به بهانه بیانیه حضرت آیت الله سید کاظم حائری؛ مقتدی رهبری را می خواهد نه مرجعیت؛

محمد قطرانی – سردبیر پایگاه شعوبا
چه کسی جانشین باشد؟
از همان روزهای نخستین پس از ترور شهید سید محمد صدر بحث جانشینی وی ابتدا در محافل زیرزمینی و پس از سقوط صدام به صورت علنی مطرح شد.
برخی مانند آیت الله شیخ محمد یعقوبی عنوان کردند که در محفلی که برخی شاگردان شهید سید محمد صدر نیز حضور داشته اند ایشان به اعلم بودن شیخ محمد یعقوبی اشاره کرده اند و همین مساله مستمسکی برای فعالیت های ایشان و دفتر و بعدها حزب متبوع شان یعنی فضیلت شد.
اما در میان شاگردان و هواداران سید محمد صدر رایج ترین کلام این بود که ایشان سید کاظم حائری را به عنوان اعلم پس از خویش معرفی کردهاند.
مقتدی صدر و آیت الله سید کاظم حائری
در جمعه 22 فروردین 1382(8 صفر1424) که هنوز جنگ در جریان بود مقتدی صدر در نماز جمعه کوفه ظاهر شد و با هیبت پدرش، کفن پوش در میان انبوه جمعیت وفاداران به پدرش خطبه نماز خواند. وی در این خطبه پس از بیان سقوط صدام و شرایط جدید به دو چیز سفارش کرد: تبعیت از دستورات سید کاظم حائری که پدرش وی را اعلم اعلام کرده بود و رفتن به زیارت اربعین که یکی از دلایلی بود که سید محمدصدر جان خود را بر سر دعوت به آن از دست داد.[1] آن روزها سید کاظم حائری مرجع صدریها محسوب میشد. نگارنده در روزهای جنگ مقتدی صدر با آمریکاییها در تابستان 1383(2004) بخاطر دارد که عکس سید کاظم حائری بر دیوار خانه برخی صدریها زده شده بود.
اگرچه آن روزها نیز مقتدی صدر به نوعی رهبری هواداران صدری و یا به نوعی بخش عمدهای از طرفداران سید محمد صدر را برعهده داشت اما هیچگاه نگاه تمام افراد جیش المهدی به او یکسان نبود و برخی افراد در بدنه جیش المهدی خود را تمام و کمال تابع مقتدی نمیدانستند. بعبارت دیگر رهبری و قیادت مقتدی صدر بر بدنه صدری به تدریج به نقطه فعلی رسیده است. در بازه سالهای 2004 تا 2008 افراد تاثیرگذاری از بدنه جیش المهدی جدا شدند که میتوان از قیس خزعلی، اکرم الکعبی، هادی الدراجی، سید محمد طباطبایی و …یاد کرد که رهبران گروه عصائب اهل الحق و نجباء را تشکیل میدهند. در مورد اهمیت این افراد ذکر این نکته حائز اهمیت است که شبکه مخفی رهبری هواداران جریان صدر پس از شهادت سید محمد صدر تا سقوط صدام شامل این افراد میشود: ریاض النوری[2]، سید محمد طباطبایی[3]، مصطفی الیعقوبی[4]، قیس خزعلی[5]، و جابر الخفاجی[6] که دو نفر از آنها یعنی خزعلی و طباطبایی رهبران فعلی عصائب هستند. [7] این بدنه جدا شده کسانی بودند که عملا نگاه شهید سید محمد صدر در مورد تبعیت از سید کاظم حائری را دنبال کردند که بعدها با اشارات متعدد معظم له به تبعیت از مقام معظم رهبری، عملا این افراد به قیادت و مرجعیت آیت الله خامنه ای رسیدند و مساله اشاره شده در نامه اخیر آیت الله حائری نیز تاکید دوباره بر همان بیانات قبلی است.
رابطه خوب مقتدی صدر و آیت الله حائری اما بسیار پیشتر از این به سردی گراییده بود. دلایل مختلفی برای این مساله ذکر شده است. از این که آیت الله حائری از عملکرد مقتدی در جنگهای نجف ناراضی بودهاند گرفته تا این که مقتدی مهر دفتر سید محمد صدر را نشکسته و … اما به هر حال رابطه مرجعیت آیت الله حائری یا هرآنچه اسمش را بگذاریم نهایتا چند سال کوتاه پس از سقوط صدام برای باقیماندگان در جریان صدر ادامه داشته است.
ما به دنبال رهبری هستیم و نه مرجعیت
اما صدریهای زیر پرچم مقتدی چگونه عدم اجتهاد و یا مرجعیت مقتدی را توجیه میکنند؟ مقتدی صدر اگرچه به استفتائات بر اساس فتاوای پدرش همینک نیز پاسخ میدهد، اما مدعی است که اساسا ما دنبال افتا به معنای کلاسیک نیستیم! ریشه این نگاه را باید در صحبتهای خود سید محمد صدر جست و جو کرد. در سال 2012 در سوالی که از مقتدی صدر در مورد اختلافاتش با آیت الله سید کاظم حائری میشود(که گواه این مطلب است که صدریها به خوبی به جدایی سید مقتدی صدر از آیت الله حائری اذعان دارند) به تفکیک قیادت و افتا که پدرش سید محمد صدر نیز به آن اشاره کرده بود تمسک کرد. مقتدی پاسخ میدهد که پدرم به رهبری و قیادتی قائل بود که لزوما از او تقلید در امور فقهی نمیشود. در کلام صدرثانی تصریح شده است که سید کاظم حائری اعلم است ولی چون در عراق حضور ندارد از اوضاع مردم به خوبی آگاه نیست و مردم نیاز به رهبری دارند که در امور سیاسی و اجتماعی خود به او مراجعه کنند.[8] و طبیعتا این فرد کسی نیست جز سید مقتدی صدر! این استدلال طبیعتا در میان آن دسته از هواداران مقتدی که اینگونه امور برایشان موضوعیت دارد مورد توجه قرار گرفته و در مواردی برای تثبیت رهبری مقتدی صدر به آن استناد میشود. [9] اگرچه این استدلال توسط هواداران بیان میشود[10] اما روشن است که انبوه هواداران صدری در مورد کسی که حتی دعای روزهای ماه مبارک رمضان را به اشتباه میخواند[11]، خیلی به این نکات توجهی ندارند.
بیانیه آیت الله سید کاظم حائری و این روزهای عراق
در عین اعتراف به بزرگی و عظمت اقدام آیت الله سید کاظم حائری(دام ظله) در بیانیه اخیرشان اما باید گفت که این بیانیه تاثیر شگرفی بر چینش نیروهای سیاسی و مردمی و تحولات فعلی و آتی عراق نخواهد داشت. بعبارتی آن دسته از هواداران سید محمد صدر که از مقتدی و صدریها جدا شده و برای آیت الله حائری شان بسیار قائل هستند و در گروههایی مانند عصائب حضور دارند همینک در خط مقدم مخالفت با مقتدی صدر حاضر هستند. عمده تودهای که در ذیل رهبری مقتدی باقی ماندهاند یا اساسا جوانانی هستند که برای این مسائل اهمیتی قائل نیستند و یا میانسالان و سالخوردگانی میباشند که هم از این اختلافات آگاه بودند و هم مستمسکهای جدی از کلام سید محمد صدر برای توجیه قیادت و رهبری مقتدی صدر دارند. مقتدی صدر نیز در آخرین بیانیه خود مبنی بر کنار کشیدن از صحنه سیاسی، اشاره به مساله قیادت داخل عراق داشت چیزی که بارها از زبان صدریها شنیده شده است.
آگاهان میدانند که احتمال درگیری نیروهای مقتدی صدر از روزهای پیش قابل پیشبینی بود و کناره کشیدن چندباره او از صحنه سیاسی نیز بیشتر به تاکتیک موقت برای زیرزمینی کردن فعالیتها و عدم پذیرش خونها شباهت دارد. طبیعتا بیانیه آیت الله حائری بهانهای به دست مقتدی صدر داد که بتواند به اقداماتش تسریع بخشد و یا آنها را آغاز کند. طبعا انسداد سیاسی ماههای اخیر عراق پیشبینی را بسیار دشوار کرده اما اصل این که عراق دیر یا زود به آشوب کشیده میشود چیزی است که از ماهها پیش و چه بسا سالها پیش مورد اشاره کارشناسان قرار گرفته بود.
[1] پاتریک کوکبرن، مقتدی الصدر؛ صحوه الشیعه و الصراع علی العراق، ص 207
[2] شوهر خواهر مقتدی صدر و مسئول مکتب شهید الصدر که در سال 2008 ترور شد.
[3] جداشده از جریان صدر و از رهبران کنونی گروه عصائب اهل الحق
[4] از بزرگان کنونی جریان صدر و مسئول برانی شهید سید محمد صدر
[5] جداشده از جریان صدر، رهبر گروه عصائب اهل الحق
[6] از نزدیکان به مقتدی صدر
[7] Marisa Cochrane, The Fragmentation of the Sadrist Movement, Institute for the Study of War, p.12
[8] http://jawabna.com/index.php/permalink/4859.html>
[9] https://kitabat.com/ قیاده لا تمثل التقلید
[10] علی الزیدی، مقتدی الصدر قیاده فوق الشبهات، ص 175
[11] https://twitter.com/Mu_AlSadr/status/1520342930824871937