درباره نقش آمریکا در به قدرت رسیدن طالبان؛ آمریکا به طالبان مشروعیت بینالمللی داد!
کیت کلارک – AAN
ترجمه: مهدیه فاتحی
حملهی القاعده به ایالات متحده، واقعهای بود که ارتش امریکا را به افغانستان کشاند، و حالا به نظر میرسد بیستمین سالگرد آن، به خاطر آغاز دومین امارت طالبان، در خاطرهها خواهد ماند. پس از آن که رئیسجمهوری جو بایدن اعلام کرد تمام ارتشهای بینالمللی تا 11سپتامبر کامل، سریع و نامشروط از افغانستان خارج خواهند شد، طالبان حملات بزرگ خود را آغار کرد و در 15 آگوست، کابل را تصرف کرد. شاید امریکا گمان میکرد پس از خروج آنها، دورهای باثبات در افغانستان حکمفرما خواهد شد، اما، چنان که کیت کلارک، خبرنگار AAN نوشتهاست، راهبردهای خود ایالات متحده در سالهای اخیر یکی از مجموعه عواملی بوده است که چیرگی طالبان را تسهیل کردهاند.
اشتباهات مرگبار در توافق دوحه
راهبردهای زلمی خلیلزاد، نمایندهی ویژهی امریکا در امور افغانستان، اشکالاتی اساسی داشت که امروز کاملا عریان شدهاند. این مشکلات در اثر تمایل ایالات متحده به خارج کردن نیروهایش از افغانستان پدید آمده بودند، زیرا موجب شد برگ برنده در مذاکره با طالبان، یعنی حضور نیروهای نظامی امریکا در افغانستان، پیش از آمدن به سر میز مذاکره از دست برود. مسئلهی خطرناکتری هم وجود داشت: راهبرد خلیلزاد قماری بود بر سر این که طالبان ترجیح میدهند مذاکره کنند، تا این که پیروزی نظامی به دست آورند. در نتیجه، برنامهریزی امریکا، و همهی کشورهایی که سیاستمدارانشان را روانهی دوحه کرده بودند، روحیهی طالبها را تقویت کرد و به آنها مشروعیت بین المللی داد.
امریکا تمام توانش را بر مذاکره میان افغانها متمرکز کرده بود و تغییری در آن نمیداد، حتی وقتی به ضرر دولت کابل و نیروهای امنیت ملی افغانستان (ANSF) بود. [برای مثال،] نتایج مذاکره، نیروهای امنیت ملی افغانستان را واداشت تا منفعلانه منتظر حملهی طالبان بنشینند و ناچار، تماشا کنند که چه طور طالبان شمارهی ولایات تحت کنترل خود را بیشتر میکنند و ندای پیروزی سر میدهند.
بر خلاف سخنان دوستانهی طالبان در دوحه، اعمال آنها ردی از آمادگی برای مصالحه نداشت. از جمله، در 25 مارس 2021 (برابر 5 فروردین سال 1400) ملا فضل مظلوم در بلوچستانِ پاکستان سخنرانی کرد، کسی که فرماندهی افراد طالبان در دورهی امارت اسلامی و زندانی سابق زندان گوانتانامو بوده، متهم به سنگینترین جنایات جنگی است و حالا عضو تیم مذاکرهکنندهی طالبان در دوحه است. او در این سخنرانی به حامیان خود وعده داد که «امیر یا رهبر ما از ما خواهد بود. امارتی اسلامی خواهد بود و نظامی بر پایهی شریعت خواهد بود.»
ایالات متحده مقدمات صلح را میچید، همچنان که طالبان مقدمات جنگ را میچیدند
حتی زمانی که وُلسوالیها و ولایتها یکی پس از دیگری سقوط میکردند هم، واشنگتن از توهم گفتوگوهای صلح دست برنمیداشت. در روز سوم آگوست [برابر دوازدهم مردادماه] که بیش از نیمی از وُلسوالیهای افغانستان به دست طالبان افتاده بودند، سخنگوی دولت امریکا در پاسخ به سوال خبرنگاری گفت: «ما همچنان هر کاری که در توانمان باشد انجام خواهیم داد تا نتایج توافق محقق شوند، توافقی که دولت افغانستان از آن حمایت میکند، طالبان میگویند از آن حمایت میکنند، و همین طور که همین الان در لفافه گفتم، جامعهی جهانی هم از آن حمایت میکند.»
توافق دوحه با ایالات متحده، به طالبان بیش از یک سال فرصت داد تا راهبرد نظامی خود را طراحی و اجرا کنند. دولت افغانستان هم میتوانست برای خروج امریکا برنامهریزی کند، اما نکرد. در سیاستمداران کابل هیچ فهمی از اضطراری بودن موقعیت دیده نمیشد، [در عوض،] آنها مشغول جدال بر سر این بودند که چه کسی به دوحه برود و چه کسی رئیس جمهوری باشد.
[سوء] مدیریت اشرف غنی ضعف نیروهای امنیتی را به مراتب بیشتر از آن چیزی کرد که در اثر دو دهه فساد پدید آمده بود. او اسدالله خالد را، که مریض بود، تا می سال 2020 [معادل اردیبهشت 1399] در جایگاه وزرات دفاع نگه داشت و نهایتا در می 2021 وزیر دیگری را به جای او تعیین کرد. به همخوردگی در سطوح پایینترِ پلیس ملی افغانستان و ارتش ملی افغانستان هم وجود داشت، برای نمونه، [از دیماه 1399] بیش از نیمی از فرماندهانِ پلیسِ ولسوالیها جایگزین شدند.
[علاوه بر سوء مدیریت،] انفعال دولت در برخی حوزهها نیز موجب ضعف نیروهای امنیت ملی افغانستان شد. ارزیابیهایی از وضعیت ولسوالیها وجود داشت که نشان میداد کدام در مقابل غلبهی طالبان آسیبپذیرند و طالبان کدام مراکز را محاصره کردهاند. [با این حال،] اقدامات ناچیزی برای استحکام نیروها در نواحی قابل دفاع صورت گرفت. عقب نشینی نیروها بدون سروصدا از وُلسوالی بالامرغاب در ولایت بادغیس، و از مراکز و پستهایی که دفاع از آنها دشوار بود، انجام شد، اما افراد در ترکیب با دیگر همرزمان خود هم سست و متزلزل بودند.
حرکت پایانی
در پایان کار، غنی دوستان کمی داشت و کاملا منزوی شده بود. مدیریت خُرد، ناتوانی غنی در تحویل مسئولیت، کمتحمل بودن و ترسِ او از رقبا، حکومت را از استعداد، انعطاف و قطعیت خالی کرده بود. وقتی [دولت افغانستان] نتوانست از کسانی که سازمانیافته بودند و میتوانستند مقاومت کنند، حمایت کند، انفعال بود که دفاع از جمهوریت را به شکست کشانید.
[با همهی این احوال،] پوستهی دولت باقی مانده بود: گروه روابط عمومی کاخ [ریاست جمهوری غنی همچنان] وقایع ریاست جمهوری را گزارش میکرد، [اما] وقایعی که به طرزی عجیب منقطع از فاجعهای بودند که در حال رخ دادن بود، و این انقطاع دائما افزایش مییافت. گزارشها [برای مثال] شامل رونمایی از کابینهی مجازی در روز اول آگوست و مراسمی برای رونمایی از پرداخت الکترونیکی حقوق کارمندان دولت در روز سوم آگوست میشد.
توصیف هفتههای آخر غنی در کابل، روزهای آخر شاه ایران را یادآوری میکنند. غنی اتصال خود با واقعیت را از دست داده و در مصیبتی خودساخته محبوس شده بود، و [از این رو] نمیتوانست قاطعانه برخورد کند. زمانی که طالبان وارد کابل شدند، او با پروازی مخفیانه از افغانستان خارج شد، بدون این که حتی وزیر دفاع را در جریان بگذارد، و بدون این که تدارکی برای انتقال قدرت دیده باشد. این رسوایی به این زودی از ذهنها زدوده نخواهد شد.
[و اما] دوام آوردن امارت دوم طالبان، [به کل] مسئلهی دیگری است. فعلا وضعیت بسیار ناپایدار به نظر میرسد. شاید جنگ برقآسای طالبان پیروزی فوری به همراه آورده باشد، اما این جنبش حالا باید بر جمعیتی 30 میلیون نفری حکمرانی کند، در خشکسالی، در میانهی همهگیری کرونا، و با اقتصادی در حال فروپاشی و خزانهای خالی. در بسیاری نقاط، از جمله کابل، غلبهی طالبان با مقاومت و مخالفت روبهرو شده است. در تسخیر کابل، طالبان مثل جنگجویان مجاهد در سال 1996 نیستند که فقط با مردم شکست خوردهی شهری جنگزده سروکار داشته باشند. ساکنان [امروز] کابل از آموزش بیشتری برخوردارند، با دیگر بخشهای افغانستان و جهان ارتباط بیشتری دارند و به میزانی از آزادی عقیده و بیان خو کردهاند؛ جمعیتی سرکش که طالبان باید بر آن حکومت کنند.
البته تا امروز، طالبان بر اساس توافقِ دوحهی خلیلزاد و تصمیم بایدن مبنی بر خروج ایالات متحده تا یازده سپتامبر، برنامهای برای عمل داشتهاند. حالا، سقوط جمهوریت سریعتر از آن اتفاق افتاده است که همه تصور میکردند و این یعنی در یازده سپتامبر 2021، نه فقط طالبان، بلکه بسیاری از گروههای خشن جهادی در سراسر دنیا نیز بیستمین سالگرد حملهی القاعده را جشن میگیرند و در دومین شکست یک ابرقدرت در برابر مجاهدین افغان پایکوبی خواهند کرد.