشت و پس از او دامادش «کمال کاکار» سکان هدایت جنبش را به دست گرفت.

جنبش «سلیمان‌جی» پس از آغاز مهاجرت مردم ترکیه به آلمان در سال 1961 نسبت به تأسیس اماکنی تحت عنوان مراکز فرهنگی اسلامی در خارج از ترکیه مبادرت ورزید. «سلیمان‌جی» اولین گروهی بود که دوره‌های آموزش حفظ قرآن را در کشور آلمان برگزار کرد. این جنبش ساختمان‌هایی را در اروپا خریداری و چندین کتابخانه و سالن جلسه در آن‌ها احداث کرد. «سلیمان‌جی» تأثیرگذارترین گروه ترکیه‌ای در آلمان به شمار می‌رود. مراکز فرهنگی وابسته به این جنبش در کشورهایی نظیر بلغارستان و رومانی وجود دارند. «سلیمان‌جی» در کشورهای آسیای میانه نیز دارای مراکز فرهنگی است و از طریق همین مراکز اقدام به ارائه خدمات دینی می‌کند. رهبران «سلیمان جی» به شهروندان ترکیه‌ای ساکن آسیای میانه و بالکان برای تحصیل و آموزش در ترکیه بورسیه تحصیلی اعطاء می‌نمایند.

«سلیمان‌جی» از آن دسته گروه‌های دینی است که به مخالفت با حکمرانی حزب «عدالت و توسعه» معروف است.

منابع ترکیه‌ای می‌گویند که شمار اعضای جنبش «سلیمان‌جی» از دو میلیون نفر فراتر می‌رود و تعداد مدارس جنبش نیز به 2500 مدرسه تنها در داخل ترکیه می‌رسد. از لحاظ سیاسی، جنبش «سلیمان‌جی» تا  زمان وقوع کودتای سال 1980 از حزب «دموکرات» و حزب «عدالت» حمایت به عمل آورد. پس از آن نیز از «تورگوت اوزال» رئیس حزب «مام میهن» حمایت کرد. علیرغم اینکه جنبش «سلیمان‌جی» از فعالیت‌های سیاسی دوری می‌کند، اما همواره نسبت به مشارکت در انتخابات اهتمام داشته است. در زمان برگزاری انتخابات، سیاستمداران ترکیه تلاش می‌کنند تا از طریق نزدیک شدن به چهره‌های جنبش «سلیمان‌جی» حمایت آن‌ها از خود در کارزار انتخاباتی را کسب کنند. «سلیمان‌جی» از آن دسته گروه‌های دینی است که به مخالفت با حکمرانی حزب «عدالت و توسعه» معروف است. به عنوان مثال، در جریان انتخابات شهرداری استانبول، اعضای جنبش «سلیمان‌جی» به «اکرم امام اوغلو» از حزب جمهوری خلق رأی دادند؛ کسی که با «بن علی ییلدریم» نامزد حزب «عدالت و توسعه» رقابت می‌کرد.

جماعت «اسماعیل آقا»

صدها هزار نفر در منطقه «الفاتح» واقع در شهر «استانبول» ترکیه در مراسم تشییع جنازه «شیخ محمود اوستا عثمان» معروف به «شیخ محمود أفندی» شرکت کردند. آن‌ها با مشارکت گسترده خود در این مراسم صحنه متفاوتی از گذشته را در ترکیه معاصر به نمایش گذاشتند؛ صحنه‌ای که برخورداری گروه‌های دینی از آزادی عمل در ترکیه برخلاف سال‌های گذشته را به خوبی به تصویر کشید. این صحنه به مذاق سکولارها خوش نیامد، زیرا موجب شد به این باور برسند که تصویر ترکیه‌ای که «مصطفی کمال آتاترک» بنا کرد، درحال از بین رفتن است. جماعت «اسماعیل آقا» که یک گروه صوفی و از زیرمجموعه‌های «نقشبندیه» به شمار می‌رود، در منطقه «الفاتح» در «استانبول» متمرکز است. شمار اعضاء و پیروان این جماعیت در ترکیه به میلیون‌ها نفر می‌رسد که عمدتا در «قونیه» و «ترابزون» یعنی زادگاه شیخِ جماعت، مستقر هستند. نام جماعت برگرفته از اسم مسجدی است که «محمود أفندی» در دهه 50 قرن گذشته آن را به عنوان مرکز فعالیت‌های «اسماعیل آقا» انتخاب کرد. «شیخ محمود أفندی» در طول دوران حیات خود کتاب‌های دینی زیادی را به رشته تحریر درآورد و فعالیت‌‎های «اسماعیل آقا» را در عرصه علمی نیز ارتقاء بخشید.

نوع پوشش مَردان پیرو جماعت «اسماعیل آقا» نیز از دیگر گروه‌های صوفی متمایز است. آن‌ها عبا و عمامه می‌پوشند و محاسن‌شان نیز معمولا بلند است. زنان نیز عمدتا لباس‌های مشکلی بلند و گُشاد بر تَن می‌کنند تا بدن‌شان (به جز بخشی از صورت) به طور کامل پوشانده شود. اعضاء و پیروان جماعت غالبا برای تحصیل نه به مدارس دولتی که به مدارس دینی می‌روند. همین امر سبب شده است تا آن‌ها توسط مردم جامعه مورد انتقاد واقع شوند. این انتقادات زمانی بیش از پیش تشدید شد که «شیخ محمود أفندی» با صدور فتوایی، رفتن دختران به مدرسه را حرام اعلام کرد. به قدرت رسیدن حزب «عدالت و توسعه» تأثیر بسزایی در گسترش دامنه فعالیت‌های جماعت «اسماعیل آقا» در ترکیه داشت. در این دوره [دوره حکمرانی عدالت و توسعه] گروه‌ها و جنبش‌های دینی با آزادی بیشتری در مقایسه با ادوار گذشته فعالیت کردند. در این دوره، مراکز موقفه بسیاری به وجود آمد و گروه‌های دینی خودشان نسبت به تأمین نیازهای اقتصادی‌شان وارد عمل شدند. کما اینکه جلسات آموزش دینی در این دوره رونق گرفت.

نوع پوشش مَردان پیرو جماعت «اسماعیل آقا» نیز از دیگر گروه‌های صوفی متمایز است. آن‌ها عبا و عمامه می‌پوشند و محاسن‌شان نیز معمولا بلند است. زنان نیز عمدتا لباس‌های مشکلی بلند و گُشاد بر تَن می‌کنند تا بدن‌شان (به جز بخشی از صورت) به طور کامل پوشانده شود.

دانش‌پژوهان در مراکز دینی «اسماعیل آقا» مراحل تحصیلی را طی می‌کنند. این مراکز به تربیت افراد بر اساس اصول دینی، اهتمام ویژه‌ای دارند. مراکز «اسماعیل آقا» خدماتی ازجمله خوابگاه، غذا و گاهی اوقات لباس و پوشاک را به صورت رایگان در اختیار دانش‌پژوهان خود قرار می‌دهند. فعالیت‌های آموزش دینی جماعت یادشده تنها در ترکیه محدود و محصور نمی‌شود و در بیش از 40 کشور جهان امتداد می‌یابد. «شیخ محمود أفندی» حضور قدرتمندانه‌ای در جماعت تحتِ رهبری خود و نیز در احزاب محافظه‌کار به ویژه حزب «آزادی و عدالت» داشت. مسئولان ترکیه و در رأس آن‌ها «رجب طیب اردوغان» به صورت دوره‌ای به دیدار او می‌رفتند. چنین اتفاقی به ویژه پیش از برگزاری انتخابات در ترکیه مشاهده می‌شد. در مراسم تشییع جنازه «أفندی» نیز نمایندگانی از تمامی احزاب ترکیه حتی احزاب معارض، شرکت کردند. «اسماعیل آقا» یکی از گروه‌هایی است که نقش پُررنگی در سدّ راه کودتای ژوئیه سال 2016 ایفاء کرد. در جریان کودتای مذکور، ارتش تلاش کرد با به زیر کشیدن نظام سیاسی «اردوغان»، قدرت را به دست گیرد. یک منبع در جماعت «اسماعیل آقا» در جریان گفتگو با «نون‌پست» به این مسئله اشاره کرد که دستور مقابله با ارتش در زمان وقوع کودتا از سوی رهبر عالی این جماعت صادر شد.

خلاصه

تعداد گروه‌ها و جنبش‌های دینی در ترکیه تنها به آنچه که در این مقاله بدان اشاره شد، محدود نمی‌شود. ما تلاش کردیم تا به برجسته‌ترین وبزرگترین گروه‌هایی که هم‌اکنون نیز در صحنه عمومی ترکیه فعالیت دارند، اشاره کنیم. تحرکات و اقدامات این گروه‌ها میزان گستردگی‌ و تأثیرگذاری‌شان در سطوح مختلف جامعه را نشان می‌دهد. درست مانند آنچه که میان احزاب سیاسی وجود دارد، بعضا میان این گروه‌ها نیز شکاف و چنددستگی به چشم می‌خورد که البته ناشی از اختلاف نظرهای سیاسی، عقیدتی و دینی است. با این حال، بزرگترین چالش در مسیر این گروه‌ها منازعه با گروه‌های سکولار است، زیرا سکولارها فعالیت‌های گروه‌های دینی را برخلاف قانون اساسی می‌دانند و می‌گویند که آن‌ها هویت سکولاری ترکیه را تغییر می‌دهند.

در جریان انتخابات ریاست جمهوری اخیر در ترکیه، نامزدهای انتخاباتی تلاش کردند حمایت گروه‌های یادشده از خود را جلب کنند. وعده‌های نامزدهای انتخاباتی به خوبی این مسئله را نشان داد. آن‌ها همواره در طول تبلیغات خود بر ماهیت دینی جامعه ترکیه تأکید کردند. سؤالی که وجود دارد این است که آیا موجودیت گروه‌های دینی در گرو حضور حزب محافظه‌کار «عدالت و توسعه» در صحنه سیاسی است؟ «جو حموره» پژوهشگر حوزه خاورمیانه و ترکیه در پاسخ به این سؤال می‌گوید: «گروه‌های دینی مختلف در ترکیه از حزب عدالت و توسعه قدیمی‌تر هستند. از همین روی، بقای آن‌ها در جامعه در گرو بقای حزب عدالت و توسعه نیست. شاید قدرت‌شان در گرو تداوم حکمرانی حزب عدالت و توسعه باشد اما بقای‌شان به این مسئله وابسته نیست. حضور گروه‌های دینی در جامعه ترکیه اعم از شهرها و روستاها نهادینه شده است. آن‌ها در طبقات اجتماعی مختلف نفوذ پیدا کرده‌اند و مراکز و مؤسسات دینی بسیاری را در اختیار دارند؛ کما اینکه آن‌ها در داخل ساختار قدرت نیز طرفدارانی دارند.

این پژوهشگر حوزه خاورمیانه و ترکیه می‌افزاید: «قدرت گروه‌هایی نظیر اسماعیل آقا و حتی فتح الله گولن پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، افزایش پیدا کرد. عدالت و توسعه برای بقاء در حکومت، نیاز داشت تا با این گروه‌ها وارد ائتلاف شود. این حزب از سال 2004 با هدف کاهش دامنه سیطره ارتش بر صحنه سیاسی و عمومی ترکیه، با بسیاری از گروه‌های دینی وارد ائتلاف شد. در طول سال‌های گذشته، هر اندازه که از میزان نقش‌آفرینی و تأثیرگذاری دستگاه نظامی ترکیه کاسته شد، بر حضور گروه‌های دینی در جامعه افزوده شد.

منبع: نون بوست 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا