بیم و امیدهای پاکستان از حکومت طالبان بر افغانستان
محمدجواد اصغری
امروز میتوان گفت که طالبان اکثریت جغرافیای افغانستان را گرفته است. درباره روند قدرت گرفتن طالبان و آیندهی آن تحلیلهای بسیاری انجام شده است. مساله محوری این یادداشت، تلاش برای فهم نسبت آینده سیاست داخلی و خارجی پاکستان با حاکمیت امارت اسلامی در افغانستان است.
اول. سیاست داخلی
هرچند پاکستان از اولین کشورهایی بود که از سقوط دولت اشرف غنی و حاکمیت یافتن امارت اسلامی با ادبیاتی از جمله «افغانها قید و بند بردگی را شکستهاند» استقبال کرد، اما به نظر میرسد وضعیت برای پاکستان مطلوب نخواهد بود. حسین حقانی – سفیر سابق پاکستان در آمریکا – در مصاحبه با CNBC از خطر امنیتی قدرت گیری جنبش طالبان پاکستان (TTP) گفت. البته او تاکید داشت که طالبان افغانستان با طالبان پاکستان متفاوت است اما به خاطر اشتراکاتی از جمله هویت غالب پشتون، موفقیت امارت اسلامی میتواند این تصور را در طالبان پاکستان ایجاد کند که آنها نیز میتوانند در سرزمین سنتی پشتون در محدوده مرز دیورند حاکمیت تشکیل دهند. مدیحه افضل از تحلیلگران موسسه بروکینگز از آزادی اعضای طالبان پاکستان از زندانهای افغانستان و برخی حملات این گروه به مرزهای پاکستان ابراز نگرانی کرده است. از نشانههای این نگرانی افزایش حملات طالبان پاکستان به این کشور بعد از حاکمیت طالبان افغانستان است.
از سویی دیگر اگر کشورها، طالبان را به عنوان حاکمان افغانستان به رسمیت نشناسند و در آینده تحریمهایی را بر آن اعمال کنند، عواقب آن دامنگیر پاکستان نیز خواهد بود زیرا از طرفی پاکستان به دلیل وجود مرز متخلخل با افغانستان قادر به اجرای کامل تحریمها نخواهد بود و از طرف دیگر ناکارآمدی طالبان در مواجهه با تحریمها و یا درگیریها میان گروههای داخلی طالبان و نیز سایر گروههای فعال در افغانستان، موجب موج جدیدی از مهاجرت مردمی به سمت پاکستان خواهد شد.
دوم. سیاست خارجی
تاثیرات حاکمیت طالبان در افغانستان بر پاکستان از منظر سیاست خارجی را میتوان در دو بخش «ارتباط با امارت اسلامی» و «رابطه با چین» تشریح کرد.
الف. ارتباط با امارت اسلامی
پاکستان همانطور که پیشتر از آن سخن رفت، مایل به حاکمیت مطلق پشتونها در افغانستان نیست و به گزارش «گروه مشورتی مخاطرات سیاسی اوراسیا»، وزارت خارجه پاکستان با رهبران اتحاد شمالی سابق تحت حمایت آمریکا درباره احتمال پیوستن آنها به یک دولت با رهبری طالبان مشورت کرد. هرچند طالبان بارها اعلام کرده است که از حضور افرادی که با «رژیم اشغالگر» همکاری کردهاند، ممانعت خواهد کرد.
تاخیر اسلام آباد در به رسمیت شناختن حاکمیت طالبان نیز نشانهای از تردید در سطوح عالی این کشور است. زیرا پاکستان سالها تلاش کرده است که خود را در جبهه مبارزه با تروریسم نشان دهد و رسمیت دادن به طالبان، به این مهم خدشه وارد خواهد کرد. هرچند که تقریبا غیر ممکن است که پاکستان بتواند طالبان را به رسمیت نشناسد. بنابراین سوال اصلی سیاست خارجی پاکستان در قبال افغانستان جدید این است که بعد از خروج آمریکا، پاکستان میتواند نفوذ خود را گسترش دهد و تثبیت کند یا خود قربانی تروریسم خواهد شد؟
ب. ارتباط با چین
چین در حال پیشبرد ابرپروژه «جاده ابریشم» تحت عنوان BRI است. ابرپروژهای که در صورت تحقق کامل، میتواند چین را به قارههای اروپا و آفریقا متصل کند و نفوذ آن را بر جهان چندین برابر کند. ذیل این ابرپروژه، چین و پاکستان تحت عنوان CPEC همکاریهای گستردهای اعم از افزایش زیرساختهای مواصلاتی و انرژی را باهم شروع کردهاند. کار به آنجا رسیده است که چین و پاکستان خود را «برادران آهنین» میدانند. بنابراین باید بررسی کرد که حاکمیت طالبان چه تاثیری بر این رابطه مستحکم میگذارد. این تاثیر را میتوان در دو سطح اقتصادی و امنیتی پیشبینی کرد.
سطح اقتصادی
چین و هند در رقابت تنگاتنگی در آسیا با یکدیگر دارند و هردو سعی میکنند نفوذ خود را به خصوص در حوزه اقتصادی و امنیتی، از دیگری بیشتر کند. به عنوان مثال پکن تحت سازمان همکاریهای شانگهای (SCO) روابط امنیتی خود را با کشورهای آسیای مرکزی به صورت فزاینده و به ضرر دهلی نو تقویت کرده است.
در زمینه افغانستان نیز چین و پاکستان میتوانند با افزایش ساخت زیرساختهای اساسی و گسترش روابط اقتصادی خود با دولت جدید افغانستان، هند را که پیشتر شریک خوبی برای دولت اشرف غنی بود، به حاشیه ببرند و نفوذ خود را گسترش دهند. چنانکه قبل از تسلط طالبان، شایع بود که پکن به دنبال استفاده از ابرپروژه BRI در افغانستان است تا کابل را به پیشاور متصل کند.
در همین راستا، اسلام آباد خوشحال بود که طالبان در این ماه تمایل خود را برای پیوستن به کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) اعلام کرد. همچنین در جریان دور سوم گفتگوی راهبردی چین و پاکستان در 24 ژوئیه، هر دو طرف با «توسعه CPEC» و «رشد ارتباطات منطقهای» موافقت کردند و این نشان می دهد که چین و پاکستان امیدهای زیادی برای گسترش این کریدور به خصوص در افغانستان دارند. در واقع میتوان گفت که در سطح اقتصادی شاهد همسویی راهبردی میان چین و پاکستان در قبال افغانستان جدید خواهیم بود.
سطح امنیتی
اگرچه چین و پاکستان همسویی اقتصادی در مواجهه با دولت جدید افغانستان دارند اما تهدیدات ناشی از حضور طالبان در قدرت، ممکن است روابط چین و پاکستان را خدشه دار کند. هرچند طالبان وعده داده است که نمیگذارد افغانستان تبدیل به محملی برای تروریسم بینالملل شود اما احتمال آن وجود دارد که در آینده تعریف طالبان از تروریسم متفاوت باشد یا نتواند آن را کنترل کند. زیرا ممکن است که افراط گرایانی از جمله شبکه حقانی، جیش محمد(ص)، لشکر طیبه و گروههای دیگر قابلیتهای خود را در افغانستان تقویت کنند و به طور بالقوه حملاتی را در خارج از کشور کلید بزنند.
در مواجهه با هند، طالبان قصد دارد که حمایت خود را از مسلمانان در جامو و کشمیر، اعلام کند. با این حال پیشتر شاهد حملات تروریستی لشکر طیبه علیه هند بودهایم. از جمله بمبگذاری های هماهنگ در سال 2008 در مکانهای تاریخی بمبئی و همچنین حمله به نیروهای هندی در جامو و کشمیر در سال 2019. از سوی دیگر گزارشی از دیدار اعضای جیش محمد(ص) با طالبان در ماه گذشته با هدف حمایت از عملیات در جامو و کشمیر رسیده است.
با نظر به این تجربه تاریخی و پیشامدهای روز، چین به ویژه نگران تأیید و حمایت طالبان و دیگر گروههای افراطی اسلامگرا از جنبش اسلامی ترکستان شرقی است. چین برای جلوگیری از فعالیتهای مخرب علیه خود به خصوص جلوگیری از بیثباتی منطقه سین کیانگ از طریق اویغورها در جنبش اسلامی ترکستان شرقی، در تاجیکستان مستقر شده است.
از سویی دیگر پکن در آخرین پیام خود به طالبان به آنها گوشزد کرد که باید متعهد به آموزش، جمع آوری کمکهای مالی و مراکز جذب تروریست – با تعریف چین – در داخل افغانستان شوند. همچنین پکن از اظهارات قبلی طالبان مبنی بر اینکه حقوق مسلمانان را در سراسر جهان ترویج می کند، اما «در امور داخلی چین دخالت نخواهد کرد» استقبال کرد. هرچند با نقض این تعهد مانند ضربه زدن به منافع اقتصادی چین در پاکستان توسط TTP یا کمک به گروههای مسلمان در سین کیانگ، چین را وادار میکند تا به پاکستان از مزیت خود برای مدیریت بحران فشار وارد کند. به همین دلیل چین و پاکستان جهت تدوین سند چارچوب همکاری امنیتی و ضد تروریسم توافق کردند. البته ممکن است اسلام آباد در برابر همه خواستههای امنیتی چین سر تعظیم فرود نیاورد.
چین همچنین نگران است که طالبان به قاچاق غیرمجاز مواد مخدر در این منطقه روی بیاورد و از آن به عنوان منبع مالی استفاده کند. کمک اقتصادی 31 میلیون دلاری پکن به طالبان احتمالاً تا حدی برای جلوگیری از گسترش مواد مخدر است. اگرچه مشخص نیست که اسلام آباد و پکن در این مورد اختلاف خواهند داشت یا خیر، اما تصمیم پاکستان مبنی بر عدم حمایت از اقدامات مبارزه با مواد مخدر چین، روابط دوجانبه را تیره خواهد کرد.
خلاصه آن که حکمرانی طالبان ممکن است به روابط دوجانبه و مستحکم چین و پاکستان صدمه بزند اما به نظر میرسد تنشهای محتمل ناشی از تروریسم مدیریت و کنترل میشود زیرا همکاری استراتژیک چین و پاکستان در منطقه جنوب آسیا برای هردو اولویت دارد به خصوص در مواجهه با دشمن مشترک آنها، هند.
منابع:
https://foreignpolicy.com/2021/09/20/china-pakistan-taliban-afghanistan/
https://www.cnbc.com/2021/09/14/afghanistan-pakistans-strategy-in-kabul-and-what-happens-next.html