بازخورد سریال «آقازاده» در خارج از مرزها؛ شکست تصویر رویایی از ایران!
امیررضا عباس زاده
در عصری زندگی می کنیم که مرزی برای تولیدات رسانه ای وجود ندارد. کافی است خواهانی باشد تا بدان دست یابد.
آقازاده محتوایی بود که علاوه بر ایران، در خارج این مرز ها هم به شدت دیده شد. در نگاه مخاطب ایرانی روایت آقازاده، روایتی آسیب شناسانه از مسیر انقلاب اسلامی بوده که در کنار آن سعی داشته رفع اتهامی هم از رانتخوار بودن همه مسئولین داشته باشد. بدین منظور کارگردان دوگانه مسئول خوب و مسئول بد یا مسئول انقلابی و مسئول انقلابی نما ساخته و علت این نوع رفتارها را هم در تفاوت ارزش ها و سبک زندگی آن ها می جوید.
اما این سریال در آن سوی مرزها به شکل دیگری دیده شد. مخاطبان طرفدار جمهوری اسلامی ایران در خارج مرزها به دنبال شناسایی جهان شگفت انگیز ایران اسلامی اهست تا با الگوگیری از مردم آنجا سبک زندگی خود را با آن تطبیق دهد یا حداقل فانتزی ذهنی خود از زندگی مشترک خانوادگی آیندهاش را بسازد. بدین جهت به دنبال یافتن و فهم زندگی مذهبی های ایران اهست و راحت ترین مسیر آشنایی را در مراجعه به آثار رسانهای که روایتی از زندگی مردم را دارد، یافته است.
فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی که بازنمایی از زندگی عادی مردم ایران دارند از همان محتواهایی هستند که طیف طرفدار ایران در جهان اسلام به دنبالش است. خصوصا فیلم و سریال هایی که در آن شخص اول مذهبی در اقلیت باشد و منشا اثر جمعی شود و در نهایت موجب تحول شخص یا گروه کوچکی در اطراف خود شود. فیلم هایی مانند دل شکسته و سریال هایی مانند تنهایی لیلا و پدر از این جمله بودند.
سریال آقازاده نیز با داشتن چنین فرمی مورد استقبال مخاطب جهان اسلامی قرار گرفت. خصوصا که بازیگر شخص اول داستان همان حامد سریال پدر بود و مرضیه هم تقریبا همان لیلا. در واقع مخاطب این سریال را در ادامه سریال پدر میدید.
اما این بار داستان تفاوت کرده بود. آقازاده روایتگر فساد و فحشا داخل سیستمی است که نام اسلام را یدک می کشد. گرچه آقازاده نشان می دهد مذهبی های واقعی هم داخل همین سیستم هستند و در آخر هم همین گروه باقی می مانند و منافقان چون کف روی آب می روند؛ اما مخاطب جهان اسلامی ما توقع این مواجهه را ندارد. آقازاده ابهت نظام اسلامی واقع در ایران را برای دلباختگان جمهوری اسلامی در جهان اسلام از بین میبرد. همچو عاشقی که از معشوق خود سیلی میخورد. مات و مبهوت مانده است.
این مخاطب به پدر و آقازاده و… به مثابه زندگی واقعی مردم ایران مینگرد و نه بازنمایی زندگی مذهبی هایی که در ذهن نویسنده و کارگردان وجود دارد. حتی لفظ آقازاده کماکان احترام خاصی نزد او دارد. به بازیگران همچو مردم واقعی نگاه می کند. اما این نگاه فانتزی او با دیدن عکس های غیرمذهبی از بازیگران، مخصوصا از بازیگران زن به هم میریزد. ضربه این تصاویر باعث میشود به همه تصاویر از ایران شک کند. این بار او بهای زیادی برای بالا رفتن سواد رسانهای خود پرداخت کرده است. در نهایت مخاطب پروپاقرص ما پس زده میشود.
آقازاده و مخصوصا پدر بیشتر روایت هایی مجعول از زندگی مذهبی های ایران نیز بود. بیشتر مذهبی ها در نگاه اول به این سریالها، روایت سریال را روایت زندگی شخصی خود ندانستند.
البته خود را به جای شخصیت اول قرار می دهند اما نتیجه این جایگیری باعث شکل گیری فانتزی خاصی در ذهن مخاطب شود که اثرات جبران ناپذیری مانند عدم رضایت از زندگی خانوادگی و حتی طلاق را در آینده داشته باشد. اما اگر روایت حقیقی بود و از بازیگرانی که زندگی شخصی نزدیک به نقش خود دارند، استفاده میشد، این مسائل به وجود نمیآمد. یادمان نرود که هدف حق تنها از مسیر حق میگذرد.
تاکنون در مقام توصیف آنچه از تعامل خود با مسلمانان کشورهایی چون ازبکستان، تاجیکستان، آذربایجان، ترکیه و روسیه به دست آمده، بودم. اما در مقام تجویز ضروری است برای پاسخ به عطش طرفداران جمهوری اسلامی برای کشف شگفتی های زندگی در ایران، بیشتر به داستان هایی که روایتگر سبک زندگی مذهبی ایرانی هستند، بپردازیم.
هنگام ساخت این روایت ها نیم نگاهی هم به نحوه دیده شدن محصول در آن سوی مرزها هم داشته باشیم. با توجه به علاقه مخاطب به سریال هایی با فرم عاشقانه مذهبی، هر محتوایی را داخل این فرم قرار ندهیم. انتقاد خوب است و اصلا مخاطب طرفدار ما در جهان اسلام باید متوجه وقایع داخل ایران باشد اما اولا باید زمینه پذیرش این حقایق را فراهم آورد و دوم جایگاه این حقایق در دل روایت های عاشقانه نیست.
در نهایت سعی کنیم روایتی حقیقی و واقعی از سبک زندگی مذهبی های ایران داشته باشیم.