معرفی کتاب

تأملاتی درباره کتاب «ایران و ژئوپلتیک منطقه؛ پیداها و ناپیداها» و نویسنده آن

یاسر عسگری، پژوهشگر و فعال فرهنگی

آشنایی با دکتر مسجدجامعی

حجت الاسلام والمسلمین دکتر مسجدجامعی از جمله فضلای حوزوی و دیپلمات‌های با تجربه و شناخته شده معاصر است که تجربه سفارت جمهوری اسلامی در واتیکان (1370 ـ 1375) و مراکش (1382 ـ 1385) و مدیرکل هماهنگی های فرهنگی وزارت امورخارجه (1376 ـ 1382) و تدریس در دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه را در کارنامه خویش دارد. مولف دهها جلد کتاب و مقاله درباره مطالعات منطقه ای، جامعه شناسی سیاسی، دین و سیاست، گفتگوی دینی، جهان عرب، مسیحیت شناسی معاصر و… است. تحصیلکرده دکترای ژئوپلتیک از دانشگاه پیزای ایتالیا و از فارغ التحصیلان قدیمی حوزه علمیه قم و از شاگردان دروس خارج فقه و اصول آیات عظام میرزا جواد تبریزی و حسین وحید خراسانی است که حدود یک دهه قبل، موسسه مطالعات راهبردی اسلام معاصر (مرام) را در قم تأسیس کرده است و هم اکنون مشغول تدریس و تحقیق و پژوهش و تربیت محقق و ارایه تجربیات و تحلیلها در زمینه مسائل جهان اسلام و مسیحیت معاصر است. تاکنون تجربیات و تأملات خویش را در حوزه‌هایی مانند «ژئوپلتیک ایران»، «ژئوپلتیک تشیع»، «ژئوپلتیک کشورهای اسلامی» و «ژئوپلتیک مسیحیت معاصر» ارائه کرده است. «زمینه های تفکر سیاسی در قلمرو تشیع و تسنن»، «ایران و جهان عرب؛ تحولات عربی و ژئوپلتیک ایران»، «ژئوپلتیک خلیج فارس»، «مسیحیان و روزگار جدید»، «مسیحیت انجیلی؛ بررسی گسترش اونجلیکالیسم در جهان امروز»، «از شمال آفریقا تا واتیکان؛ خاطرات دوران سفارت محمد مسجدجامعی» و… از جمله آثار مهم اوست.

ویژگی های نویسنده

دکتر مسجدجامعی از جمله دیپلمات هایی است که هم فرصت مطالعه و تفکر و تأمل یافته است (فرصتی که کمتر برای دیپلمات ها پیش می آید و دیپلمات ها از آن گریزانند) و هم از جمله اساتید علوم سیاسی و اندیشه سیاسی است که تحلیلگر و تماشاگر صرف نبوده و بعضاً در حوادث و صحنه‌های مختلف منطقه ای و جهانی حاضر بوده و تجربیات و مشاهدات میدانی دارد (فرصتی که کمتر برای اساتید علوم سیاسی پیش می آید و در مقاله نویسی ها و ارتقای علمی شان غرق اند و انتزاعیات آنها زیاد است) و این همجواری اندیشه و عمل در دکتر مسجدجامعی کمک کرده است تحلیلها و تأملاتی را ارائه ‌کند که بعضاً خاص او باشند. کمتر خاطره می گوید ولی بعضاً خاطراتی که در لابلای تحلیل هایش می دهد، ارزشمند و راهبردیست.

«صراحت لهجه» از ویژگی‌های زبانی و قلمی اوست؛ اگرچه برخی این روحیه و رویکردش را نپسندند و جای اعتراض و انتقاد داشته باشد، ولی در کل، این صراحت لهجه و جسارت بیان نظرات ـ البته آن هم از سوی یک دیپلمات باتجربه ـ ارزشمند است. اسیر اصطلاحات مرسوم علوم سیاسی نیست. اگرچه عمده توجهات و ثقل نگاه او به مسائل، سیاسی است و عُرف سیاست بین الملل موجود، ولی تک عاملی نگاه نمی کند و به مسائل فرهنگی و اجتماعی و دینی و شرایط اقتصادی و مشکلات و چالش ها هم توجه دارد و این توجهات ـ هر چند بعضاً اندک و گذراست ـ خودش می‌تواند باب تأملات و تحقیقات جدّی‌تری را باز کند. به عبارتی دیگر می توان گفت حُسن دکتر مسجدجامعی در قیاس با دیگر اساتید علوم سیاسی این است که همه مسائل را از دریچه مسائل سیاسی یا اقتصادی نمی بیند و به فرهنگ و دین و مسائل اجتماعی نیز توجه دارد (شاید آن ضریب مدنظرمان را ندهد) ولی همین جامعیت نسبی نگاهش، آثار وی را در این زمینه ها، در مقایسه با دیگر آثار نویسندگان علوم سیاسی، حائز اهمیت جدی‌تری می‌کند. چه بسا کتاب‌های دیگر حوزه ژئوپلتیک، بیشتر تمرکزشان بر مسائل سیاسی (مثلاً مناسبات بین المللی و وابستگی کشورها به نظام بین الملل) یا مسائل اقتصادی و نفت و درگیری منافع قدرت ها می بینند و از نقش و جایگاه و سهم مسائل فرهنگی و اجتماعی و دینی و هویتی غفلت می کنند.

یکی از مزایای نویسنده و آثارش نسبت به دیگر نویسندگان و کتاب‌های حوزه سیاست بین‌الملل، توجه به «روانشناسی سیاسی» حاکمان و حاکمیت هاست. به نظر نگارنده، یکی از دانش‌های ضعیف در ایران، روانشناسی اجتماعی و سیاسی است و تأثیرات که این مسائل بر عملکرد و مواضع حاکمان و نحوه حاکمیت شان دارد. خوشبختانه در کتاب های اخیر دکتر مسجدجامعی توجهی به این بُعد از رفتارهای حاکمان و حاکمیت کشورها وجود دارد و به تقویت دانش روانشناسی سیاسی کمک می کند. توجه وی به روانشناسی سیاسی، باب تأملات جدیدی را پیش روی مخاطبان و سیاست‌گذاران باز می‌کند و این توجه و هشدار را به مخاطبان و سیاستگذاران می دهد که این بُعد، نباید نادیده گرفته شود.

طبیعی است که دکتر مسجدجامعی همچون دیگر تحلیلگران و نظریه پردازان، در نگاهها و تحلیل هایش مصون از خطا و اشتباه نیست و شاید برخی مبانی، نگاهها، ضریب دهی ها، تحلیل ها و تأملات وی را نپذیریم و بدان انتقادات جدی و مبنایی داشته باشیم ولی آثار مکتوب و گفتگوها و درسگفتارهای دهه اخیرش می تواند منابع مهم مطالعاتی و افقهای جدیدی برای دیپلمات‌ها و فعالان و سیاستگذاران عرصه سیاسی و رسانه‌ای کشور و حتی مدیران حوزه های علمیه جهان تشیع باشد.

دکتر مسجدجامعیدکتر محمد مسجدجامعی

مشخصات کتاب

کتاب «ایران و ژئوپلتیک منطقه؛ پیداها و ناپیداها» یکی از آثار جدید دکتر مسجدجامعی است که چاپ اول این کتاب در ۴۸۴ صفحه، قطع رقعی، تیراژ ۵۲۵ نسخه و قیمت 68000 تومان از سوی انتشارات اطلاعات عرضه شده است و متأسفانه کمتر دیده و مطالعه و نقد شده است. اگرچه مخاطب در گام اول فکر می کند با یک کتاب منسجم و ساختاربندی تحقیقی مواجه شود ولی اینگونه نیست، چراکه این کتاب، مجموعه یادداشت ها و گفتگوهای دکتر مسجدجامعی است درباره کشورهای منطقه، البته با رویکردی آکادمیک، به تحولات این کشورها پرداخته است و این نوع کتابها، اگرچه از جهاتی می تواند نقص محسوب شود ولی همین مجموعه مانند درسگفتارها و کتابهای گفتگومحور، برای اهل نظر، راهگشا و قابل استفاده است. از سویی برای مخاطبان غیرحرفه ای هم جذابتر و خواندنی تر و قابل فهم تر است و از این نکته نیز نباید غافل شد.

برخی نکات مهم و قابل تأمل

به صورت گذرا، نکات و بخش های مهم و قابل تأملی از این کتاب انتخاب کردم و علاقمندان را به مطالعه اصل کتاب، ارجاع می دهم.

۱. دفاع از مصالح و منافع شیعیان با «ارتباطی وسیع الطیف» بهتر انجام می شود. از هنگامی که ما ارتباط با گروه های مختلف لبنانی ـ اعم از مسیحیان و طوایف مختلف شان تا دروزی ها و اهل سنت و احزاب و گروه های سیاسی گونه گون ـ را آغاز کردیم، شیعیان به صحنه واقعی این کشور پای نهادند… محدود کردن رابطه صرفاً با مجموعه شیعیان یا جناح خاصی از شیعیان، نه به نفع ماست و نه به نفع آنها. نباید رابطه کشور بزرگی چون ایران، با کشورهای منطقه، «قطبی» شود.(ص 28)

2. ایران هراسی و شیعه هراسی مهمترین عامل ارتقای جایگاه رقبای منطقه‌ای ما بوده و هست و ما نباید با سخنان و اعمال و رفتار خود بدانها کمک کنیم. این رویکرد، دوستان ما را هم در موقعیت غیرقابل دفاعی قرار می دهد و هم زمینه را برای منسجم ساختن دشمنان آنها فراهم می کند، مضافاً که هیچ نقش مثبتی بر این اعمال و رفتار مترتب نیست. (ص 42)

۳. مشکل مهم ترکیه تمایل فراوان آنها به استفاده از هر فرصتی، اعم از اقتصادی و سیاسی و بین المللی است که بتواند منفعتی جلب کند، حتی می‌توان گفت به گونه‌ای فرصت‌طلبانه عمل می‌کنند. گویی پایبندی چندانی ندارند و متناسب با شرایط، تغییر جهت و سیاست می‌دهند. اصل، «کسب بیشترین منفعت» است و البته ظرفیت‌های خوب آنان به ویژه در بخش تجاری و اقتصادی، چنین اجازه ای را می دهد. (ص 200 و 201)

۴. نقل قول سخن مدیرکل فرهنگی اسبق وزارت خارجه ترکیه (همتای سابقش): تا ده پانزده سال پیش با استعدادترین و شایسته ‌ترین جوانان ما جذب وزارت خارجه یا ارتش می‌شوند اما در حال حاضر آنان  جذب شرکت‌های خصوصی می شوند؛ چرا که هم در درآمد بیشتری دارند و هم از امکاناتی چون مأموریت‌های خارجی بیشتر استفاده می برند.(ص 192)

5. وی از نقش ارتش در کشورهای منطقه غافل نیست و ارتش کشورهای منطقه را یکی از عوامل تغییر و تحولات آن کشورها می‌داند. از جمله درباره ارتش ترکیه می گوید: ارتش [ترکیه] پس از جمهوریت پیوسته خود را حافظ میراث آتاتورک می‌دانست و هر زمان احساس می کرد انحرافی ایجاد شده مستقیماً دخالت و حتی کودتا می‌کرد. موقعیت تاریخی ارتش که به او مقبولیت و محبوبیت و بلکه نوعی تقدّس می بخشید و همچنین حس اطاعت ترک ها، مانع از آن بود که در قبال او مقاومت کنند بنابراین کاهش این موقعیت صرفاً با عامل خارجی ممکن بود و نه با صرف تحولات داخلی.(ص 194)

6. رابطه دین و سیاست درباره کشورهای منطقه: در عموم کشورهای اسلامی امور دینی توسط وزارت اوقاف یا مراکز دینی کم توانی که گوش به فرمان نظام حاکم هستند و نفوذ مردمی چندانی ندارند، اداره می‌شود. اما در عربستان چنین نیست. در عربستان دو رکن سیاست و دین وجود دارد که به یکدیگر کمک می‌کنند و بلکه مکمّل یکدیگرند. اما با وجود منافع و مصالح مشترک، مشترک هستند و این به نفع هر دو است. بنابراین یکدیگر را به رسمیت می شناسند و مردمان عادی نیز چنین تصور و اعتقادی دارند. (ص 245)

6. سیاست سعودی ها در خصوص سوریه، ملغمه ای از سیاست و تعصّب دینی است… در تحولات اخیر، سیاست عربستان به میزان بسیار زیادی تحت تأثیر تعصّبات وهابی و سلفی قرار گرفت تا منفعت گرایی سیاسی. به معنای دیگر دولتمردان عربستان تحت تأثیر گروه‌های وهابی ـ که ضد سوری هستند ـ قرار گرفته اند؛ زیرا از نظر آنها، رژیم حاکم بر سوریه، علوی است و این مسئله، بستر اصلی سیاست عربستان در قبال سوریه است. (ص 412)

7. بدون شک، ترس از کره شمالی و تهدیدهای او سهم بزرگی در توسعه کره جنوبی، اگرچه به گونه ای غیرمستقیم داشته است. در موزه هایی که به تاریخ معاصر کره مربوط می‌شود می‌توان پوسترهایی را دید که در آن مردم برای مقابله با دشمنان، به «تولید بیشتر و بهتر» تشویق شده‌اند. (ص 452)

8. توسعه کنونی کره جنوبی عمیقاً وامدار مدیران و شرکت‌های بزرگ موفق آنهاست؛ اما یک مدیر خوب در جایی موفق می‌شود که زیردستانش «مدیریت پذیر»، «مسئولیت پذیر» و «قانون پذیر» باشند. این ویژگی ها در کره مثال زدنی است. به این مجموعه باید خصوصیت «جمع پذیری» آنها را افزود و اینکه بدون بهانه جویی، در کنار یکدیگر کار می‌کنند. اصل برای آنها، «انجام وظیفه» است و آن را با حداکثرِ توان و علاقمندی انجام می‌دهند و کمتر به مسائل دیگر می‌اندیشند. (ص 447)

عدم صراحت در راهبردهای پیشنهادی

آنچه که در تحلیل‌های دکتر مسجدجامعی کمتر حضور و بروز دارد توجه به نقش رسانه ها و دیپلماسی فرهنگی یا عمومی ایران است و اگر دکتر مسجدجامعی و امثالهم، این صراحت بیان را درباره ضعف های بنیادین دستگاه دیپلماسی ایران در عرصه رسانه‌ای و دیپلماسی عمومی به نقد می‌کشیدند، شاید می توانند زمینه ساز و مُسبّب تحولات جدی در این عرصه ها شوند. لذا جای نظرات پیشنهادات و انتقادات صریح در حوزه دیپلماسی فرهنگی و علمی و رسانه‌ای و هنری در تحلیل‌های او خالیست یا اینکه حداقل کمرنگ است. اگرچه راهبردهای پیشنهادی اش را با ذکر مثالها و تحلیل هایش از کشورهای مختلف بیان می کند ولی صراحت در بیان آنها، اثرات بیشتری دارد. او زمانی که به سیاست های توسعه در ترکیه و قطر و کره جنوبی می پردازد برخی راهبردهای آنها را به صورت گذرا یا اشاره وار بیان می‌کند ولی جای پرداخت و تعمّق بیشتری دارد. او درباره توسعه کره جنوبی به «توریسم پزشکی» کره اشاره می‌کند.(ص 456) یا درباره ترکیه، اشاره‌ای مختصر به بازنویسی تاریخ و تولید ادبیات و فیلم و سریال های ترکی می کند که روز به روز طرفداران بیشتری می یابد.(ص 197) یا به مدارس جدید فتح الله گولَن اشاره می‌کند که چون قارچ در کشورهای مختلف دنیا (از جمله کشورهای جدا شده از رژیم های کمونیستی) روییده اند.(ص 192) لذا می توان از اینها، راهبردهای پیشنهادی او را دریافت.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا