شبه قاره و افغانستان

خانه کابل؛ خوانشی نو از صلح و بی‌مرزی

ریحانه قبادی

امین معلوف نویسنده و ژورنالیستی است که در لبنان متولد شده‌است و صاحب تعلیفات متعددی در حوزه‌ی مطالعات فرهنگی و هویت است. او لبنان را در سال ۱۹۷۶ به قصد اقامت در فرانسه ترک کرده است. وقتی که از وی می پرسند خود را «بیش تر فرانسوی» احساس می کند  و یا «بیش تر لبنانی»، می گوید «هردو». او در مقدمه کتاب معروف خود، «هویت های مرگبار» می نویسد: «نه این که (با پاسخ هردو) بخواهم تعادل و انصاف را رعایت کرده باشم، بلکه به این دلیل که اگر جز این می گفتم دروغ می گفتم. آنچه باعث شده من این باشم که هستم و نه کسی دیگر، همین در لبه دو کشور زیستن، به دو یا سه زبان حرف زدن، و سنت های فرهنگی متعددی داشتن است. و دقیقأ همین است که هویت من را تعیین می کند. آیا اگر بخشی از خودم را کنار می گذاشتم کامل تر و حقیقی تر می شدم؟ هویت چیزی نیست که بتوان آن را تکه تکه کرد و به نصف یا یک سوم و نظایر آن تقسیم کرد. من چند هویت ندارم، فقط یک هویت دارم».

از مدت‌ها قبل نام خانه کابل را شنیده‌ بودم اما موقعیتی برای رفتن به آنجا نداشتم. آدرس را از دوستانم می‌پرسم و در عصری تابستانی به سمتش حرکت می‌کنیم. برخلاف آن‌ که تصور می‌کنم هر مکان و موسسه و نهادی که مربوط‌ به مهاجرین ساکن ایران است، احتمالا باید در فضای شهری مخفی‌تری جای گرفته باشد، خانه کابل را در یکی‌از خیابان‌های اصلی وصل‌شده به خیابان فلسطین، می‌یابم. خانه‌ای با پنجره‌ی فیروزه‌ای و ریسمان‌های نورانی که از بالا آویخته‌ شده‌است. واردش که بشوی، صدای ماندگار آوازه‌خوان شهیر افغانستانی، احمد ظاهر، در متن به گوش می‌رسد. یک فضای مربع‌گونه که میزها به ترتیب دور تا دور و وسط آن جای گرفته‌اند و دیوارها، با تصاویری از مناظر طبیعی، مراسمات مردمی و مکان‌های فرهنگی و مذهبی و صنایع دستی افغانستان آراسته شده‌اند. هنگامی‌که می‌نشینی یکی از اعضای مهربان خانواده اکبری، به استقبال شما می‌آید و خانه کابل و غذاها و نوشیندنی‌ها و شیرینی‌هایی که می‌توانید سفارش دهید را به شما معرفی می‌کند. خانه کابل در سال 98 متولد شد اما به‌دلیل آغاز همه‌گیری کرونا، چندماه دیرتر توانست فعالیت خود را آغاز نماید. موسی اکبری، پدر خانواده، گرافیست و عکاس است که در کابل متولد شده‌است. او بخشی‌از تحصیلات هنری خود را در کابل و سپس در دانشگاه تهران سپری نموده‌است. آقای اکبری به همراه همسر، دو دختر و یک پسرش خانه کابل را می‌چرخانند. دیوارهای خانه کابل، میزبان اثرها و تصاویر گرفته‌شده توسط آقای اکبری است و به‌همین جهت است که خانه کابل را نمی‌توان یک رستوران دانست بلکه لفظ دقیق‌تری که گردانندگان آن برایش برگزیده‌اند«کافه، رستوران و گالری خانه کابل» است. وقتی که میزت را انتخاب کرده‌ای و غذا را سفارش دادی، تا آماده‌شدن آن می‌توانی آلبوم تصاویر گرفته‌شده از افغانستان توسط آقای اکبری را مشاهده کنی.

خانه کابل

از مزیت‌های خانه کابل، توجه به کیفیت محصولات و خدماتی که ارائه می‌شود است، این را می‌شود از طعم متفاوت غذای افغانستانی که چشیده‌ای و همان غذا در خانه کابل، متوجه شوی. مادر خانواده، می‌گوید که مواد اولیه هرروز برای طبخ غذا، در همان روز تهیه می‌شود تا کیفیت غذاهای سرو شده در بالاترین حد باشد، همچنین انواع شیرینی‌هایی که با چای سبز در خانه کابل سرو می‌شود تازه و هنر دست خودشان است و این مساله، ظرافت دقیقی را در برنامه‌ریزی روزانه می‌طلبد و نتیجه‌اش می‌شود طعم ماندگار غذاهای خانه کابل که بار دیگر مشتریان را به سمت خود می‌کشاند.

خانه کابل مسیرش را از کافه رستوران بودن شروع کرد، اما در کافه رستوران ماندن محدود نشد؛ ورود به حوزه‌های مختلف زندگی مهاجرین افغانستانی درایران اعم از مسائل فرهنگی، اجتماعی و حقوقی و ایجاد دسترسی‌هایی برای اطلاع‌رسانی و مشاوره به مهاجرین افغانستانی ساکن ایران، موید این گفتار است. خاطرم هست زمانی که طرح اخذ تذکره الکترونیک برای اتباع افغانستانی ساکن ایران توسط سفارت افغانستان مطرح شد، در میان انبوهی از ابهامات و عدم شفاف‌سازی نهادهای رسمی افغانستانی و فقدان پاسخگویی به سوالات، خانه کابل با استفاده از ظرفیت فضای مجازی خود، در گفتگوی زنده به توضیح این طرح برای مهاجرین پرداخت و سوالات مخاطبین را پاسخ داد تا رویه‌های انجام این مساله را برایشان روشن کند.

برگزاری نمایشگاه‌های دوره‌ای فروش صنایع دستی و لباس‌های محلی افغانستانی از همه اقوام نیز از کنشگری‌های فرهنگی خانه کابل بود که در معرفی فرهنگ تمام قومیت‌های افغانستان به مخاطبین خود می‌کوشید، و طبق گفته‌های خانواده اکبری، استقبال ایرانیان از خرید این محصولات به‌صورت چشمگیری بوده‌است. علاوه براین حضور نویسندگان، شاعران و بازیگران افغانستانی در خانه کابل، تعامل فرهنگی و گسترده‌تری را برای مهاجرین، فراهم ساخت.

شاید در این سال‌های حضور مهاجرین افغانستانی در ایران، رسانه‌های داخلی و خارجی، سعی داشته‌اند که بازنمایی وضعیت افغانستان و افغانستانی‌ها در جامعه ایران را محدود به حوادث، جنگ و مشغول بودن آنان به کارگری نماید؛ اما امروزه می‌بینیم که برای صحبت از مهاجرین افغانستانی درایران، رسانه امکان گریزی از بیان روایت خانه کابل، هنرمندان و نخبگان و فرهیختگان افغانستانی ندارند، باید بپذیریم که پیگیری وضعیت مهاجرین و به تبع آن نگاه به افغانستانی‌ها توسط ایرانیان تغییر کرده‌است و درحال طی مسیری جدید است که در این مسیر نمی‌توان نقش چراغ‌هایی مثل خانه کابل را نادیده گرفت. خانه کابل این روزها نقش پررنگی در بازتعریف هویتی جامعه مهاجرین افغانستانی در ایران دارد که هم برای ایرانیان و هم برای خود مهاجرین، نو و دلنشین است؛ به این دلیل که مردم افغانستان امروزه بیش‌از هر زمان دیگری خواهان صلح و پذیرش یکدیگر و کنارگذاشتن اختلافات قومی هستند و این را می‌توان در مخاطبین افغانستانی که به خانه کابل مراجعه می‌نمایند مشاهده‌نمود. مشتریان افغانستانی خانه کابل از میان تمام مهاجرین افغانستانی با هر قوم و مذهبی هستند که خانه کابل را به‌عنوان کانون وحدت و هویت‌بخش خود پذیرفته‌اند و در سوی دیگر ماجرا، گردانندگان خانه کابل فارغ از هرگونه نگاه قومیتی سعی در معرفی فرهنگ و آداب و رسوم و غذاهای تمام افغانستانی‌ها نموده‌اند و این ایجاد اعتماد متقابل، نویدبخش آتیه‌ی روشن صلح‌خواهی افغانستانی‌ها است و چه زیبا که چنین تصویری، در قلب پایتخت ایران، تهران، رخ می‌دهد. البته برای مخاطبان ایرانی خانه کابل هم تازگی دارد به مکانی بیاید که تصاویر ناگفته افغانستان را نظاره نماید و خود را در برابر تاریخی مشترک و فرهنگی چندرنگ ببیند که شاید تا قبل از آمدن به خانه کابل، همه‌ی آن‌ها، تیره و سیاه ثبت شده‌بود.

خانه کابل

اگر با فضای فرهنگی جامعه افغانستانی‌ها در ایران آشنا باشید، شما می‌توانید در خانه کابل هرروزه تعداد زیادی از هنرمندان و نخبگان و فرهیختگان این جامعه را ببینید که احتمالا برای قرارهای کاری، گذران اوقات فراغت و… به خانه کابل آمده‌اند. درکنارش به‌نظر می‌رسد در این مدت حدودا دو ساله که از تولد خانه کابل می‌گذرد، این مکان پاتوق بسیاری‌ از مسئولین ایرانی فعال در حوزه مهاجرین حتی سفیران ایران در افغانستان، هنرمندان ایرانی و علاقمندان به تاریخ و فرهنگ افغانستان شده‌است.

موسی اکبری، سخن زیبایی در وصف ایران و افغانستان دارد که هربار در مصاحبه‌هایش به‌ آن اشاره می‌کند و آن این که  «ما زمانی از اشتراک صحبت می‌کنیم که قائل به جدایی دو چیز و درصدد مقایسه باشیم؛ اما ایران و افغانستان یکی هستند و واژه اشتراک در وصف این ارتباط معنایی ندارد.» و به‌راستی که تعلق بسیاری از مهاجرین افغانستانی در ایران در طول سال‌های حضورشان، گواه همین نقل‌قول است و دغدغه‌ی بسیاری از فعالین ایرانی حوزه مهاجرین، یادآوری این پیوند به جامعه ایرانی است.

در پایان شاید باید به همان نقل‌قول امین معلوف رجوع کرد که یک هویت می‌تواند متشکل از چندین تعلق باشد، و طبق نظر او زمانی هویت‌ها مرگبار می‌شوند که بخواهند خود را در نسبت بالاتر و پایین‌تر یکدیگر ببینند. مهاجرین افغانستانی ساکن ایران، همان هویت‌های یکپارچه با دو تعلق هستند که ایران و افغانستان را توامان وطن خویش می‌دانند و ما ایرانیان نیز باید ضمن پذیرش و قدردانی از این هویت‌، تلاش کنیم تا هم‌ریشگی خود با افغانستان را دریابیم و درجهت وحدت هرچه بیشتر، گام برداریم.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا