جریان شناسیجریان شناسی سیاسیشمال آفریقاکشور شناخت

نگاهی به شکست بزرگ اخوان‌المسلمین در انتخابات مغرب؛ اعمال نفوذ پادشاه یا روی‌گردانی مردم؟!

پریسا رضایی

مقدمه

انتخابات پارلمانی مغرب در حالی برگزار شد که بسیاری از پیش‌بینی‌­ها حاکی از پیروزی حزب اخوانی «عدالت و توسعه» بود. این حزب در انتخابات ٢٠١١ و ٢٠١۶ با کسب اکثریت کرسی‌‌های پارلمان، برنده انتخابات مغرب شد و دو بار هم تشکیل دولت داد. اما بر خلاف پیش‌بینی‌­ها، این حزب در انتخابات اخیر، به طرزی چشمگیر و تاریخی در مقابل حزب لیبرال «اجتماع ملی مستقلان» شکست خورد.

نتایج انتخابات پارلمانی این کشور طبق اعلام رسمی وزارت کشور مغرب

به دنبال پیروزی حزب اجتماع ملی مستقلان در انتخابات پارلمانی مغرب (مراکش)، «ملک محمد ششم»، پادشاه این کشور، «عزیز اخنوش» رهبر این حزب را به ‌عنوان نخست‌وزیر، مامور تشکیل دولت جدید کرد. حزب اجتماع ملی مستقلان که در ردیف احزاب لیبرال مغرب قرار دارد، در انتخابات پارلمانی 9 سپتامبر بیشترین تعداد کرسی را به‌دست آورد. این حزب موفق شد ۱۰۲ کرسی از مجموع ۳۹۵ کرسی پارلمان مغرب را تصاحب کند و به این ترتیب، حزب اسلامگرای «عدالت و توسعه» را که تنها ۱۳ کرسی به دست آورد، شکست داد. در پی این شکست، تمامی اعضای حزب «عدالت و توسعه» و در رأس آن­ها «سعدالدین عثمانی»، دبیرکل این حزب و نخست‌وزیر پیشین مراکش، در اعتراض به نتیجۀ انتخابات، به‌صورت دسته‌جمعی استعفا دادند. همچنین حزب عدالت و توسعه با صدور بیانیه‌ای نتایج انتخابات پارلمانی را «نامفهوم» و «غیرمنطقی» دانست و اعلام کرد که نتایج اعلام‌شده بیانگر حقیقت نقشه سیاسی و جایگاه حزب عدالت و توسعه در صحنه سیاسی مراکش نیست.

«عزیز اخنوش» نخست‌وزیر جدید مغرب از موافقان عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی است و روابط گسترده‌ای با شرکای اروپایی مغرب دارد. اخنوش همچنین از سیاستمدارن ثروتمند مغرب به شمار می‌رود که به «محمد ششم»، پادشاه این کشور بسیار نزدیک است و حزب لیبرال اجتماع ملی مستقلان هم‌اکنون جزئی از ائتلاف حاکم در مراکش محسوب می­شود.

برخی، شکست این حزب در انتخابات اخیر را ناشی از امضای توافق سازش با رژیم صهیونیستی توسط سعدالدین العثمانی، رئیس حزب اخوانی عدالت و توسعه و نخست وزیر این کشور؛ و برخی ناشی از نارضایتی‌­ها از شرایط سیاسی و اقتصادی کنونی در جامعه مغرب و برخی دیگر آن را باخت این جریان به پادشاه مغرب می­دانند. هر چند به لحاظ هویتی، اخوان مغرب یکی از لیبرال‌‌‌ترین و عملگراترین احزاب اخوانی جهان عرب است و نمی‌‌‌توان به راحتی از نوعی تنفر عمومی ضد اسلامگرایی در فضای اجتماعی مغرب نسبت به آن سخن گفت، با این حال سوال این است که چه اتفاقی افتاد که حزب عدالت و توسعه که طی دو مرحله در انتخابات ۲۰۱۱ و ۲۰۱۶ مغرب حزب برتر شد، اکنون رتبه هشتم را تنها با ۱۳ کرسی از آن خود کرده است؟

ادریس بوانو

 برای پاسخ به این سوال و سوالاتی دیگر، با دکتر «ادریس بوانو»، پژوهشگر و کارشناس مسائل منطقه و عضو سابق حزب عدالت و توسعه مغرب به گفت و گو نشسته‌­ایم. بوانو عضو کمیته روابط خارجی حزب عدالت و توسعه و عضو کمیته روابط خارجی هیئت برنامه­‌ریز هفتمین کنفرانس حزب بود که پس از میزبانی حزب از مهمانی اسرائیلی در جریان این کنفرانس، استعفای خود از حزب را اعلام کرد.

آقای دکتر بوانو، لطفا راجع به سابقه­ فعالیت­های خود در حزب عدالت و توسعه مغرب توضیح مختصری دهید.

در حال حاضر ترجیح می­دهم این گفت و گو را با عنوان پژوهشگر و محقق دانشگاهی از کشور مراکش امضا کنم. با این حال، من سابقه عضویت در حزب عدالت و توسعه مغرب، عضویت در کمیته روابط بین الملل حزب به عنوان مسئول کشورهای آسیایی و  عضو مجمع چارچوب­ها و کارشناسان حزب و مسئول روابط خارجی را نیز در کارنامه فعالیت­های خود دارم.

پیشینه تشکیل حزب اسلامگرای عدالت و توسعه به چه زمانی برمی­گردد؟ و چگونه و از چه زمانی در ساختار سیاسی مراکش قدرت را بدست گرفته است؟

داستان تأسیس حزب عدالت و توسعه مغرب، به تلاش گروهی از جوانان مغربی برای ایجاد مسیری سیاسی با «گرایشات و پیشینه اسلامی» برمی­گردد که این تلاش­ها پس از اقدامات سرکوبگرایانه و خشونت آمیزی شکل گرفت که از سوی دولت وقت، علیه جنبش«جوانان اسلامی» به رهبری عبدالکریم مطیع، اعمال شد. تلاشی که بعد از متهم کردن این جنبش به ترور عمر بنجلون، عضو اتحادیه­ چپگرای مغرب، در سال 1975 ناکام ماند. در واقع، این سرکوب به نوعی واکنشی نسبت به افزایش گرایش به اسلامگرایی در میان جوانان و به ویژه در دانشگاه­ها بود.

برخی از رهبران این سازمان که در آن زمان جوان بودند، دستگیر و زندان شدند. آن­ها بعد از آزادی و خروج از زندان، طبق رویکرد «اصلاحات»، تصمیم گرفتند تا تجربه جدیدی را برای مشارکت در روند سیاسی آغاز کنند، آن هم با هر وسیله­‌ای که این مسیر را تسهیل می­کرد. این موضوع باعث شکل‌­گیری دو سازمان اسلامگرا شد. این دو سازمان، یعنی «الجماعه الإسلامیه» و «حرکه رابطه المستقبل الإسلامی»، در قالب یک جنبش واحد، تحت عنوان «جنبش التوحید والإصلاح» ادغام شدند و به حزبی به رهبری عبدالکریم الخطیب پیوستند. نام این حزب در ابتدا «الحرکه الشعبیه الدیمقراطیه الدستوریه» بود و بعدها نام آن به حزب عدالت و توسعه تغییر پیدا کرد. این حزب در چندین انتخابات­ شرکت کرد و توانست در سال­های مختلف، نتایج برتر را کسب کند. به طوری که در سال 1997 با پیروزی 4 درصد مشارکت در انتخابات را شروع کرد و در سال 2011 با کسب پیروزی 27 درصدی و در سال 2016 با 32 درصد، در راس دولت ائتلافی قرار گرفت، که ریاست آن با عبدالاله بن کیران آغاز شد و بعد از او سعد الدین العثمانی قدرت را به دست گرفت.

حزب اسلام‌گرای عدالت و توسعه از زمان بهار عربی قدرت را در مراکش در دست داشت و امیدوار بود با پیروزی در انتخابات اخیر پارلمان، برای سومین دوره متوالی نخست‌وزیری را در اختیار بگیرد. اما شکست این حزب در انتخابات، ناظران را شگفت‌زده کرد. عوامل و دلایل این شکست چه بوده است؟

نظام پادشاهی مراکش یکی از قدرتمندترین پادشاهی‌­ها محسوب می­شود و با دولت قوی و پرنفوذ خود، سلطه و قدرت کامل را در مغرب در اختیار دارد. این موضوع تا حدی بود که به دست گرفتن قدرت توسط حزب عدالت و توسعه، یک تغییر ناگهانی و اساسی محسوب می‌­شد که کل حوزه عربی را تحت تأثیر قرار داد. این تاثیرات در جریان بهار عربی سال 2013 که در تونس، سپس مصر و مراکش آغاز شد، خودش را نشان داد و نشانه­‌های زیادی از تاثیرات آن وجود داشت و این روند هنوز متوقف نشده است.

رژیم پادشاهی مراکش در مواجهه با این خیزش مردمی و حضور رهبران مختلف در کف خیابان­ها، ناچار به این موضوع تن داد و پذیرفت که حزب عدالت و توسعه بیش از یک چهارم کرسی‌­های پارلمان را به دست آورد و همین امر منجر به تشکیل دولت ائتلافی شد. پادشاه مراکش، محمد ششم؛ هرچند در سال ۲۰۱۱ و در پی اعتراضات سراسری به رهبری بن کیران، رئیس سابق حزب عدالت و توسعه؛ بخشی از اختیارات و فضای سیاسی را به جناح اخوانی واگذار کرد، اما همچنان اختیارات زیادی داشت و تحت تأثیر نفوذ او، نظام حاکم اجازه شکل‌­گیری اکثریت پارلمانی غیر همسو با دربار را نمی‌­داد.

در اینجا گفته می­شود که انتخابات در جهان عرب بر اساس یک سیستم شبه‌دموکراسی برگزار می­شود. به این معنا که دموکراسی واقعی نیست، بلکه نوعی دموکراسی برنامه­‌ریزی شده است که به طور غیرمستقیم و از طریق قوانین و مکانیزم­‌های انتخاباتی یا از طریق دخالت مستقیم در انتخابات (دستکاری نتایج)، سهمیه احزاب تعیین می­شود. حتی گاهی هویت افراد پیروز در انتخابات از درون هر حزب، از کشورهای دیگر است و در بین آن­ها تنها چند نفری اهل مراکش وجود دارد.

در مجموع، بهار عربی دلیل این تغییر و تحولی بود که «عدالت و توسعه» به قدرت رسید، زیرا نظام حاکم به دنبال این بود که دچار تجربه‌­هایی که در تونس، مصر، یمن، لیبی و سوریه اتفاق افتاد، نشود و اگر موفقیت «ضد انقلاب» در مراکش نبود، وضعیت سیاسی به سمت دیگری غیر از وضعیت فعلی حرکت می­کرد.

در سال 2017، هنگامی که بهار عربی رو به افول گذاشت، نظام حاکم، به حزب عدالت و توسعه فشار آورد تا رئیس دولت و حزب (عبد الإله بنکیران) را مجبور به  برکناری و سعد الدین العثمانی جانشین او شود و این موضوع به دلیل قدرت و نفوذ بنکیران بود. او به دنبال مصالح بیشتر و افراد شایسته‌­تری بود نسبت به آنچه مدنظر نظام است و از این رو، توانست مخاطبان زیادی را به حزب جذب کند و همین موضوع باعث شد حزب به نتیجه بهتری در انتخابات 2016 برسد. در نتیجه، طی انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۶، پادشاه مغرب با هدف کاهش قدرت و نفوذ حزب عدالت و توسعه و با استفاده از احزاب همسو از جمله حزب «اجتماع ملی مستقلان»، موانع زیادی را در فرایند تشکیل دولت ایجاد کرد و این موضوع، حزب اسلامگرا را ناگزیر از کنار گذاشتن « عبدالاله بن کیران»، رهبر کاریزماتیک خود از منصب نخست وزیری کرد.

به این ترتیب، میراث بنکیران به العثمانی رسید. این درحالی بود که حزب پشت بنکیران بود و از او حمایت می­کرد. اجبار برای برکناری و استعفا بن کیران در حالی اتفاق افتاد که بهار عربی از یک سو به طور فزاینده­ای در حال افول و ضدانقلاب از سوی دیگر در حال پیشرفت بود. خلاصه اینکه، تصمیم نظام مبنی بر فرصت دادن به حزب برای صعود و پیش روی، به منظور فرار از تاثیرات و پیامدهای بهار عربی بود، در حالی که سلب این فرصت­ها در دوره‌­های بعدی ناشی از امنیت و رفع خطری بود که نظام پس از موفقیت­های ضدانقلاب احساس کرد.

در بخش دوم این سناریو، العثمانی به سمت و سویی کشیده شد و سیاست­هایی اتخاذ کرد که این مواضع او را از چشم مردم انداخت و محبوبیت­ش را از دست داد و این مسئله عوامل شکست را برای او تسهیل کرد. اگرچه که بدون شک این روند در بعضی جاها هم برنامه ریزی شده بود. به حاشیه راندن بن کیران هم که منجر به روی گردانی سبد رای اسلام گرا از این حزب شده بود و در نتیجه این حزب ضعیف­‌ترین نتایج خود را در انتخابات پارلمانی اخیر تجربه کرد. در نهایت، حزب عدالت و توسعه در حالی که از سال ۲۰۱۱ قدرت را در مغرب در دست داشت، پس از دو دوره، دولت را به یک حزب سکولار واگذار کرد.

می­توان شکست حزب اخوانی عدالت و توسعه را  به این علت دانست که طی سال‌‌های حضور در قدرت به شعارهای آرامانگرایانه‌‌اش عمل نکرد؟ از شعارهای اقتصادی و اوضاع نابسامان بیکاری در کشور بگیرید تا ماجرای پذیرش عادی‌‌‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی با امضای شخص نخست‌‌وزیر اخوانی.  به نظر شما می­توان نتیجه گرفت که عملگرایی و تنازل بیش از حد اخوان آنان را از چشم اذهان عمومی انداخت؟

بهتر است که در به کار بردن بعضی از توصیفاتی که به رفتار انتخاباتی اشاره دارند و آن را عامل شکست حزب عدالت و توسعه می­دانند، عجله نکنیم. نمونه این توصیفات، ربط دادن این شکل رای دادن مردم مغرب به مسئله «رای تنبیهی» است. چرا که این روش نمی­تواند جزئیات انتخاباتی مغرب را به درستی تحلیل کند و هیچ توضیح و تفسیری وجود ندارد مبنی بر اینکه رای دهندگان مغربی، حزب عدالت و توسعه را مجازات کردند. در حالی که اقبال رای دهندگان بیشتر به سمت احزاب دیگری بود، نه به تنها حزبی که با دولت همکاری دارد (منظور حزب اجتماع ملی مستقلان است). در واقع، اگر رای تنبیهی صلاحیت توضیح و تفسیر این وضعیت را داشت، آراء به نفع احزاب شایسته‌­تر می‌­رفت: مثلا حزب چپ که در اکثر مناطق و شهرستان­ها کاندیدا داشت.

بنابراین، من فکر نمی­کنم که رفتار انتخاباتی در مراکش آن قدری پیشرفته باشد تا بتوانیم برای تحلیل آن، از تفسیر رای تنبیهی استفاده کنیم، زیرا عوامل متعددی برای توضیح چرایی و چگونگی اینگونه رأی دادن مردم وجود دارد و نه یک دلیل واحد، و بدون در نظر گرفتن برخی از این عوامل، نتایج آراء را می­توان یک عمل تنبیهی از جانب مردم دربرابر حزب تعبیر کرد، اما این مسئله در مغرب غالب نیست.

بنابراین، اعضای دبیرخانه حزب از این نتیجه تعجب کردند. نتیجه­‌ای که هیچ توضیحی جز تمایل نظام حاکم برای محدود کردن و بستن دایره مشارکت اسلامگرایان در قدرت ندارد تا توازن قوا تغییر کند و باعث کاهش فشارها و دخالت­های خارجی‌­ای شود که تمام تلاش خود را برای فشار به نظام جهت برکناری اسلامگرایان از قدرت می­کند.

از آنجایی که مراکش، یکی از دولت­هایی است که روابط خود را با رژیم صهیونیستی عادی کرد، شکست حزب عدالت و توسعه در انتخابات پارلمان چه تاثیری بر قضیه فلسطین دارد؟ 

فکر نمی­کنم که شکست حزب عدالت و توسعه تأثیر قابل توجهی در مسئله عادی سازی روابط مراکش با اسرائیل داشته باشد. چراکه مسئله عادی سازی را دولت مراکش و نه حزب عدالت و توسعه  بنا کرد و در سطوح مختلف حزب و بخش­های رسمی ساختار سازمانی آن شامل ارگان­ها، سازمان­ها و انجمن­ها و گروه­های وابسته به تشکیلات آن، مسئله سازش و عادی سازی روابط رد شد و  این مخالفت­ها کماکان هم ادامه دارد و ادامه خواهد داشت.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا