جریان شناسیجریان شناسی سیاسیجریان شناسی فکری و مذهبی

سلفیه جهادی، افغان العرب تا داعش

محمدجواد خلیلی

تجربه شکل گیری نیروهای شبه نظامی چند ملیتی، که در جبهه ای واحد مشغول جنگ باشند تا قبل از داعش ، متعلق به افغان العرب می باشد.اصطلاح” افغان العرب ” و یا “عرب های افغان تبار” در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی به کسانی اطلاق شد ، که برای جهاد با کفار از سراسر خاورمیانه به نیروهای جهادی پیوستند. از نظر مبانی تئوریک داعش را می توان دنباله و صورت کامل تری از افغان العرب دانست ؛ اما باوجود اشتراکات نظری و عملی ، دو گروه یاد شده افتراقاتی نیز دارند. دو نیروی ؛ افغان العرب و داعش به عنوان جریان سلفی جهادی جهانی ، مطرح می باشند اما وجود برخی تفاوت ها، چالش هایی را برای داعش و یا همان دولت خلافت ، به وجود آورده است.

تضاد مبانی و اهداف

افغان العرب که بعد ها القاعده از آن متولد گردید ، در بستر فضای دو قطبی منطقه شکل گرفت . یکی از دو قطب جهانی به شکل مستقیم در این نزاع درگیر شد و اقدام به اشغال افغانستان نمود. به طور طبیعی کشورهای مسلمان منطقه که غالبا هم پیمانان امریکا محسوب می شدند به کمک نیروهای جهادی شتافتند. این اشغال باعث شد ، جنگی نیابتی بین دو قطب قدرت جهانی سامان پذیرد. اما نیروهای جهادی برای نبرد با شوروی اشغال گر، توجهی به مناسبات قدرت در جهان نداشتند. آنان به پشتوانه اسلام سنی سلفی و صدور فتواهای جهاد از عربستان و مصر، که دو قطب علمی اسلام سنی محسوب می شود ، به مبارزه و جهاد مبادرت می ورزیدند. بنابراین می توان گفت اصل کفر ستیزی و تلاش برای پایان دادن به اشغال یک کشور اسلامی به عنوان اولویت های افغان العرب مطرح بود. این در حالی است که اکنون داعش در عراق و سوریه با هیچ نیروی اشغالگری روبرو نمی باشد. هنگامی که سیل مجاهدان از سراسر کشورهای اسلامی برای نبرد با دولت مرکزی به سوریه سرازیر شدند ، ابتدا حس همراهی و تحسین معارضان سوری را در پی داشت اما بعد از مدتی اوضاع کاملا دگرگون شد . اکنون بین نیروهای جهادی مانند جبهه النصره و داعش و دیگر گروه های شبه نظامی سوری زد و خورد های مستمری برقرار است. یکی از عوامل شکل گیری این دشمنی ، تفاوت مبنای نزاع است. کسانی که از مناطق دیگر جهان آمده اند هدفشان تاسیس دولت خلافت است و حتی اسامی استان های سوریه و عراق را به ولایت های مختلف تغییر داده اند. آنان در این مناطق احکام اسلامی شریعت را پیاده می کنند و به هیچ عنوان مایل به برگشت به موطن خود نیستند. بسیاری از آنان به صورت نمادین اقدام به سوزاندن گذرنامه های خود کرده اند. در حالی که افغان العرب فقط می خواستند به اشغال شوروی خاتمه داده و بعد از آن به کشورهای خود بازگردند. بسیاری از کشورهای منطقه خصوصا عربستان ، الجزایرو مصر نگران مسایل امنیتی بازگشت افغان العرب به موطن خود بودند.

   منطقه شامات دروازه رویارویی جهان اسلام با اروپا می باشد. به این جهت ، اسلامی که در این مناطق وجود دارد با تسامح وتساهل همراه است و جامعه مسلمان سوریه از نظر فرهنگی با جامعه مسلمانان در عربستان و شمال افریقا کاملا متفاوت است. داعش به بهانه تطبیق شریعت در ولایات تحت تصرف خود ، منظره هایی را در خیابان های سوریه رقم زد ، که قبل از آن جامعه سوریه به هیچ عنوان با آن آشنایی نداشت. گردن زدن و یا قطع دست و پا در خیابان و نیز کشتار های دسته جمعی ، باعث شد خیلی زود شکافی بین داعش و دیگر نیروهای عمل کننده در سوریه به وجود آید. افغان العرب به هیچ عنوان ؛ درگیر این دست مسایل نبودند ، چرا که در جامعه محافظه کار افغانستان عمل می کردند.

در حالی که طیف وسیعی از سوری های مخالف حکومت ؛ در پی سرنگونی حکومت و رسیدن به یک حکومت دموکراتیک و مدنی هستند ، بسیاری از نیروهای جهادی ، خصوصا داعش در پی تاسیس خلافت می باشند. داعش تمام افرادی ، که با حکومت ها ، در قالب کارمندی و یا نیروهای پلیس و ارتش همکاری می کنند ، مرتد و مجازات آنان را مرگ می داند. از سوی دیگر داعش ،تمام اقلیت های موجود در جهان اسلام را مرتد دانسته و پیروان این ادیان را بین مرگ ، کوچ اجباری و یا اسلام آوردن مخیر کرده و فجایع بسیاری به بار آورد.این در حالی است ، که سوری ها و عراقی ها سالهاست که با اقلیت های قومی و دینی زندگی می کنند و دارای ارتباطات گسترده ای با هم می باشند . کشتار اقلیت ها و توجیه این عمل برای سوری هایی ، که به داعش پیوسته بودند از دیگر چالش های داعش در سوریه بود ، که جدا شدن بسیاری از افراد را بعد از مدتی در پی داشت . این جدا شدن خود بر چرخه خشونت می افزود چرا که پشت کردن به خلافت اسلامی مجازاتی جز مرگ ندارد .گزارش های بسیاری از اعدام دسته جمعی نیروهای سابق داعش، در دست می باشد.

اختلاف فرهنگی مجاهدان

شکل گیری افغان العرب در دهه هفتاد میلادی محصول فتاوای متعدد جهاد و نیز همراهی نظام جهانی به رهبری امریکا بود. عمده این مجاهدان از کشورهای عربی به سوی افغانستان حرکت کردند. بر اساس آمار ها ، کشورهای عربستان و مصر بیشترین مشارکت را در شکل گیری آن نیروها داشتند. نکته مهم آن است ، که نوعی تشابه در فرهنگ پیکار جویان وجود داشت. هرچند اختلافاتی بین جریان عبدلله عزام به عنوان کوشنده و تئوری پرداز اصلی افغان العرب و برخی نیروهای جهادی، که دارای گرایش اخوانی بودند وجود داشت ، اما این اختلافات هیچ موقع تبدیل به درگیری نظامی و یا یک چالش مهم و تاثیر گذار نگردید.

نیروی چند میلیتی جهادی سلفی جهانی، که داعش مهمترین آن است ، از نظر افراد تشکیل دهنده ، با سلف خود یعنی افغان العرب ، دارای تفاوت اساسی می باشد. بر اساس آمارها اکنون بیش از بیست و سه هزار نفر از سراسر دنیا به داعش پیوسته اند ، که بین آنان اتباع کشورهای انگلستان ، استرالیا ، اتریش ، فرانسه ، بلژیک و کانادا مشاهده می شوند. همچنین افرادی از آسیای مرکزی مانند چچن و نیز از شرق دور مانند چین ، ژاپن و مالزی در بین پیکار جویان وجود دارند. سهم آسیا ۱۱۰۰۰ نفر ، سهم شمال افریقا ۷۰۰۰ نفر و سهم اروپا ۵۰۰۰ نفر تخمین زده می شود. مدیریت این ترکیب جمعیتی ، که هر کدام متعلق به یک حوزه فرهنگی می باشند کار دشواری است. در سوریه صفوف داعش از اختلافات عمیق فرهنگی و تبعیض علیه دیگر اعضا رنج می برد. کسانی که از اروپا آمده اند با میزبانان خود هم سویی کمتری حس می کنند. یک جنگجوی انگلیسی در تویتر خود نوشته بود:

” مجاهدان سوری در کارها غیر قابل اعتماد هستند و عادت به سرهم بندی کردن کارها دارند ، آنان به طور وحشتناکی رانندگی می کنند ، حریم خصوصی هم قطاران خود را رعایت نمی کنند و بدون اجازه از لوازم شخصی افراد استفاده می کنند ، شارژر تلفن را بی اجازه بر می دارند و هنگام خروج از اتاق هر دمپایی که جلوی آنها باشد را می پوشند و به مالکیت افراد احترام نمی گذارند.”

یکی دیگر از افراد داعش با نام ابو سعید البریطانی می نویسد ” برادران سوری ما کارایی لازم را ندارند ، فرق بین یک اروپایی و یک عرب تفاوت بین آسمان و زمین است ، آنان غذا خوردن بلد نیستند و اگر اشتباهی را به انها تذکر دهی خشمگین می شوند ، عادت به تنبلی و فرار از مسئولیت دارند ، رفتارهای آنان کودکانه است و از حیوان آزاری لذت می برند .”

ابو سعید همچنین زمانی که می خواهد به دیگر انگلیسی ها که خواهان پیوستن به داعش هستند مشاوره دهد می نویسد” عرب ها دارای فرهنگ فرد محور هستند و قادر به انجام کار جمعی نمی باشند ،آنان به صف ایستادن و به خط شدن را هم نمی توانند بیاموزند ، به سختی می توان با یک عرب گفت وگویی متمدنانه داشت ، اغلب آنان بلوف زدن و حرف های بی اساس زدن را دوست دارند ، هنگام درخواست از یک سوری باید سر او فریاد کشید تا کاری را انجام دهد ، عرب ها خودشان می گویند کفار ( اشاره به غرب) در مدیریت ، برنامه ریزی و حسن انجام کار ها از ما بهتر هستد در پایان به طنز می گوید باید از نفهمی عرب ها به خدا پناه ببریم.

چارلی وینتر پژوهشگر موسسه کویلیام بریتانیا معتقد است ، که این گونه نوشته ها و بسیاری دیگر نشان می دهد که اختلافات فرهنگی به شکل شکننده ای در صفوف داعش در سوریه وجود دارد. او همچنین معتقد است ، که بین جنگجویان خارجی و سوری از نظر دریافت دستمزد و حتی بهرمندی از غنایم ، نیز نابرابری جدی وجود دارد. بسیاری از این جنگجوها با همسر و فرزندانشان ، در بهترین منازل موجود در مناطق تحت کنترل شان زندگی می کنند. داعش مالکان را اخراج کرده و این افراد ، که معمولا سمت های امیری و فرماندهی نیز دارند را در آن جای داده است. از سوی دیگر به جهت شکست های اخیر ، درآمد آنها به شکل کلی کاهش یافته است ، اما عواقب آن فقط سوری های را شامل شده است. علیرغم آنکه داعش در رسانه های خود ، بر اساس تعالیم اسلام ، روی عناصر مساوات و برابری و قسط و عدل اسلامی تاکید می کند ، اما در عمل این رفتار های تبعیض آمیز را انجام می دهد.

تجربه دوم شکل گیری نیروهای چند ملیتی در جهان اسلام در حال تکوین می باشد . اختلافات سیاسی و مبنایی موجود در بین آنان و نیز اختلافات ناشی از مسایل فرهنگی و اجتماعی و از همه مهمتر تبعیض های اقتصادی و نژادی ، چالش هایی است که در حال حاضر داعش نتوانسته است آنها را پشت سر بگذارد. با توجه به از دست دادن مناطق تحت کنترل و وسعت جبهه های نبرد و وجود دشمن مشترک ، شکاف های فعلی در گروه را غیر فعال کرده است ، اما اگر حالت سکون و آرامش بر مناطق حاکم شود ، قطعا این شکاف ها و چالش ها می تواند برای هر مجموعه ای یک آسیب باشد.

 

منبع: موسسه مطالعات راهبردی اسلام معاصر

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا