جامعه شناسی کشورهای اسلامیشبه قاره و افغانستانکشور شناخت

آشنایی با قومیت‌های پاکستان؛ همه اقوام خود را تحت ستم می‌دانند!

محمد سعید معزالدین[1]

برای بررسی پیشینه و خاستگاه اقوام پاکستان و برشمردن برخی آسیب ها و فرصت ها و ارائه راه­ حل، نخست گروه­ های قومی این کشور را معرفی کرده سپس در این مجال کوتاه به تحلیل جایگاه آنان و تبیین بحث می­پردازیم.

  • گروه های قومی

قومیت­های پاکستان به لحاظ چهار ایالت در مناطق جغرافیایی خاصی تمرکز دارند اما این تمرکز مطلق نیست و برخی از آنان در سایر مناطق و ایالت ها نیز حضور دارند.

چهار قوم مهم و بزرگ پاکستان در ایالت های چهارگانه :

1- قوم پنجابی در ایالت پنجاب

2- قوم سندی در ایالت سند

3- قوم بلوچ در ایالت بلوچستان

4- قوم پختون (پشتو) در ایالت خیبر پختونخوا

  • گروه­های قومی دیگری نیز در دو منطقه کشمیر آزاد و گلگیت (بلتستان) حضور دارند.

تمرکز و کانون اصلی هریک از گروه های قومی در ایالت و منطقه ای خاص است؛ اما شماری از آنان با گذشت زمان و ضرورت های زندگی در سایر ایالت ها و مناطق پاکستان ساکن شده­‌اند.

  • قوم پنجابی

اکثریت قوم پنجابی در ایالت پنجاب سکونت دارند که حدود ۴۴.۷ درصد جمعیت پاکستان را تشکیل می دهند. اگرچه در سراسر پاکستان نیز پراکنده‌­اند.

بسیاری از پنجابی ها ساختار قدرت و بوروکراسی را در این کشور در دست دارند و شهر فرهنگی و تاریخی لاهور که مرکز این ایالت است با توجه به خاستگاه اقبال لاهوری و وجود بزرگان فرهنگ، دانش، ادب و هنر به عنوان پایتخت فرهنگی شبه قاره شناخته می شود.

مرکزیت برخی احزاب مهم، سازمان­های مردم نهاد، مراکز فرهنگی و هنری، مؤسسه های علمی و پژوهشی، موزه و کتابخانه­ های بزرگ، حوزه ­های دینی و دانشگاه­های مهم، آرامگاه عارف، دانشمند و نویسنده برجسته سید علی هُجویری صاحب کتاب ارزشمند کشف المحجوب و آرامگاه علامه اقبال در این ایالت (شهر لاهور) قرار دارند.

  • قوم سِندی

پس از استقلال پاکستان دو گونه مهاجرت انجام گرفت:

1-بسیاری از سِندی های هندو مذهب ناگزیر این منطقه را ترک کردند و در هند مستقر شدند و در نتیجه از جمعیت سندی­ها کاسته شد.

2-شماری از مسلمانان هند نیز هجرت کرده و در ایالت سند پاکستان ساکن شدند. اما به هرحال ساختار جمعیت این قوم با این آمد و شدها تحت تأثیر قرار گرفت و انسجام قومیتی پیشین را از دست داد.

مهاجران مسلمان هندی، به تدریج گروه قومی مهاجر را تشکیل دادند که بیشتر در شهر بزرگ کراچی و در شهرهای حیدرآباد، خیرپور و میرپور سکونت دارند.

به طور کلی قوم سندی ۱۴.۱ درصد از جمعیت کشور را تشکیل می دهند. البته بخشی از گروه قومی سندی از نژاد بلوچی و سرائیکی در طول زمان خود را با محیط، سازگار کرده و به تدریج زبان و فرهنگ سندی را انتخاب کرده اند و اکنون با هویت قوم سِندی شناخته می شوند.

مانند سایر قومیت ها، اسلام دین اکثر مردم سِند است و بیشترین جمعیت هندوها نیز در پاکستان ( که حدود 2 درصد است) از قوم سِندی هستند.

  • قوم پختون (پشتو)

این گروه قومی در افغانستان و پاکستان حضور دارند و کانون اصلی آنان در پاکستان، ایالت خیبرپختونخوا است. پشتون ها حدود ۱۵.۴ درصد از جمعیت پاکستان و جمعیت غالب ایالت خیبرپختونخوا را تشکیل می دهند. خاستگاه قوم پشتو، ایالت خیبرپختونخوا و مناطق شمالی ایالت بلوچستان است اما در سایر مناطق پاکستان نیز پراکنده ­اند. این قوم را مردمی سخت­کوش و جنگجو می دانند و اکثریت مناطق قبایلی پاکستان که در سال های اخیر همواره هدف حملات هوایی آمریکا قرار می گیرد و هم مرز با افغانستان است، شامل گروه قومی پشتو می شوند.

  • قوم بلوچی

بلوچ ها بیشتر در ایالت بلوچستان هستند اما در سایر مناطق کشور نیز پراکنده اند و حدود 4 درصد از کل جمعیت پاکستان را تشکیل می دهند. مناطقی مانند ایالت سند بویژه کراچی و همچنین مناطق جنوبی ایالت پنجاب.

اگرچه کمترین جمعیت کشور پاکستان در ایالت بلوچستان سکونت دارند اما این منطقه، پهناورترین ایالت کشور به لحاظ مساحت است. در شمال این ایالت، پشتون ها نیز سکونت دارند. از این روی آنها نیز در ساختار قدرت و سیاست نقش دارند و باعث شده این دو مقوله با ساختار جمعیت موازنه را شکننده سازد.

  • قوم سرائیکی

این گروه قومی در مناطق جنوبی ایالت پنجاب سکونت دارند و زیر­گروه قوم پنجابی هستند. جمعیت آن­ها حدود ۸.۴ درصد از جمعیت کشور را در بر می گیرد.

این گروه قومی به گویش سرائیکی سخن می گویند و مانند سایر قومیت ها در سراسر کشور پراکنده اند. اکثر مردم سرائیکی مسلمان­ند. اکثریت جمعیت مسیحی در ایالت پنجاب سرائیکی هستند. قوم سرائیکی همواره خواستار دست یابی به هویت جداگانه و تشکیل ایالت خاص بوده اما تاکنون موفق نشده است.

  • قوم مهاجر

مسلمانانی که پس از استقلال پاکستان از هند به این کشور مهاجرت کرده و مقیم شدند را مهاجر قومی می گویند. اگرچه از گروه­های قومی گوناگون هند آمده اند و نمی توان تعریف قومیت مصطلح را برای آنان به کار برد اما تنها ویژگی مشترک آنان، زبان اردو و دین اسلام است.

بنابراین اگرچه برخلاف سایر اقوام هیچ منطقۀ جغرافیایی یا خاستگاهی در کشور نداشتند، توانستند جای خود را بین مسلمانان اردو زبان پاکستان باز نمایند و لقب و هویت خاص قوم مهاجر را از آنِ خود کنند.

این نکته بیشتر در ایالت سند عملی شد اما مسلمانانی که از هند وارد ایالت پنجاب یا سایر مناطق شدند در جامعۀ محلی ادغام شده و هویت جداگانه تشکیل ندادند.

گروه قومی مهاجر حدود ۷.۶ درصد از جمعیت کل کشور را تشکیل می دهد. شمار این گروه در شهر بزرگ و بندری کراچی بسیار زیاد است و در شهرهای حیدرآباد، خیرپور و میرپور نیز حضور دارند.

  • سایر قومیت ها

سایر اقوام مانند : گلگیتی، بلتی، کشمیری، هزاره، براهویی هندکوان و…  نیز ۶.۲ درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهند.

  • تحلیل و ارزیابی

از پیشینه، جمعیت و ویژگی هر قوم که بگذریم، نکات مشترکی در قومیت ها دیده می شود که برای شناخت جایگاه، مطالبات، آسیب­ها و ظرفیت­های آنان باید به تبیین و تحلیل آن پرداخت :

  • مطالبات و انتظارات

هر گروه قومی افزون بر اینکه خود را نسبت به کل جمعیت، در اقلیت می بیند، احساس می کند در تقسیم و اختصاص امکانات و سرمایه های ملی، نادیده گرفته شده و به او ستم می گردد و در ساختار سیاسی و قدرت آن گونه که مطلوب اوست به حساب نمی آید. بنابراین انتظارات و مطالباتی دارد که بدون تردید بخشی از آن ها به حق است؛ اما متأسفانه در عمل، بعضی عناصر افراطی از درخواست های آنان سوء استفاده کرده و سعی می کنند آنان را با حکومت مرکزی و یا دولتمردان ایالتی و یا یک قوم را با سایر اقوام درگیر نمایند. این تحریکات معمولا از سوی کسانی صورت می گیرد که به هویت قومی آنان دلبستگی ندارند و خیرخواه وطن و یا پایبند به رعایت مصلح ملی نیستند.

  • تحریک گروه های قومی

تحریک قومیت ها با پنهان شدن پشت شعار قوم گرایی و یا برانگیختن تعصب افراطیِ مذهبی و بیشتر با طرح مغالطه­ آمیز هردو انجام می­گیرد. با توجه به این که احزاب در پاکستان از کارکرد تقریبا مؤثری در سیاست و قدرت برخورداند، بسیاری از اعتراض های قومی، مذهبی و ایالتی را احزاب مدیریت می­کنند و اگر مورد خاصی هم به صورت خودجوش پدید آید، این احزاب و گروه­های مذهبی و سیاسی هستند که موج سواری می کنند.

اختلافات قومی بیشتر در قالب شعار و رجزخوانی صورت می گیرد و کمتر به برخورد فیزیکی حادّ کشیده می شود. اما در مورد مذهب و اعتقادات این گونه نیست و افراد حقیقی و حتی حقوقیِ وابسته به برخی کشورهای عربی و یا متمایل به سیاست های بعضی کشورهای غربی که عمدتا تفکرات تکفیری و افراطی دارند در صدد حذف رقیب واقعی و یا فرضی و توهّمی خود بر می­‌آیند و با ایجاد اقدامات ایذائی یا ترور و انفجار، فضای کشور را متشنج و ناآرام می کنند.

نمونه های بارز آن را در ایجاد جوّ شیعه هراسی بارها شاهد بوده ایم. ترور شخصیت های وحدت اندیش و معتقد به تقریب مذاهب اسلامی اعم از شیعه و سنّی و همچنین انجام عملیات انتحاری و انفجار بمب در پاراچنار، کویته، کراچی، لاهور و راولپندی علیه شیعیان توسط تشکل­های اندک و ناچیز تندرو انجام گرفته و اکثریت مطلق اهل سنت چنین جنایت­هایی را برنتابیده و همواره محکوم کرده‌­اند.

شیعیان پاکستان که 25 درصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهند، به عنوان یک اقلیت بزرگ نیز گاهی گرفتار همین دام می شوند ؛ در حالی که باید به صورت قانونی و رسمی در پی حقوق شهروندی خود باشند که در عرف بین الملل، قانونیِ پذیرفته شده و موجّه است.

اختلافات قومی و مذهبی به وحدت ملی خدشه وارد می سازد و آهنگ حرکت کشور را به سوی توسعه و امنیت پایدار، کند کرده و گاهی متوقف می سازد.

رهبران جنبش قومی مهاجر مقیم انگلیس، هدایت جریان های سیاسی را به عهده دارند. افزون بر این موارد که به عنوان مثال مطرح شد گستره این بحران ها و درگیری ها از بلوچستان و سند به منطقه گلگیت و بلتستان رسیده و عربستان سعودی دلارهای زیادی را برای خرید زمین در این منطقه هزینه می کند و در صدد جذب نیرو و استفاده از اهرم تبلیغات غیرمستقیم است.

در مناطق قبائلی و ایالت خیبر­­­پختونخوا گروه‌های متمایل به طالبان حضور دارند و با مناطق آزاد درگیر هستند. برای ایجاد درگیری معمولا مسائل قومی و مذهبی را بهانه می کنند.

همان گونه که ذکر شد در پاراچنار اختلافات قومی و اختلافات مذهبی وجود دارد. آنان با نشان دادن حساسیت، حضور شیعیان را در این منطقه بر نمی تابند و همواره در پی طرح بهانه برای ایجاد درگیری، ناآرامی و احیانا انفجار، ترور و کشتار هستند. تاکنون بارها در همین منطقه مرتکب جنایت شده اند.

موقعیت خیبرپختونخوا و پاراچنار به گونه ای است که امکان رفت و آمد طالبان به افغانستان با سهولت بیشتری انجام می شود اما آن ها حضور شیعیان را برای خود مزاحم می دانند. از این رو مسائل قومی و مذهبی را مطرح می کنند.

متاسفانه برخی نخبگان کشور در حوزه های دینی، دانشگاه ها، مراکز فرهنگی، احزاب و اصحاب رسانه که خود باید منادی وحدت و هویت ملی و مروّج و دعوتگر آرامش و امنیت باشند، خودخواسته یا به تحریک آن سوی مرزها، آتش بیار معرکه شده و بر طبل تمامیت خواهی، انحصارطلبی، قبیله گرایی، حزب محوری و افراطی گری می­کوبند.

  • جدایی­‌طلبی و تجزیۀ کشور

عناصری در این اقوام از آغاز، همواره در پی استقلال بوده‌­اند. چرا که گمان کرده و چنین می پندارند تفاوت زبانی (گویش)، فرهنگی و قومی این ظرفیت و انگیزه را دربردارد و می تواند دلیل موجّهی باشد که آنان را از دیگران متمایز و جدا سازد. البته تحریک بیگانگان و به بازی ­گرفتن احساس قومی با هدف اختلاف و سیطره بر این منطقه را نیز نباید نادیده انگاشت.

استقلال خواهی درون یک مرز جغرافیایی به عنوان یک کشور، تجزیه‌­خواهی و جدایی‌­طلبی تلقی می­شود و بدیهی است هر حکومت و دولتی برای حفظ تمامیت ارضی و ترجیح مصالح ملی با آن برخورد خواهد کرد.

افزون بر اینکه اگر بخشی از برخی اقوام در مناطق مرزی با شهرهای مرزی کشور همسایه در قومیت مشترک باشند، دولت کشور مجاور نیز حساس خواهد شد و هرگونه تحرک واستقلال خواهی یا جدایی طلبی را برای خود خطر سیاسی و امنیتی تلقی خواهد کرد.

برای مثال، بلوچستان پاکستان، بزرگترین ایالت از ایالت های چهارگانه است که چهل و سه درصد مساحت پاکستان را در برمی گیرد؛ اگرچه حدود هفت درصد از جمعیت کشور را تشکیل می دهد. اما به لحاظ موقعیت راهبردی، همواره با تحریک بدخواهان داعیۀ جدایی طلبی داشته است که اگر چنین فاجعه ای رخ دهد چهل درصد از خاک پاکستان از این کشور جدا خواهد شد.

کسانی که نهضت جدایی بلوچستان  را اداره و رهبری می کنند یا در انگلیس اقامت دارند و یا از کشورهای دیگر هدایت و پشتیبانی می‌شوند.

به نظر می رسد توطئه ای با اهداف خاص در کار است که در این منطقه کشوری مجزّا و مستقل متشکل از بلوچستان پاکستان و کشور همسایه آن تأسیس کنند.

منافع امنیتی و اقتصادی درازمدت، انگیزۀ این تحرکات است که با پوشش درگیری قومی و مذهبی در حال برنامه ریزی است. از یک سوی پنجابی ها را تحت فشار قرار می دهند تا منطقه را ترک کنند و در حقیقت درصدد اخراج آنان هستند، و از سوی دیگر هزاره ها که شیعه هستند را بر نمی تابند و برای آن ها مشکل ایجاد می کنند. این در حالی است که برای گروه هایی که با جدایی طلبان همراهی و همفکری می کنند مشکلی پدید نمی آید.

در چند دهه گذشته بسیاری از ترور و ناآرامی ها توسط مهاجرین اتفاق افتاده است. آنان برای تشکیل ایالتی جدا برنامه ریزی کرده اند. با سایر اقوام نیز مشکلاتی دارند. با پختون‌ها، سندی‌ها و پنجابی‌ها رابطه خوبی ندارند. از آن‌جایی که شمار بلوچ ها در کراچی کم است، تصادم کمتری بین مهاجرین و بلوچ‌ها اتفاق می‌افتد.

درگیری‌ها و چالش آنان با سایر قومیت­ها برای مسائل اقتصادی است. بویژه با حضور پنجابی‌ها در مشاغل مختلف درگیری دارند و بر این باورند که در سپردن کار و مسؤولیت در عرصۀ اقتصاد به آن­ها توجه نمی شود. در این گونه موارد اختلافات مذهبی نیز مزید بر علت شده و بهانه تسویه حساب قرار می گیرد.

افراطیون وهابی مدارس بزرگی با استادان و مواد درسی خاص و گرایش تکفیری تأسیس کرده اند و با ایجاد تفرقه، به اختلافات مذهبی دامن می زنند. هندوهای مقیم ایالت سِند و شیعیان را اذیت می کنند که این اقدام خصوصا در کراچی با آمیزه ای از انگیزه های مذهبی و منافع اقتصادی صورت می گیرد.

طالبان چند شاخه شده اند. گروهی همچنان از سلاح و خشونت استفاده می کنند و گروهی دیگر هم به اصطلاح اهل گفت وگو شده و هم هرگاه به سلیقۀ خود تشخیص دهند به سلاح پناه می برند. گروهی نیز سلاح را رها کرده و به دیپلماسی و سیستم پارلمانتاریسمی روی آورده اند و با نفوذ در ساختار قدرت از راه های قانونی و رسمی در حال کادرسازی و مهره چینی هستند اما به هرحال تفکر همه این گروه هایِ انشعابی، واحد است و آن چیزی نیست مگر تند­روی، افراطی گری و تکفیر پیروان مذاهب اسلامی.

  • همکاری­های فرهنگی در جهت تحکیم روابط دوستانه

البته هستند افراد حقیقی و حقوقی در جوامع و مجامع اهل تسنن و اهل تشیع و سران قوم­ها و قبیله­‌ها که رویکرد ملایم و معتدل داشته و از همبستگی اسلامی و وحدت ملی و حتی حسن همجواری با همسایگان بویژه جمهوری اسلامی ایران استقبال می کنند و با تشکیل همایش ها، اجتماعات و نشست های مشترک بر این باور و تحقق میدانی آن تأکید می­نمایند.

تعامل این افراد فرهیخته، دلسوز و متعهد و گروه ها، سازمان های مردم نهاد فرهنگی، مذهبی، هنری و رسانه ای، مراکز علمی آموزشی و پژو­هشی اعم از اهل سنت و پیروان اهل بیت (ع) با نمایندگی های فرهنگی جمهوری اسلامی در جهت همبستگی اسلامی، تحکیم روابط فرهنگی و دوستی دو ملت ایران و پاکستان در چهار ایالت گواه این مدعاست.

به طور کلی آنان که شناخت واقعی از مردم پاکستان – از هر قوم و با هر گرایش اعتقادی- دارند، می­دانند که اکثریت مردم اهل سنتِ شریف، نجیب، سخت­کوش و قانع پاکستان، خواهان همبستگی ملی، وحدت اسلامی و معتقد به حفظ امنیت و تمامیت ارضی کشورشان هستند.

گروه اندکی نیز هستند که از آبشخور غربی- عربی تغذیه می شوند، با شعارهای افراطی مذهبی و اندیشه های تکفیری و یا بسط و گسترش تفکر ناسیونالیستی، همواره نا امنی ایجاد می­کنند تا از دولت­های ایالتی و مرکزی و فدرال باج­گیری و سهم‌­خواهی کنند. نباید توطئه‌­های این اقلیت ناچیز، به حساب اکثریت قاطع مردم اهل سنت گذاشته شود.

ظرفیت مذهب (اسلام) در تعدیل و برطرف کردن اختلافات

اگرچه قومیت­ها، آداب و رسوم مختلف و فرهنگ متفاوت دارند، اما در مذهب (اسلام) مشترک هستند.­ اکثریت مردم پاکستان اهل سنت هستند، با دو گرایش عمدۀ بریلوی و دیوبندی که در این فرصت کوتاه نمی­توان به تفصیل در باره این گرایش ها سخن گفت اما به طور کلی می توان گفت مذهب اهل سنتِ اصیل و عاری از افراطی­‌گری، تقابلی با قومیت ندارد و حتی می تواند برخی تندروی­‌ها را در موارد و مواقع حساس، مدیریت و کنترل کند.

اما متأسفانه به صورت بالقوه این ظرفیت در عصبیت قومی و برخی دیدگاه مذهبی­‌های افراطی وجود دارد که شماری از بدخواهان درصدد تحریک مردم در جهت دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی برآیند.

  • عوامل درونی و برونی اختلافات قومی و مذهبی

فقر فرهنگی، میزان بی سوادی، فقدان رهبری واحد و کاریزماتیک در احزاب و تشکل ها، جنگ قدرت، اختلافات دولتمردان، تحریکات و دخالت های آشکار و پنهان بیگانگان و به طور کلی مجموعه ای از عوامل درونی و بیرونی، مناسبات و معادلات سیاسی و اجتماعی پاکستان اثرگذار بوده و هست؛ مگر اینکه نخبگان کشور و کارگزاران حکومت با برنامه‌­ریزی فرهنگی راهبردی، آگاهی­‌بخشی، تغییر رویه و بهبود روش ­ها، اختلافات، درگیری ها و ناامنی­‌ها را تلطیف و برطرف نمایند.

  • ملت سازی دستوری یا اصولی

در کشورهایی مانند پاکستان به لحاظ حساسیت سیاسی و امنیتی، موقعیت جغرافیایی و تنوع قومیت ها و مذاهب، طبیعی است که دولت مرکزی درصدد ملت سازی باشد تا با ایجاد انگیزه مشترک و وحدت ملی، امنیت داخلی و منطقه­‌ای خود را حفظ و تضمین کند و در برابر چالش­های پیش­رو با مشکل اساسی رو به رو نشود.

تاکنون تلاش هایی در زمینۀ ایجاد انسجام ملی صورت گرفته اما برخی صاحبنظران و پژوهشگران بر این باورند که پاکستان در فرآیند ملت سازی تاکنون ناکام بوده و به هدف خود نایل نشده است. زیرا فرایند ملت سازی، دستوری نیست و باید برنامه ریزی اصولی و بلندمدت فرهنگی مدنظر قرار گیرد و همه ارکان دولت و مردم با روشنگری و هدایت نخبگان حوزه، دانشگاه، فرهنگ و ادب، هنر  و رسانه و احزاب سیاسی در تحقق این امر مشارکت کنند.

همزیستی مسالمت­‌آمیز ملت­ها

امید است ملت ها و بویژه امت اسلامی از سعۀ­صدر و آستانۀ تحمل مناسبی برخوردار شوند تا بر اساس رهنمود قرآنی، با عنایت به سنت الهی مبنی تنوع و تعدد شعبه‌­ها، قوم­ها، ملت­ها و قبیله‌­ها، همه در کنار یکدیگر همزیستی مسالمت­‌آمیز بر اساس تعارف، شناخت، تعامل سازنده، هم‌­افزا، بالنده و پویا داشته باشند و تقوای الهی و خدامحوری را ملاک و معیار امتیاز و ویژگی قرار دهند و در صلح، آرامش و همبستگی به رشد و تعالی مادی و معنوی دست یابند.

 

[1] – کارشناس عالی توسعه روابط فرهنگی بین المللی شبه قاره و رایزن فرهنگی پیشین ج.ا.ایران در پاکستان

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا