رژیم صهیونیستی

تشدید بی‌سابقه تنش‌های داخلی؛ آیا اوضاع داخلی در رژیم صهیونیستی به مرحله انفجار می‌رسد؟

محسن محمد صالح –  مرکز مطالعات الزیتونه
ترجمه: رامین حسین آبادیان

به نظر می‌رسد که تشکیل افراطی‌ترین کابینه دینی و راست‌گرا در طول تاریخ رژیم صهیونیستی به رهبری «بنیامین نتانیاهو» با واکنش‌های شدید و بی‌سابقه در جامعه صهیونیستی مواجه شده است. این واکنش‌ها تاکنون به حدی شدید و تند بوده‌اند که حتی رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی رژیم صهیونیستی به منظور ساقط کردن دولت، خواستار ابراز اعتراض به اشکال مختلف شده‌اند. آن‌ها در واقع خواستار برگزاری تظاهرات، دست زدن به انتفاضه مدنی و سرپیچی از دستورات دولت شدند. ازجمله شخصیت‌های صهیونیست که به مخالفت با دولت افراطی اسرائیل برخاستند، می‌توان به ایهود باراک، موشه یعالون، دان حالوتس، عاموس گلعاد، یائیر جولان، یوفال دیکسین و آویگدور لیبرمن اشاره کرد. البته شخصیت‌های دیگری نیز هستند که علیه دولت موضع‌گیری کردند.

 واقعیت این است که از زمان تأسیس رژیم صهیونیستی، درگیری‌ها و مناقشات گسترده بر سَر مناصب و پست‌های سیاسی، تعدد احزاب و فروپاشی آن‌ها و نیز بازسازی ساختار این احزاب همواره از ویژگی‌های اصلی تحولات در داخل اراضی اشغالی بوده است. با این حال، رهبران صهیونیست در چارچوب پایبندی به منافع عالی پروژه صهیونیستی عموما این اختلافات و مناقشات را کنترل کرده‌اند. با تمامی این‌ها، رژیم صهیونیستی از حدود 4 سال پیش با نوعی بی‌ثباتی سیاسی مواجه است. در طول مدت زمان مذکور، صهیونیست‌ها 5 بار انتخابات برگزار کرده‌اند. درعین حال باید گفت که انتقادات از دولت جدید و مخالفت با آن به طور بی‌سابقه‌ای افزایش پیدا کرده است.

ریشه اصلی مشکل در کجا نهفته است؟

نمی‌توان گفت که ماهیت راستگرا بودن دولت کنونی عامل اصلی تشدید تنش‌ها در اراضی اشغالی و مخالفت با دولت نتانیاهو است. علت هم کاملا واضح است. از زمان پیروزی حزب «لیکود» در انتخابات در سال 1977 یعنی از 46 سال پیش تاکنون این راستگرایان بوده‌اند که بر صحنه سیاسی در رژیم صهیونیستی سیطره داشته‌اند. افزون بر این، جامعه صهیونیستی نیز به طور کلی در طول 20 سال گذشته بیش از پیش به سمت راستگرایی حرکت کرده است. در همین حال، رقابت بر سَر قدرت نیز همواره در میان گروه‌ها و جریان‌های راستگرا دیده شده است. در این میان، جریان‌های چپگرا یا به ورطه فروپاشی کشیده شده‌اند و یا خود ـ از لحاظ افکار و ایدئولوژی ـ در موارد زیادی به جریان‌های راستگرا شباهت پیدا کرده‌اند. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که حدود دو سومِ اسرائیلی‌ها یعنی 66 درصد از آن‌ها خود را در زمره راستگرایان تلقی می‌کنند. مشکل اصلی اینجاست که گروه‌ها و جریان‌های راستگرا در اسرائیل که به نقطه اوج افراطی‌گری مذهبی و قومی رسیده‌اند، همواره قدرت را در رژیم صهیونیستی در دست داشته‌اند. به طور مشخص مقصود ما «صهیونیسمِ دینی» است. این‌ها گروه‌ها و جریان‌هایی هستند که نه تنها در ساختار دولت مشارکت دارند، بلکه سیاست‌های کلی رژیم صهیونیستی و مسیر حرکت آن را مشخص می‌نمایند. کما اینکه آن‌ها خود را حافظ هویت صهیونیسم قلمداد می‌کنند.

از زمان پیروزی حزب «لیکود» در انتخابات در سال 1977 یعنی از 46 سال پیش تاکنون این راستگرایان بوده‌اند که بر صحنه سیاسی در رژیم صهیونیستی سیطره داشته‌اند. افزون بر این، جامعه صهیونیستی نیز به طور کلی در طول 20 سال گذشته بیش از پیش به سمت راستگرایی حرکت کرده است.

این گروه‌ها و جریان‌ها می‌خواهند خود رابطه میان دین و دولت را تنظیم کرده و اجرای دستورات تورات در زندگی روزانه مردم جامعه را نهادینه سازند. آن‌ها همچنین در نبرد فلسطینی ـ اسرائیلی نیز مداخله می‌کنند و معتقدند که باید بر مسجدالاقصی، قدس اشغالی و کرانه باختری به طور کامل مسلط شد. این دسته از جریان‌های صهیونیستی هیچ توجهی به راهکار دو دولتی هم ندارند. احزاب و جریان‌های سیاسی با ایدئولوژی مذکور همواره به پست‌های وزارتی دست یافته و برای تحقق اهداف، ایده‌ها و برنامه‌های خود تلاش کرده‌اند. به عنوان مثال، آن‌ها بر دستگاه پلیس، نهادهای مرتبط با شهرک‌سازی و مدیریت کرانه باختری و مؤسسات آموزشی سیطره یافته‌اند و حتی در کار ارتش نیز مداخله می‌کنند؛ کما اینکه هیچگاه از هیچ تلاشی برای تأثیرگذاری بر سیاست‌های رسانه‌ای و نیز بسط هیمنه بر دستگاه قضایی نیز دریغ نکرده‌اند. دولت کنونی اسرائیل نیز به سران این احزاب، جریان‌ها و گروه‌های سیاسی اجازه می‌دهد تا به راحتی اهداف و برنامه‌های خود را عملیاتی سازند، زیرا این دولت برای اولین بار در طول سالیان اخیر توانسته است در کنست (پارلمان) با کسب 64 کرسی به یک اغلبیت مطلوب دست یابد.

بر اساس تمامی آنچه که گفته شد، ریشه اصلی اتفاقات کنونی در اراضی اشغالی، نگرانی‌ از تلاش‌های گروه‌ها و جریان‌های راستگرا برای مدیریت جامعه و دولت بر اساس دیدگاه‌ها و نگرش‌های افراط‌گرایانه خود است. منتقدان و مخالفان دولت معتقدند: «این ایدئولوژی موجب ایجاد یک درگیری داخلی در اسرائیل شده و در نهایت آن را به انزوا می‌کشاند. اقدامات افراطی دولت موجب مخدوش شدن چهره اسرائیل می‌گردد». بنابراین، پُر واضح است که منتقدان نگران آشکار شدن چهره زشت و زننده صهیونیست‌ها از رهگذر اقدامات افراطی دولت هستند. این افراد در واقع نمی‌خواهند چهره رژیم صهیونیستی بدون آرایش و رتوش برای همگان آشکار گردد. این درحالی است که «صهیونیسمِ دینی» می‌گوید نگرانی‌ها در این زمینه غیر واقعی است. صهیونیسم دینی بر این باور است که اسرائیل به دلیل برخورداری از یک نفوذ جهانی فزاینده اساسا نیازی به کسب رضایت دیگران ندارد. به اعتقاد «صهیونیسم دینی» تجربه ثابت کرده که واکنش‌های عربی و بین‌المللی همواره فاقد ارزش بوده است. «صهیونیسم دینی» همچنین تأکید می‌کند که اقشار مختلف در جامعه صهیونیستی باید برای پیشبرد پروژه صهیونیستی با یکدیگر متحد بوده و انسجام داشته باشند.

صهیونیسم دینی بر این باور است که اسرائیل به دلیل برخورداری از یک نفوذ جهانی فزاینده اساسا نیازی به کسب رضایت دیگران ندارد. به اعتقاد «صهیونیسم دینی» تجربه ثابت کرده که واکنش‌های عربی و بین‌المللی همواره فاقد ارزش بوده است.

نگرانی‌ها از اقدامات افراط‌گرایان زمانی بیشتر شد که تلاش‌های سازمان‌یافته حامیان صهیونیسم دینی و متحدان دولتی آن‌ها برای ایجاد سازگاری میان قوانین و افکار و ایده‌های افراطی‌شان شدت گرفت. در واقع، مخالفان پس از مشاهده تلاش افراط‌گرایان برای بسط سیطره بر دستگاه قضایی و یا کاستن از سطح میزان تأثیرگذاری آن بر دولت، بیش از پیش به انتقاد از کابینه پرداختند. به عنوان نمونه، «یاریف لیفین» وزیر دادگستری کابینه نتانیاهو طرحی را ارائه داد که به موجب آن از صلاحیات و اختیارات دادگاه عالی کاسته می‌شود. این بدان معناست که کنست (پارلمان) اجازه می‌یابد تا از احکام صادره از سوی دادگاه عالی عبور کرده و به آن‌ها عمل نکند. «ایستر حایوت» رئیس دادگاه عالی رژیم صهیونیستی در واکنش به طرح ارائه شده از سوی «لیفین» که یکی از اعضای حزب «لیکود» نیز محسوب می‌شود، مدعی شد: «این طرح ساختار عدالت را نابود می‌کند و دموکراسی را از بین می‌برد».

این دست از اقدامات دولت موجب شد تا حتی کهنه‌سربازان نیروی هوایی رژیم صهیونیستی از جمله «دان حالوتس» رئیس سابق ستاد مشترک ارتش این رژیم به مخالفت با دولت برخیزند. او خواستار آن شد تا همگان قاطعانه در برابر دولت بایستند و با آن مقابله کنند. این شخصیت نظامی رژیم صهیونیستی از مسئولان حقوقی خواست تا به دولت اجازه پیشبرد اهدافش را ندهند. در همین ارتباط، «دان حالوتس» نامه‌ای را به دادگاه عالی رژیم صهیونیستی و مقامات حقوقی نوشت. او در این نامه تأکید کرد: «ما امروز در برابر یک واقعیت تلخ قرار داریم و آن، این است که ائتلاف احزاب دینی و قومیتیِ افراطی تهدیدی جدی برای آینده اسرائیل محسوب می‌شود». همچنین شخصیت‌های حقوقی و قضایی رژیم صهیونیستی اعلام کردند که لوایح پیشنهادی دولت برای محدود ساختن دستگاه قضایی به مثابه یک کودتای سازمان‌یافته علیه این دستگاه است و اقدامی بسیار خطرناک محسوب می‌شود. این شخصیت‌ها عنوان کردند که ادامه این روند ممکن است به وقوع درگیری‌های مستقیم میان اقشار سکولار و دینی در جامعه صهیونیستی منجر گردد.

«دان حالوتس» رئیس سابق ستاد مشترک ارتش: «ما امروز در برابر یک واقعیت تلخ قرار داریم و آن، این است که ائتلاف احزاب دینی و قومیتیِ افراطی تهدیدی جدی برای آینده اسرائیل محسوب می‌شود».

نگرانی‌ها از اقدامات دولت افزایش یافت تا جایی که مقامات اسرائیلی نگران وجهه خارجی اسرائیل شدند. در همین راستا، 105 نفر از سفراء و دیپلمات‌های اسرائیلی در نامه‌ای مشترک به «بنیامین نتانیاهو» نگرانی خود نسبت به اقدامات دولت را ابراز و اعلام کردند که ممکن است این اقدامات به روابط خارجی تل‌آویو و نیز منافع آن در عرصه خارجی لطمه بزند. در همین حال، ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا نیز ضمن ابراز نگرانی از سیاست‌ها و اقدامات دولت اسرائیل، تأکید کردند که چنین اقداماتی ممکن است به روند صلح با فلسطین و مسیر عادی‌سازی روابط تل‌آویو با کشورهای مختلف آسیب برساند. در این میان، ایالات متحده آمریکا حتی به تهدید تلویحی مسئولان دولت رژیم صهیونیستی نیز مبادرت ورزید و اعلام کرد که به دلیل غرق شدن برخی از شخصیت‌های اسرائیلی در افراطی‌گری، شاید مقامات آمریکایی حاضر به دیدار و ملاقات با آن‌ها نشوند. این اقدام از سوی آمریکایی‌ها کاملا بی‌سابقه بوده است. از سوی دیگر، «توماس فریدمن» روزنامه‌نگار مشهور آمریکایی در مقاله‌ای به طور خلاصه به تشریح احساسات کلی آمریکایی‌ها در قبال اسرائیل پرداخت و نوشت: «دلمان برای همان اسرائیل گذشته تنگ شده است».

بعید است اوضاع داخلی به مرحله انفجار برسد، زیرا …

علیرغم تمامی نکاتی که بدان اشاره شد، اما بحران داخلی شدیدی که رژیم صهیونیستی درحال حاضر با آن مواجه است، به انفجار اوضاع داخلی منجر نمی‌شود. این بدان معناست که در نتیجه این بحران و مناقشات سیاسی گسترده، اوضاع داخلی به خشونت و هرج و مرج ـ حداقل در آینده نزدیک ـ کشیده نخواهد شد. در ادامه به بررسی علل و عوامل عدم انفجار اوضاع داخلی در رژیم صهیونیستی می‌پردازیم.

*رژیم صهیونیستی هنوز هم از قدرت بالایی برای مدیریت اختلافات برخوردار است و می‌تواند میان احزاب و جریان‌های مختلف سازگاری ایجاد نماید.

*در جامعه صهیونیستی، اغلبیت متعلق به احزاب و جریان‌های راستگرا و دینی است. همین جریان‌ها هستند که دیدگاه و نگرش خود را به ارکان قدرت تحمیل می‌کنند. ازهمین‌روی، تا زمانی که اغلبیت متعلق به راستگرایان باشد و آن‌ها در سه قوه مجریه، قانونگذاری و قضائیه صاحب نفوذ باشند، بعید بنظر می‌رسد که اوضاع داخلی در رژیم صهیونیستی به مرحله انفجار برسد.

* رژیم صهیونیستی همچنان از یک اقتصاد پیشرفته برخوردار است. درآمد سالانه هر فرد در رژیم صهیونیستی به 55 هزار دلار می‌رسد. این بالاترین میزان درآمد سالانه افراد در مقایسه با بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج [فارس] است. حتی می‌توان این سطح از درآمد در رژیم صهیونیستی را با درآمد افراد در کشورهای اروپایی مقایسه کرد. همچنین نرخ فقر و بیکاری در رژیم صهیونیستی در مقایسه با کشورهای حاشیه خلیج [فارس] محدود است و اساسا قابل قیاس با این کشورها نیست. لذا در سایه این وضعیت اقتصادی، بعید است که خشونت داخلی در آنجا اتفاق بیفتد.

*همچنین باید توجه داشت که در جامعه صهیونیستی آگاهی بسیار زیادی نسبت به منافع عالی پروژه صهیونیستی وجود دارد. ساکنان رژیم صهیونیستی به خوبی نسبت به مخاطر خارجی مطلع هستند. زمانی که کار به مسائل سرنوشت‌ساز کشیده می‌شود، جامعه صهیونیستی قادر است برای عبور از مخاطرات خارجی، اختلافات داخلی خود را کنار بگذارد.

*علیرغم گرایش افراط‌گرایانه دولت اسرائیل، همچنان قدرت راستگرایان قومی لیبرال بیشتر است. درحال حاضر 18 وزیر از راستگرایان قومی لیبرال در ساختار دولت وجود دارد. حزب لیکود خود 32 نماینده در کنست (پارلمان) دارد. این درحالی است که نام 6 وزیر از راستگرایان مذهبی سنتی نیز در دولت به چشم می‌خورد. این افراد وابسته به احزاب «شاس» و «یهدوت هتوراه» هستند. دو حزب مذکور 18 نماینده در کنست دارند. صهیونیسم دینی نیز دارای 7 وزیر در کابینه رژیم صهیونیستی است. ترکیب کابینه‌ای که بدان اشاره شد، نشان می‌دهد که همین شرکاء با یکدیگر اختلافات مهمی پیرامون دین، جامعه، مدیریت صحنه سیاسی و روابط خارجی دارند. لذا در سایه چنین شرایطی، بنیامین نتانیاهو و احزاب صهیونیسم دینی تنها قادر به پیاده سازی برخی از اهداف و برنامه‌های خود خواهند بود. درست به همین دلیل است که «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در سخنانی تصریح کرد: «ما به یک دولتِ دینی تبدیل نخواهیم شد و مسیر راستگرایی لیبرال را حفظ خواهیم کرد». افزون‌براین، سران حزب «لیکود» به رهبری «نتانیاهو» تلاش کردند تا به لیبرال‌ها و سکولارها در جامعه صهیونیستی اطمینان خاطر دهند. آن‌ها حتی تلاش کردند تا خیال همجنس‌گرایان را نیز از سیاست‌های خود راحت کنند. به همین دلیل، حزب لیکود یک همجنس‌گرا را به عنوان رئیس کنست انتخاب کرد. از سوی دیگر، اختلافاتی میان صهیونیسمِ دینی و صهیونیسمِ سنتی ارتدوکس در خصوص مسائل دینی وجود دارد. صهیونیسم سنتی ارتدوکس که هم‌اکنون بر ساختار دینی رژیم صهیونیستی سیطره دارد، درحال حاضر با هرگونه تسریع در سیطره بر قدس و نیز با برخی دیگر از سیاست‌های صهیونیسم دینی مخالف است.

*«بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی بر پرونده روابط خارجی این رژیم سیطره دارد. او تمام تلاش خود را می‌کند تا وجهه رژیم صهیونیستی در نزد طرف‌های خارجی مخدوش نشود. ازهمین‌روی، او برای پیشبرد روند عادی‌سازی و فرایند وهم‌آلود سازش تلاش می‌کند تا بدین ترتیب، با آمریکایی‌ها به مشکل برنخورد.

*فلسطینیان، کشورهای جهان عرب و حتی کشورهای بین‌المللی قادر به دخالت در اوضاع داخلی اسرائیل نیستند. به عبارت بهتر، آن‌ها نمی‌توانند برای تشدید درگیری‌های داخلی در اسرائیل، نسبت به اعمال فشارهای واقعی بر طرف‌های درگیر، اقدام مؤثری انجام دهند. این بدان معناست که اسرائیل در برابر دخالت‌های خارجی احتمالی از سوی دیگران دارای مصونیت است. این مصونیت حتی در مقایسه با کشورهای جهان عرب و کشورهای جهان سوم بیشتر است.

*حتی در طول این روزها که شکاف‌ها در جامعه صهیونیستی بیش از پیش افزایش پیدا کرده است، اما این رژیم توانست اقشار مختلف قومیتی و فرهنگی را کنترل کند. رژیم صهیونیستی اختلافات میان مذهبی‌ها و سکولارها را در تمام طول این مدت مدیریت کرد. این درحالی است که امکان داشت تمامی اختلافات مذکور به انفجار اوضاع در رژیم صهیونیستی بینجامد.

پایان

به هر حال، تحولات سال‌های اخیر در اراضی اشغالی به خوبی حاکی از آن است که جامعه صهیونیستی به سمت و سوی بحران‌های سیاسی و اجتماعی بیشتری درحال حرکت است. بدیهی است که اگر دولت اسرائیل به اقدامات و سیاست‌های کنونی خود ادامه دهد، بحران‌های اجتماعی و سیاسی تشدید خواهند شد. با این وجود، هنوز هم زود است که درباره انفجار اوضاع داخلی در اراضی اشغالی سخن بگوییم. به طور خلاصه، مهمترین عامل بحرانی‌تر شدن اوضاع پروژه صهیونیستی، افزایش قدرت مقاومت است. تقویت قدرت مقاومت به منزله تشدید نا امنی برای صهیونیست‌ها است. گسترش نا امنی نیز به نوبه خود به ظهور و بروز بحران اقتصادی و تشدید آن می‌انجامد. به عبارت بهتر، افزایش قدرت مقاومت مهمترین عامل بحرانی‌تر شدن اوضاع پروژه صهیونیستی خواهد بود.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا