اندیشمندان و چهره های فرهنگیشمال آفریقاکشور شناخت

جنگ و عشق در لیبی؛ برآمدن سازمان‌های هنری نوپا پس از انقلاب

علی رغم کمبود محیط‌های فرهنگی، و همچنین علی‌رغم ناپایداری سیاسی و اقتصادی، هنرمندان لیبیایی مصمم‌اند که محیط‌های هنری متنوعی را پرورش دهند.

 نعیمه مُرِلّی – Middle East Eye

ترجمه: مهدیه فاتحی

بیش از یک دهه از قتل رهبر سابق لیبی، معمر قذافی می‌گذرد، و کشور لیبی هنوز در اوج تحولات سیاسی است. برای هنرمندان جوانی که امروز در لیبی کار می‌کنند، این کشور محیطی پر از درگیری و منازعه دارد و به همین دلیل چالش‌برانگیز است. یکی از مهم‌ترین چالش‌های هنرمندان جوان فشار اقتصادی است، چراکه [در این شرایط] بقا از هنر مهم‌تر است.

نجلا العجیلی، پایه‌گذار مؤسسه‌ی هنری نون‌آرت در سال 2012 می‌گوید: «جنگ داخلی لیبی اغلبِ هنرمندان را تحت تأثیر قرار داده‌است، هر کدام را به طریقی، و کار هنری آن‌ها بیان دوباره‌ی همین تأثیر و تأثرها است، گاهی مستقیما و گاهی به شکلی ظریف‌تر.» العجیلی به MEE گفته است: «هر کدام از هنرمندان لیبی در متد هنری خود اصیل، شخصی و قدرتمندند و در عین حال به عنوان هنرمندان لیبی مثل یک گروه واحد در کنار هم می‌ایستند.»

جنگ و عشق، اثر هنرمند اهل لیبی، تقوی برنوسه

العجیلی با تأسیس نون‌آرت در پی افزایش آگاهی جهانی از هنر لیبی بود. همچنین محیط‌های هنری در اثر روحیه‌ی انقلابی در لیبی به مرور بیشتر می‌شوند و او می‌خواست به توسعه‌ی آن‌ها کمک کند. العجیلی می‌گوید: بسیاری از هنرمندان شناخته‌شده‌ی لیبی، مانند محمد بن‌لمین، یوسف فطیس، نجلا شوکت و هدیه غنا، معمولا در هنگام تأمل بر مسائل اجتماعی نگاهی به گذشته دارند، اما «هنرمندان جوان موضوعات جاری را به چالش می‌کشند و در روایت‌هایشان بسیار شجاعانه‌تر عمل می‌کنند.»

العجیلی می‌گوید: «نقاشی، کلاژ، طراحی و اسکچ (طراحی سریع) هنوز هم ابزارهای هنرمندان شناخته‌شده‌ی لیبی‌اند. تعداد کمی هم عکاسی را به عنوان مدیومی خلاق انتخاب کرده‌اند، یا از سرامیک و مجسمه‌سازی استفاده می‌کنند. اما آثار نسل جدید بسیار تجربه‌گراتر است، و معمولا [در نمایش آثار خود] علاوه بر چیدمان‌ سمعی-بصری، از ابزارهای دیجیتال هم بهره‌می‌برند.»

وضعیت فعلی در مقایسه با زمانی که هنرمندان محلی تحت حکومت قذافی کار می‌کردند خود جهش بزرگی رو به جلو است. در حکومت قذافی هنرمندان مرتبا خودشان را سانسور می‌کردند تا به نظام توهین نکنند. محمد ابومیس، هنرمند 51 ساله‌ی لیبیایی، می‌گوید: «اقتدار مطلق قذافی اقتصاد، سیاست و زندگی اجتماعی مردم را تحت کنترل داشت. او حتی در شکل فکر کردن مردم هم مداخله می‌کرد. آزادی بیان هنرمندان محدود بود، و این باعث می‌شد آن‌ها در وطن خودشان بیگانه باشند.» پس از انقلاب، هنرمندان در انتخاب موضوع آزادتر شدند، اما هنوز هم لازم است در خصوص مسائل مربوط به ایدئولوژی مذهبی حساس باشند.

«عشقِ شمشیر» اثر تقوی برنوسه، پایه‌گذار مؤسسه‌ی هنری ورق و سمن ورق

العجیلی می‌گوید: «پیش از درگیری فعلی، در اوایل سال 2011، فضاهای نمایش آثار هنری [اعم از گالری، تماشاخانه و..] در لیبی بسیار محدود بودند و گالری‌های هنری زیادی وجود نداشتند. هیچ موزه‌ی ملی‌ای هم در کار نبود. خانه‌ی هنر در طرابلس مهم‌ترین مرکز فرهنگی هنری بود که هنرمندان در آن نمایشگاه داشتند و مخاطبان خارجی می‌توانستند از نمایشگاه بازدید کنند و آثار هنری را بخرند.» در آن دوره، احتمال داشت بعضی از هنرمندان از طرف حکومت لیبی دعوت شوند تا در جشنواره‌های هنری در کشورهای عربی و جشنواره‌های هنری بین‌المللی آثار خود را به نمایش بگذارند. اما در ده سال گذشته، به دنبال آغاز به کار سمن‌ها و مؤسسه‌های خصوصی، فعالیت‌های فرهنگی افزایش یافته‌اند. نمایشگاه‌ها، سمینارها و فسیتوال‌های خیابانی فراگیرتر شده‌اند، و مخاطب مورد نظر این برنامه‌ها نیز عامه‌ی مردم است.

فائزه رمضان، هنرمند 33 ساله، می‌گوید که محیط‌های هنری افزایش قابل توجهی داشته‌اند و کم‌کم فضاهای هنری جدیدی در کشور ایجاد می‌شوند که اکثرشان در پایتخت‌اند: «طرابلس اجتماع هنری قدرتمندی دارد، چراکه کوچک است و بیشترِ هنرمندان یکدیگر را می‌شناسند.»

اگرچه بیشتر هنرمندان و استعدادهای هنری ساکن طرابلس‌اند، شهر ساحلی بنغازی هم خانه‌ی تعدادی از هنرمندان است. هرچند همان طور که شفا سالم، نقاش 25 ساله می‌گوید، کمبود فضاهای هنری در بنغازی بیشتر [از طرابلس] به چشم می‌آید: «نمایشگاه‌ها بیشتر در طرابلس هستند و به خارج از لیبی برده نمی‌شوند. در بنغازی فقط یک فضای هنری داریم که حکومت ساخته است. هرچند زیبا و بزرگ است، اما در حال حاضر خالی است و لازم است بازسازی شود. این ساختمان درست پیش از جنگ داخلی افتتاح شد و تقریبا بلافاصله هم بسته شد.»

«هشدار»

انگیزه‌ی تقوی برنوسه از پایه‌گذاری موسسه‌ی هنری ورق و سمن‌ای به همین نام در طرابلس با هدف قدرت بخشیدن به هنرمندان محلی بود. برنوسه در سال 2015 برای تأسیس ورق اقدام کرد، زمانی که به دلیل جنگ داخلی، برنامه‌هایی که برای تحصیل در خارج از کشور داشت، لغو شده بودند. بمباران و گلوله‌باران باعث شده بود سفر کردن غیرممکن باشد، و به خاطر زوال اوضاع اقتصادی، ارزش پس‌اندازی که برای تحصیل در خارج از کشور کنار گذاشته بود به سرعت کاهش می‌یافت.

ورق تبدیل به صفحه‌ی سفیدی شد که هنرمندان نوظهور در طرابلس، از جمله برنوسه، می‌توانستند افکار خود را در آن بیان کنند. نمایشگاه آن‌ها در سال 2017 به نام انتهار (که در زبان عربی به معنای هشدار است) بر نقض حقوق بشر متمرکز بود. انتهار را به عاقبتِ بدش می‌شناسند چرا که همسایه‌ها فعالیت آن را گزارش دادند و نهایتا تحت فشار «اشخاص مسلح» به اجبار بسته شد. در این اجرا، گروهی از هنرمندان مسائلی مانند آشوب اجتماعی، قتل و ناپدیدشدن و دزدیده‌شدن خبرنگاران و همکاران مؤسسات خلاق را به تفصیل مطرح کرده و همچنین بر مسائلی درباره‌ی حقوق زنان و جابه‌جایی و تخریب [تأسیسات] زیربنایی کشور تأکید داشتند. برنوسه می‌گوید که با این حال عموم مردم از موضوعات مطرح شده و همچنین اختلاط جنسیتی در محیط نمایشگاه به خشم آمدند و همین موجب شد ورق، دو هفته بعد از نمایشگاه، بسته شود.

برنوسه به اجبار راه‌های دیگری برای دسترسی به مخاطبانش پیدا کرد، مانند برپا کردن پروژه‌هایی در محیط‌های عمومیِ شهر قدیم طرابلس. در آخر ورق در سال 2020 بازگشایی شد و در مواجهه با عناوینی که در زمینه‌ی محلی حساسیت‌برانگیز بودند رویه‌ای ظریف‌تر در پیش گرفت.

دفتر طرابلس ورق همچنان فعال است، اما برنوسه خود در برلین ساکن شده و اجتماعات محلی لیبی را با منابعی که می‌تواند در خارج از کشور به دست بیاورد حمایت می‌کند، منابعی مانند بورسیه‌ی عربی فرهنگ و هنر یا مؤسسه‌ی دُرسُس. او همچنین با مؤسسه‌های دیگری نیز همکاری می‌کند و گستره‌ی توجهِ ورق بر هنر افریقا و خاورمیانه را افزایش می‌دهد.

«فراموش کردن راه‌حل نیست»

موزه‌ی علی غنا نیز [از جمله] محیط‌های هنری در طرابلس است که هنرمندان آن را اداره می‌کنند. این موزه در حال حاضر در حال تکمیل شدن است. موسس آن، هدیه غنا، با اشاره‌ به زندگی روزمره‌ی پیش‌بینی‌ناپذیر و پیچیده در لیبی می‌گوید که موزه «بر اساس امکانات موجود کامل می‌شود». موزه‌ی علی غنا بر کشور لیبی متمرکز بوده و برای ساخت آن از همکاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی استفاده می‌شود. ایده‌ی اولیه‌ی هدیه غنا برای موزه، خاطره‌ی پدرش علی غنا بود، متفکر شناخته‌شده‌ی لیبیایی که از جمله هنرمندان نسل اول لیبی به حساب می‌آمد. علی غنا چندین دهه به تدریس هنر در دانشکده‌ی معماری طرابلس مشغول بود و از طریق تدریس و نگارش آثار سعی در حفظ میراث فرهنگی این کشور داشت.

زَردَه اثر هدیه غنا

انقلاب سال 2011 الهام بخش هدیه غنا بود تا موسسه‌ی علی غنا را پایه‌گذاری کند و بعد موزه‌ای در طرابلس تأسیس کند که محیطی فرهنگی، هنری، و آموزشی دارد. او قصد دارد نخستین موزه‌ی هنر کشور لیبی را بسازد و برنامه‌هایی نیز برای توسعه‌ی موزه به یک مرکز فرهنگی بین‌رشته‌ای طرح کرده است.

برنوسه می‌گوید اغلب هنرمندان لیبیایی می‌دانند که از طریق آثارشان می‌توانند درباره‌ی گذشته و حال کشور به عموم آموزش دهند و می‌دانند که این وظیفه خصوصا وقتی مهم می‌شود که اسناد و مدارک یا آرشیو ملی وجود ندارد. اما با این حال بسیاری از آن‌ها لزوما این موضوع را هدف قرار نمی‌دهند.

«مردم نیاز دارند بدانند چه در لیبی رخ می‌دهد. من فکر نمی‌کنم که بسیاری از هنرمندان لیبیایی این کار را انجام بدهند. کاری که [باید انجام بدهند و] نمی‌دهند این است که دردها و کشمکش‌ها را نشان دهند و بگویند: آهای! این اتفاق دارد می‌افتد و ما باید درباره‌ی آن فکر کنیم، نه که فراموشش کنیم. فراموش کردن راه‌حل نیست. ما باید درباره‌ی آن چه که اتفاق می‌افتد و درباره‌ی عواقب بعدی آن فکر کنیم. باید تأمل کنیم.»

شطحه سبته، بنیان‌گذار پلتفرم آنلاین هنر استعمارزدا، باور دارد که یکی از مهم‌ترین وظایف محیط‌های فکری که از هنر لیبی حمایت می‌کنند این است که از نگاه خیره‌ی اروپامحور و تصورات شرق‌شناسانه فراتر روند: «هدف اصلی این است که فرهنگ‌ها را از طریق هنر به هم وصل کنیم. این فرایند بسیار چالش‌برانگیز است. مرز باریکی که بیشتر از هرچیزی درگیر آن هستم، این است که چگونه هم بستر فرهنگی [لیبی] را راهنمایی کنم و هم رویکردی دعوت‌کننده و خوشامدگویانه داشته باشم. متوجه شده‌ام که قصه‌گویی راه بسیار خوبی برای مبارزه با این مشکل است.»

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا