تحلیل مسائل روز

تحلیلی بر انفجار در نزدیکی دیمونا؛ انتقام یا نشان دادن توان انتقام؟

محمد خلیلی

در روزهای اخیر مشاهده کردیم بالاخره ایران دست به کنش و فعالیت هایی علیه رژیم غاصب صهیونیستی زد تا با «زبان دنیا» یا حداقل زبان همین چند کشور با آنان سخن بگوید. ناامنی هایی که بی سروصدا و بدون نیاز به گردن گرفتن، مجری کاملاً مشخصی در نگاه دو طرف دارد.

لازم به ذکر است که این حرکت قابل تقدیر، پس از بارها تلاش رژیم صهیونیستی علیه منافع ایران و انجام خرابکاری های متعدد از کشتی های ایرانی در سراسر دنیا گرفته، تا قلب ایران در نطنز رخ داد. ماجرای نطنز هم که در جریان مذاکرات رخ داد نه از باب خسارت مادی بلکه از جهت اینکه مقارن با پافشاری ایران بر عدم کاهش سطح غنی سازی بود، تلخ تر جلوه می کرد.

بدیهی است برای بازدارندگی در اقدام خرابکارانه، هم «نرسیدن اقدام خرابکارانه به هدف نهایی» مهم است و هم «مجازات اقدام کننده». زیرا مورد اول به تنهایی بازدارندگی از ابتکارات جدید ایجاد نکرده و ریسک اقدام را برای خرابکار پایین می آورد. خصوصاً در موقعیت کنونی که رژیم اشغالگر قدس به وضوح سیری از اقدامات ضد امنیتی رو به جلو را به صورت گام به گام اجرایی کرده و در حال اجرای استراتژی «قورباغه پخته» است تا سطح حساسیت مقاومت را به تدریج کم کند و جبهه درگیری را به جلو بکشد. دیگر برای ما طبیعی شده خبر از حمله هوایی این رژیم به سوریه و حتی عراق بشنویم و این طبیعی شدن، ضربه اصلی است. برای ایرانیان ظاهراً طبیعی شده که خرابکاری در کشتی های تجاری ایرانی را بشنوند (و البته گاهی نشنوند) تا جایی که فقط خرابکاری در کشتی ساویز به عنوان تدارکاتچی نظامی، شکستن خط قرمز جدید محسوب شود و نیازمند پاسخ. این معنایی جز پیشروی تدریجی در جبهه درگیری ندارد؛ و به نظر می رسد اقدام هایی از این دست نیز خسران آور است که ایران «صورت مسئله» را پاک کرده و مورد حمله را از مسئولیت خود خارج کند. این که مالکیت کشتی بنزین مصادره شده در اختیار ایران نبوده و طرف مقابل پیامش را برای توقف صدور بنزین به ونزوئلا، با مقداری احتیاط داده باشد؛ وقتی به این توقف منجر گردد چیزی از مسئله را حل نمی کند. یا این که تضمین امنیت کشتی های صدور نفت ایران به سوریه، به روسیه واگذار شود تا عملاً خرابکاری در آن به معنای ننگ روس ها به حساب آید؛ وقتی دوران اوج ضربه های بدون پاسخ است به معنای ضعف مقاومت محسوب خواهد شد.

اما موضوع این نگاشته نکته دیگری در امر انتقام گیری و اقدام متقابل است: قاعده ای بسیار خطرناک که علیرغم قابل تقدیر بودن این قبیل حرکات جمهوری اسلامی، در حال جا افتادن است: نشان دادن این که می توانیم، ولی هنوز نمی زنیم.

برای مثال وقتی طرف مقابل بزرگترین عامل منطقه ای ایران، سردار سلیمانی را زده و دقیقاً با هدف تحقیر یا جابجایی آستانه تحمل، این ریسک را به جان خریده که در اوج وقاحت و استکبار رسماً مسئولیت این کار را برعهده بگیرد. انتقامش چیست؟ آنگاه که سردار عزیز و قابل احترام و تقدیر ما در لحظه صدور فرمان پرتاب موشک جلوی دوربینی که فیلمش بعدها در رسانه ملی پخش شد، می گوید ما می توانیم همه موشک ها را «همزمان» به عین الاسد بزنیم تا کشته بگیریم ولی نمی زنیم تا دشمن فرصت فرار داشته باشد و کمتر کشته بدهد، انتظار دارد مردم در همان لحظۀ انتقام چیزی جز ترس از افزایش تنش بفهمند؟ عملی که نتیجه اش تثبیت دشمن در همان هدف پیشگفته است، و با ناسزاگویی ترامپ به سردار سلیمانی بعد از آن تحکیم می شود. و چه دردآور، که این نکته در انتقام اخیر نیز جاری بود.

نکته آن است که تهدید وارد شده در تقابل، نباید از جنس «نشان دادن قدرت بر زدن» باشد. بلکه با زدن و افزایش واقعی تنش است که می‌توان «تهدیدزدایی» کرد. زیرا:

  1. اصلی ترین عنصر باورپذیری تهدیدها و حاصل شدن بازدارندگی، تلقی «پیش‌بینی ناپذیری» در ذهنیت طرف مقابل است تا کنترل ناپذیری را نتیجه دهد؛ و این بدون پاسخگویی موثر و مخرب، رخ نمی دهد. زدن موشک نقطه زن به کنار دیمونا، یعنی ما می دانیم که اکنون پاسخ دادن تصاعد اقدام می آورد و ما این را نمی خواهیم. و این یعنی کنترل پذیری در نقاط حاد، ولو با دادن امتیاز بیشتر به ایران. پس ادامه رویه صهیونیستها ارزش ریسک کردن را خواهد داشت. در حالی که قرآن مؤمن متکی به ایمانش را از نگاه بی ایمانان چنین روایت می کند که «فریب ایمانش را خورده است». در جنگ سرد –حتی اگر بخواهیم سرد بماند که در مقام سنجش این گزاره نیستیم- نیاز به باورپذیر شدن تهدید و نشان دادن این است که مقاومت از چیزی در زدن هراس ندارد. وگرنه بازدارندگی ایجاد نمی شود.
  2. تلقی اینکه از آستانه تحمل ایران عبور نشده است. این نکته ای است که دشمن به خوبی از آن در حال استفاده است، و هر گونه «انتقام عاقلانه»! (که عقلانیت در آن به راحتی شائبه ای از ترس در خود خواهد داشت) به معنای آن است که شما هنوز به آستانه تحمل ما نرسیده اید. بدانید می توانیم بزنیم؛ هرچند هنوز نمی زنیم ولو در مقابل گام «قبلی» شما که رو به جلو برداشتید. و این همان هدف جا به جایی آستانه تحمل در جنگ سرد را برآورده می کند.
  3. نکته دیگر آن که اکنون در روند اجرای قورباغه پخته توسط طرف مقابل به سر می بریم و ابتدائاً چند گام در تهدیدزدایی تا نقطه توازن پیشین فاصله داریم. لذا «حداقل» باید –ولو گام به گام- به عقب بردن جبهه های پیشروی طرف مقابل پرداخت.
  4. و جدا از همه اینها نباید فراموش شود که در راستای استراتژی «تهدیدزدایی»، بزرگترین تهدید، خود رژیم صهیونیستی است.

در کل باید گفت کنش «مؤثر و عملیاتی» در برابر رژیم اشغالگر قدس هم از جهت تغییر موازنه و بازگشت به اقتدار مورد نیاز است، و هم مستقل از ذهنیت طرف مقابل یا هرگونه موازنه، اکنون با توجه به شرایط در جهت رسیدن به هدف مقاومت مورد نیاز است.

از این نکته نیز نباید غفلت کرد که انفعال و سرد نگه داشتن نبرد از سمت ایران با عدم عملیات مستقیم و تلاش بر عملیات های نیابتی، آسیب هایی در ذهنیت متحدین محور مقاومت ایجاد می کند (کرده است) که جز با کنش مستقیم و مؤثر، و پذیرش عواقب اقدام «تقریبا رسمی» علیه دشمن و رسیدن به اقتدار حاصل از آن، قابل جبران نیست. جای تشکر و تقدیر از نیروهای جمهوری اسلامی است که در دو واکنش «انتقام از سردار سلیمانی در برابر امریکا» و «انتقام از خرابکاری نطنز در برابر رژیم صهیونیستی» این نکته را رعایت کردند؛ و امید آن که بیش از پیش در گرفتن انتقام آنچه برای خود ایران رخ می دهد این نکته رعایت گردد. بازوهای نیابتی – حتی اگر چنین لفظی به یک معنا درست باشد- برای حل مسائل دیگر محور مقاومتند، «زیرا ایران توان و اقتدار کافی برای حل مسائل خود را دارد».

نکته آخر هم این که در دوران کنونی که طرف مقابل در حال پیشبرد تنش به نفع خود است گام های ابتدایی را قطعاً با پاسخ همراه خواهد کرد یا تلاش می کند جلوی آن را بگیرد؛ تا با افزایش تعداد کنش و استمرار آن ابتکار عمل از دست ما خارج شده و تهدیدزدایی انجام گیرد. در این راستا باید در مقابل نیز از همین تکنیک استفاده کرد، و یا بزرگترین ضربه ها را زد به طوری که طرف مقابل قادر به پاسخگویی هم‌سطح نباشد، یا کنش های مستمر و پرتعداد انجام شود به طوری که ابتکار پاسخگویی از دست طرف مقابل خارج شده و لذا عقب نشینی و عادی سازی وضعیت جدید در مقابله، بر او متعین شود.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا