جریان شناسیجریان شناسی فکری و مذهبی

شناختی اجمالی از مکتب دیوبند

حامد رضایی

در مجامع علمی کشور کمتر از «مکتب دیوبند» سخن به میان آمده است. حال آن که امروزه مکتب دیوبند یکی از بزرگترین مکاتب اهل‌سنت است که به رقیبی جدی برای الازهر مصر و حوزه مدینه بدل شده است. مدرسه علمیه دیوبند حدود 150 سال قبل در دهکده‌ای به همین نام در هندوستان تاسیس شد و بعدها در مناطق مختلف شبه قاره دارای هزاران مدرسه علمیه شد. مدارس دیوبندی در این مدت چنان گسترشی یافت که به «الازهر آسیا» معروف شد. البته با قاطعیت می‌توان گفت که میزان تاثیرگذاری سیاسی و اجتماعی دیوبند در یک قرن اخیر به مراتب بیش از الازهر بوده است.

آنهایی که درباره طالبان به تحقیق پرداخته‌اند با نام دیوبندیه آشنایند. چراکه جنبش طالبان به لحاظ نظری ریشه در تعالیم مدارس دیوبندی دارد. اما باید به این نکته توجه کرد که فکر طالبانی، فکر حاکم بر تمام مدارس و علمای دیوبند نبوده و فقط بخش قلیلی از این افراد به تفکر طالبان گرایش پیدا کردند.

فکر دیوبندی وارد ایران نیز شده و اهل سنت جنوب شرق کشور را متاثر از خود کرده است. به طوری که با جرات می‌توان گفت حدود 90 درصد از اهل‌سنت خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان و بخشی از اهل‌سنت خراسان رضوی به لحاظ علمی تابع مدارس دیوبندی شبه قاره هند هستند. در واقع مناطق سنّی نشین جنوب شرق ایران در تسخیر فکر دیوبندی است.

متاسفانه ناآگاهی از عقاید و ریشه‌های فکری این برادران اهل‌سنت و البته غرض‌ورزی عده‌ای از مخالفین وحدت اسلامی، باعث شده که انگ «وهابیت» بر این شهروندان سنّی مذهب زده شود. در حالی که میان مکتب دیوبند و وهابیت اختلافاتی بنیادین وجود دارد که بدان اشاره خواهد شد.

با توجه به نقش‌آفرینی جدی مکتب دیوبند در فضای سیاسی اجتماعی شبه قاره هند و خصوصا کشور پاکستان و نیز افغانستان و همچنین ورود این تفکر به ایران و متاثر ساختن بخش قابل توجهی از اهل‌سنت ایران، شناخت واقعی و به دور از پیش‌فرض‌های ذهنی غلط از مکتب دیوبند به امری بسیار مهم و حیاتی تبدیل شده است. چراکه نوع تعامل ما با این جریان بستگی زیادی به شناخت دقیق ما از آن دارد.

شکل گیری دیوبندیه نسبت مستقیمی با مبارزه علیه استعمار انگلستان در هندوستان دارد. در سال 1857 قیامی بزرگ علیه انگلستان به رهبری علمای مسلمان شکل می‌گیرد. این قیام به شدت توسط انگلیسی ها سرکوب می‌شود.

این شکست زمینه‌ای شد برای بازاندیشی دینی مسلمانان هند. رهبران انقلاب که از شاگردان فکری شاه ولی الله دهلوی بودند به این نتیجه می‌رسند که برای مبارزه با انگلستان باید راه دیگری غیر از راه نظامی در پیش گرفت. آن‌ها در علت‌یابی شکست خود ضعف درونی مسلمانان را علت اصلی شکست دانستند. آنها به این نتیجه رسیدند که برای مقابله با استعمار انگلستان باید دست به «انسان سازی» بزنند. چراکه معتقد بودند نفوس بیمار است که زمینه استیلای کفار بر مسلمانان را فراهم کرده است. این بود که به تاسیس مدرسه علمیه دیوبند همت گماردند. مولانا قاسم نانوتوی موسس دیوبند خود از فرماندهان جنگ علیه انگلیسی‌ها بوده است. بنابراین شکل‌گیری دیوبندیه مبنایی سیاسی و ضداستعماری داشته است.

دیوبندیان شاگردان فکری شاه ولی الله دهلوی اند. شاه ولی الله خود از شاگردان فکری ابن‌تیمیه است. او البته به مانند محمد بن عبدالوهاب راه تکفیر را نپیموده و تفکرات او اختلافات بسیاری با تفکرات وهابیون دارد.

وهابیت و دیوبند در سه حوزه فقه، کلام و تصوف با یکدیگر اختلاف مبنایی دارند. در حالی که دیوبندی‌ها در حوزه فقه خود را مقلد ابوحنیفه می‌دانند، وهابیون بر غیرمقلد بودن خود تاکید دارند. در حوزه کلام نیز دیوبندی‌ها پیرو مکتب کلامی ماتریدیه هستند، حال آن که وهابیون اساسا کلام را قبول ندارند. اختلاف سوم این است که یکی از مبانی مکتب دیوبند تصوف است و شریعت را بدون طریقت برنمی‌تابند در حالی که وهابیان به شدت با تصوف مخالفند.

اختلاف دیگر در موضوع تکفیر است. در حالی که وهابیون به راحتی مخالفین فکری خود را کافر و خارج از اسلام می‌نامند، اکثر دیوبندی‌ها بر مسلمان بودن تمامی کسانی که شهادتین را به زبان می‌آورند، تاکید دارند.

بررسی مبانی معرفتی مکتب دیوبند فرصت مجزایی می‌طلبد. اما به طور خلاصه می‌توان گفت که دیوبندیان به لحاظ فقهی تابع امام ابوحنیفه‌اند و به لحاظ کلامی تابع ابومنصور ماتریدی. دیوبندیان صوفی نیز هستند. دیوبندیان سعی کرده‌اند میان تصوف و مبانی ابن‌تیمیه در باب توحید آشتی برقرار کنند. این مسئله باعث شده که دیوبندیان دور بسیاری از مناسک صوفیان را خط کشیده و به پالایش تصوف از آنچه غیرتوحیدی می‌پندارند دست بزنند. لذا مکتب دیوبند ضمن کمرنگ کردن وجوه مناسکی تصوف، بیشتر بر تزکیه اخلاقی و دوری از رذایل اخلاقی تاکید دارد.

مکتب دیوبند تلفیقی است از نص‌گرایی و تصوف. تاثیرپذیری دیوبندیان از رویکردهای فکری شاه ولی الله دهلوی، مکتب دیوبند را به مکتبی نص‌گرا تبدیل کرده است. این در حالی است که هم فقه حنفی فقهی عقل‌گراست و هم کلام ماتریدی، کلامی است که عقلانیت در آن قوی‌تر از سایر مکاتب کلامی اهل‌سنت است. از سوی دیگر تصوف سنت فکری شبه قاره است. شاه ولی الله تلاش کرد تا میان این سنت فکری و مبانی نص‌گرایانه ابن تیمیه جمع کند.

 دیوبندی‌ها سعی می‌کنند در میانه مبانی کلامی ماتریدی و رویکردهای حدیث‌گرایانه سلفی حرکت کنند. بعضی از کارشناسان دیوبندیه را جزو جریانات سلفی دانسته‌اند. اما شاید درست‌تر این باشد که بگوییم دیوبندیان سلفی نیستند اما تاثیراتی از سلفیه خصوصا در باب قرائت ابن تیمیه از موضوع توحید پذیرفته‌اند.

منبع: ویژه نامه بیت المقدس روزنامه قدس

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا