ترکیه و قفقازجریان شناسیجریان شناسی سیاسیجریان شناسی فکری و مذهبیکشور شناخت

گولن؛ پدر مطرود ترکیۀ اردوغانی

متن حاضر بخشی گزیده شده از مقاله «فتح‌الله گولن» در کتاب «اطلس رهبران؛ تصویری از صحنۀ رقابت داعیان مذهب در جهان اهل سنت» است که جهت انتشار در پایگاه رجانیوز آماده شده است.

حمید عظیمی

بی‌شک اگر ده نفر از مؤثرترین عالمان زندۀ مسلمان را نام ببریم، گولن در این لیست جای خواهد گرفت. به‌علاوه او نامزد مؤثرترین چهره در لیبرالیزه کردن اسلام بوده است. خوجه‌افندی فتح‌الله گولن در ۱۹۳۸ در خانواده‌ای متعلق به سنت صوفیانۀ آناتولیایی متولد شد و همچنان به این سنت پایبند مانده است. بااین‏حال ویراست او از این سنت، جریانی را شکل داده که تقریباً هیچ مشابهی ندارد.

نام گولن غالباً قرین با مدرنیسم اسلامی در فضای رسانه‌ای مطرح شده است و نسبت بسیار ایجابی وی با مدرنیته شبهه‌ای ندارد. آنچه محل دقت بیشتر است، نسبت گرفتن مستحکم او با سنت و بنیاد‌های تعبدی دین است. بسیاری، غافل از این ارتباط وثیق، او را در ردۀ روشنفکران دینی و در کنار نام‌هایی چون ابوزید، آرگون، فضل‌الرحمن و سروش دانسته‌اند. بااین‏حال به‏عکس این چهره‌ها، او چه در منابع و چه در روش‌های تفسیر تابع همان استاندارد‌های سنتی -صوفی اسلاف خویش است و به‌ندرت در ادبیات او کاربست متد‌های تفسیری غربی یا تشکیک نسبت به متون معیار مشاهده می‌شود.

تلاش‌های وسیع او برای پر کردن شکاف میان ادیان با گفت‌وگو و نفی خشونت، بلکه خصومت با غیرمسلمانان، که جلی‌ترین نمود لغزندگی او در قبال نصوص تلقی شده است، ماهیتاً چیزی متفاوت از انعطاف‌پذیری متعارف صوفیانه نیست. او در آشتی دادن بین مسلمین با علوم مدرن و صاحبان غربی‌اش، به‌شکل وسیعی به قرآن و حدیث، و آثار فقها و اسلاف تصوف ارجاع داده و با مهارت توانسته است دعاوی خود را جایی در دایرۀ سنت اسلامی ولو حاشیه‌اش بنشاند.

نمونه‌ای از نشئت سنتی رواداری او اینکه، گولن و پیش از او استادش سعید نورسی، دستِ سازش خود را بیش از همه به‌سوی ادیان ابراهیمی دراز کرده‌اند. نورسی در نامه‌ای به واتیکان، خواستار ائتلافی اسلامی -مسیحی برای مبارزۀ با الحاد شده بود و همو در جنگ کره، که ترکیه به‏عنوان متحد امریکا وارد آن شد، پیروانش را دعوت به ورود به ارتش و جنگ با کمونیسم می‌کرد.

گولن به‌صراحت از تناسب تمدن غرب برای پیشرفت حیات مادی، و مناسبت تمدن اسلامی برای حیات معنوی سخن می‌گوید و غرب‌ستیزی را عامل جاماندن ما از تمدن می‌خواند.

البته اینکه گولن در این سطحْ روشنفکرانه بیندیشد، دچار شبهه‌های جدی شده است. دشمنان کمالیست، جمهوری‌خوا‌هان تندرو امریکا و حتی برخی دوستان پیشین، شواهد بسیاری را رسانه‌ای کرده‌اند مبنی‌بر اینکه هدف جنبش گولن، درنهایت اسلامیزه کردن ترکیه و تمام کشور‌هایی است که در‌‌ آنها فعالیت دارد و در این مسیر، تکثر‌گرایی تظاهری است برای فریب جریان حاکم.

حتی اگر با سوءظن به شواهد طرح‌شده توسط این طیف بنگریم، باز شکی نیست که گولن، با توجه به شرایط محیطی‌اش، در اجتهاد مقابل نص چندان از دیگر سنتی‌ها پیش نیفتاده، بلکه چنین رویکرد‌هایی ممرّ غالب جریان‌های صوفیانۀ امروز است.

آنچه از ممیزات اصلی گولن و ‏منشأ نام جنبش هزمیت (خدمت) محسوب می‌شود، مونتاژ کالوینیسم در داخل اخلاق اسلامی است؛ اخلاقی دینی مشتمل بر کار زیاد، ریسک‌پذیری، سرمایه‌گذاری تولیدی، انباشت ثروت و خدمت‌دهی عمومی که در نگاه ماکس وبر علت اصلی خیزش اقتصادی پروتستان‌ها شد. این مفاهیم چیزی نبود که بدون در نظر گرفتن مصالح مدرن و البته خرج کردن از اقتدار دینی کسی چون گولن، در سپهر عمومی متدینان ترک تبدیل به ارزش‌هایی دینی شود.

منابع اطلاعاتی امریکایی، مجموع حجم سرمایه‌های جنبش گولن را ۲۵میلیارد دلار برآورد کرده‌اند. رقم هنگفتی از منابع مالی جنبش از طریق چند صد بنگاه‌دار اقتصادی با درآمد‌های سالانۀ میلیون‌ها دلار تأمین می‌شود که ۱۰ تا ۲۰ درصد تا یک‌سوم از درآمد سالانۀ خود را وقف فعالیت‌های جماعت می‌کنند. این درصد‌ها اختصاصی به بنگاه‌دار‌ها ندارد و تخصیص حداقل پنج درصد از درآمد سالانه به فعالیت‌های اجتماعی جنبش، بخشی از فرهنگ عمومی اعضای میلیونی جنبش است که نوعاً نیز در مشاغلی با سطح درآمدی متوسط به بالا فعال‌اند.

بخشی از بنگاه‌های متصل به جنبش، همچون بانک اسلامی پنج‌میلیارد‌دلاری «آسیا» یا تلویزیون «سامان یولو» و روزنامۀ «زامان» که هریک چند صد میلیون دلار ارزش دارند، حامی مالی جنبش محسوب نمی‌شوند. توضیح اینکه، این بنگاه‌ها با ایدۀ اولیه و حمایت گولن و مشارکت سرمایه‌گذاران همفکر با او شکل گرفته‌اند ولی امروزه بنگاه‌هایی سودده و حرفه‌ای هستند و غیر از عملی‌کردن اهداف اولیۀ مؤسسان، به دیگر فعالیت‌های جنبش، کمک مالی مستقیمی نمی‌کنند. به‏علاوه لازمۀ سهام‌داری در این شرکت‌های بزرگ، همراهی با جنبش نیست و لذا نباید وقتی از ارتباط این بنگاه‌ها با جماعت سخن می‌رود، ارتباطی تشکیلاتی یا تأمین مالی متقابل در ذهن متصور شود.

درواقع ارتباط تشکیلاتی و مالی میان مراکز متکثر جنبش، بسیار محدود است، و در حوزۀ مدیریت مالی نیز جنبش کاملاً غیرمتمرکز عمل می‌کند. به‌طور مثال ۱میلیون دلار هزینۀ سالانۀ «مؤسسۀ گفت‌وگوی بین‌ دینی» واقع در امریکا، توسط اعضای محلی جنبش تأمین می‌شود. عمدۀ مدارس تأسیس شده در مناطق دوردست توسط سرمایه‌داری دغدغه‌مند یا جامعه‌ای محلی از طرف‌داران ایجاد شده‌اند و هستۀ مرکزی جنبش دخالت و اطلاعات چندانی از این نوع فعالیت‌های متکثر اعضای خود ندارد.

گولن و معنویت گرایی

زیر سایۀ قدرت عثمانی‌ها، سیطرۀ تصوف در آناتولی اساساً هیچ‌گاه با چالشی جدی ازطرف وهابیت مواجه نشد. به‏عکس، این موج لائیسیته و خشونت کمالیست‌ها بود که ضربۀ کاری را به صوفیه زد و البته هرگز موجب حذف آن نشد. گولن چه ازنظر تبار خانوادگی و چه به‏لحاظ آموزش‌های مَدرسی خود، بی‌شک متعلق به بازماندگان همین سنت است. هنوز هم کسانی که او را از نزدیک می‌شناسند، سبک زندگی وی را کاملاً آمیخته به زهد و انزوا، و ذکر و حالات معنوی صوفیانه توصیف می‌کنند. ارتباط او با شاگردانش نیز به همین شکل است و قریب به صد شاگردِ نزدیک او که در محل سکونتش در پنسیلوانیا ساکن‌اند، زندگانی‌ای مجرد و معنوی و رابطه‌ای کاملاً عاطفی با مرشدشان را -که اتفاقاً او هم مجرد است- می‌گذرانند. نوشته‌های او، تأثرش را بیش از هرکسی از دو چهرۀ صوفی یعنی نورسی و مولوی نشان می‌دهد.

تصوف هستۀ اصلی رویکرد گولن به نظام آموزشی را تشکیل می‌دهد. به‏عکس عمدۀ اسلام‌گرایان که خواستار ورود متون سنتی و آموزش‌های دینی در برنامه‌های درسی هستند، گولن منادی آموزشی سکولار و با تمرکز کامل بر یادگیری با کیفیت علوم مدرن است. او نقطۀ امتیاز تشکیلات عظیم آموزشی خود را مهیا ساختن محیطی معنوی می‌داند که توسط کادری با اخلاق اسلامی و محیطی برکنار از مفاسد اخلاقی به‌دست می‌آید. این تقریرِ فرم‌گریز و معنا‌گرا از فلسفۀ آموزش، به‏قدری وسیع است که مدارس گولن در غرب هیچ مشکلی با آموزش دانش‌آموزان غیرمسلمان ندارند.

جنبش هزمیت تنها جریان صوفیانه‌ای نیست که دست به ورود سازمان‌دهی‏شده به عرصه‌های اقتصادی زده است. در کنار آن، طریقت نقشبندی و هولدینگ اخلاص[۱] با فعالیت وسیع اقتصادی و همچنین دارالارقم در مالزی، به‏عنوان مبتکران سرمایه‌داری صوفیانه مطرح هستند. بدین وصف دیدگاه‌های گولن درزمینۀ آموزش است که وجه تمایز اصلی او با دیگر جریان‌های اسلامی خواهد بود.

گسترده تشکیلاتی جماعت

تشکیلاتی میلیونی که بخش عمده‌ای از‌ آن زیر چتر سیصد مدرسه در ترکیه و حدود هزار مدرسۀ دیگر در صد کشور جهان فعالیت می‌کند منتسب به گولن است. بخش دیگری از‌ این مجموعه با حفظ ارتباطات تشکیلاتی خود وارد دستگاه‌های سیاسی، بخش اقتصادی و رسانه‌های عمومی شده‌، و باعث وزن گرفتن رهبر آن در موازنۀ قدرت در ترکیه و اثرگذاری‌های جهانی او گردیده است. این سازمان گسترده که نوعاً متشکل از طبقۀ نخبگانی جامعه ‌است، فاقد مدیریتی متمرکز بوده و صرفاً هم‌گرایی فکری، روابط شخصی و هدایت‌های گاه‌وبی‌گاه رهبر آن، به حرکات جماعت انسجام می‌بخشد. به همین دلیل حتی دقیقاً مشخص نیست چند مؤسسۀ آموزشی ذیل جماعت فعال است. مدارس گولن پیکرۀ اصلی تشکیلات حجیم او را تشکیل می‌دهند و در کنار آن، صدها خوابگاه، در همین مقادیر مؤسسات آمادگی کنکور و دانشگاه فاتح در ترکیه نیز جزو کارنامۀ جنبش در ایجاد مؤسسات آموزشی است. به‏علاوه جماعت گولن ارتباطی وثیق با نهاد‌های آکادمیک غربی برقرار کرده و از طریق مؤسسات وابسته به خود همچون «دانشگاه جورج تاون» واشنگتن، که مورد حمایت مالی جنبش است، و همچنین مؤسسات گفت‌وگوی بین ‌دینی، سریالی از کنفرانس‌های بین‌المللی را در مورد جماعت شکل داده است. این کنفرانس‌ها نقش مهمی در معرفی گولن و افکار او به جامعۀ آکادمیک و تبعاً افکار عمومی غرب بازی کرده‌اند.

گولن و ساخت سیاسی ترکیه

گولن منادی سیاست‌زدایی از دین و کم‏وبیش دین‌زدایی از سیاست است. در نزاع میان حزب رفاه اربکان و نخبگان سکولارِ ترک، او آشکارا طرف سکولار‌ها بود و انقلابی‌گری اربکان را گذشته از غرب‌ستیزی، از جهت بلندپروازی‌هایش برای اجرای شریعت تخطئه می‌نمود.

مشرب صوفیانۀ او چنین نبوده است که در مقابل هنجار‌های پذیرفته‏شده در شریعت بایستد؛ بااین‏حال در حوزۀ ظواهر اجتماعی شریعت، او نگاهی کاملاً فرم‌گریز و صوفیانه پیش می‌گیرد. گولن به‌راحتی دست به دامن تاریخی دانستن این نمود‌ها شده و‌‌ آنها را جزو متغیرهای دین دسته‌بندی می‌کند و با قبول اجتهاد به‏عنوان ابزاری دائمی، تقنین دولت در مقابل شرع را روا می‌داند. او حتی در غائلۀ ممنوعیت حجاب در دانشگاه‌ها نیز دعوت به عدم استفادۀ سیاسی طرفین از این موضوع و طرح آن از نقطه نظر حقوق بشری شد.

وی سیاسی کردن دین را موجب آسیب رسیدن به آن می‌داند و با تصویر دین به‏عنوان رابطه‌ای قلبی میان فرد و خالق، تقلیل آن به فرم‌های اجتماعی را معادل نابودی‌اش می‌خواند. گولن تصریح می‌کند که بیش از ۹۵ درصد دین ناظر به مسائل فردی است و ارضای مطالبات دین در مورد پنج درصد باقی‌مانده، ذیل یک حکومت سکولار که ضد دینی نباشد ممکن است. به‏علاوه، دین هیچ مدل خاصی از حکومت را پیشنهاد نکرده و صرفاً رعایت استاندارد‌هایی محدود ازطرف حاکمیت را درخواست می‌کند. این به‏معنای بی‌اعتنایی و اعتزال گولن از دستگاه حاکمیتی نیست و او با مشروع دانستن حکومت لائیک ترکیه، همکاری با آن را به مبارزه یا عدم همکاری ترجیح می‌دهد.

گولن جنبش خود را جنبشی غیرسیاسی می‌داند و در ظاهر، طرف‌داران خود را به پرهیز از سیاست و تلاش برای کسب قدرت دعوت کرده است. اینکه اینجا نیز چقدر به مدارکی که در فریب دانستن این ظاهرِ سیاست‌پرهیز طرح شده است اعتماد کنیم، نیازمند بررسی‌هایی از جنس امنیتی است که از عهدۀ این نوشته خارج است؛ اما این شواهد به‏قدری بوده است که هاکان یاووز، گولن‌شناس همدل سابق را به نیّات اعضای جنبش بدبین نماید. بااین‏حال، روشن است که با این تفسیر حداقلی از اسلام اجتماعی، انگیزۀ گولنیست‌ها برای به‌دست گرفتن کرسی‌های سیاست‌گذاری بسیار کمتر از رقبای اخوانی‌شان خواهد ‌بود. گرچه ممکن است کادر اجرایی جنبش که فعالیت شدیدی در ارگان‌های امنیتی و قضایی ترکیه دارند به موضوع تصاحب قدرت، این‌قدرها ایدئولوژیک نگاه نکنند و نتوانند در مقابل وسوسۀ قدرت مقاومت نمایند.

اندیشه سیاسی گولن همیشه در هیئت کنونی اش نبوده است. ما می‌دانیم که او در بدو انقلاب اسلامی کم‌وبیش جزو علاقه‌مندان به آن بوده و به عنوان واعظی سرشناس و فعال با سونامی جریان‌های اسلامی – انقلابی همراه بوده است. با این حال سرنوشت برای او نقش دیگری در نظر گرفته بود. حدود یک سال بعد از انقلاب اسلامی ایران، کودتای ۱۹۸۰ ترکیه شکل گرفت که در دوران اوج درگیری‌های بلوک شرق و غرب، عملاً به تثبیت ناتو و نفوذ غرب در ترکیه منجر شد. موضع‌گیری گولن در همراهی با کودتاگران سرنوشت او را در کانال کنونی قرار داد و او را برای ممانعت از سرازیر شدن بدنۀ مذهبی به سبد اسلام‌گرایی انقلابی و کمونیسم، به‏عنوان گزینه‌ای مناسب مطرح ‌کرد. ارتباطات او با دولت بعد از کودتا و به‏ویژه شخص نخست‌وزیر اوزال، که خود از طبقۀ مذهبی‌های لیبرال به‌شمار می‌رفت، ستارۀ بخت جماعت گولن را اوج داد و سیزده سال قدرت اوزال، شاهد رشد سریع و بی‌مانع تشکیلات گولن بود.

در این دوره، دولت لائیک خود تبدیل به عامل اسلامی‌سازی کنترل‏شده در جامعه شد. دروس دینی به برنامۀ درسی دانش‏آموزان بازگشت و جماعات اسلامی اجازۀ فعالیت تحت کنترل یافتند. مدارسی موسوم به امام -خطیب برای تربیت کارگزاران دینی مساجد تشکیل شد که به زودی ده درصد کل دانش‏آموزان کشور را جذب خود می‌کرد؛ چه این‌که عموم این دانش‌آموزان، در عمل صرفاً از محیط مذهبی این مدارس استفاده می‌کردند و درنهایت وارد رشته‌های غیردینی دانشگاه‌ها می‌شدند. محیط این مدارس بستر مناسبی را برای همه‌گیر شدن اسلام‌گرایی ایجاد می‌کرد و موجب نگرانی دولت بود. اما در مقابل، گولن از فرصت ایجاد‌شده به‏خوبی بهره برد و ایجاد مدارسی با برنامۀ درسی سکولار و تنها حائز محیطی مذهبی را پیگیری می‌کرد؛ بدیلی برای جذب فرزندان خانواده‌های مذهبی که می‌توانست نگرانی‌های دولت را بکاهد و به همکاری بیشتر آن را با جماعت منجر شود. همین موضوع آغاز مشارکت دولت ترکیه و گولن در چندین پروژه بزرگ بود که در بازی ای برد-برد جماعت گولن را به خوبی فربه می کرد.

جماعت واقعا چقدر بزرگ است؟

طبق یک تخمین ده تا پانزده درصد جمعیت ۷۰میلیونی ترکیه در جماعت گولن مشارکت دارند و تعداد اعضای آن در سراسر جهان ۸ تا ۱۰میلیون نفر برآورد شده است. در مقابل، کمترین تخمین‌ها ۱ تا ۲میلیون نفر را عضو این جنبش می‌دانند. تنها بیش از ۲میلیون نفر در مدارس گولن در حال تحصیل‌اند. این رقم را باید پس از در نظر گرفتن علاقۀ تمام طیف‌های مذهبی ترک، از جمله اسلام‌گرایان، برای فرستادن فرزندانشان به این مدارس ارزیابی کرد. بااین‏حال همانند مدارس انجمن حجتیه در ایران، در این مدارس نیز نرخ بالایی از محصلان به‌طور رسمی یا ازنظر فکری به جماعت وابسته می‌شوند.

البته تنها مسیر تأثیرگذاری عمومی جماعت مؤسسات آموزشی نیست و چنان‌که آمد طیف متنوعی‌ از نهاد‌ها، دست و زبان جماعت را نافذ می‌کنند. به‌طور کلی بخش عمده‌ای از جامعۀ مذهبی ترک متأثر از جماعت هستند. این بدنۀ عمومی را می‌توان ازروی موضع میانۀ آنها در مقایسه با حامیان انقلابی‌تر اخوان بازشناخت. بااین‏حال ازنظر سیاسی، حزب عدالت و توسعه با قرار گرفتن در میانۀ این دو طیف، حداقل از جهت سیاسی، آرای آنها را به نفع خود مصادره کرده است؛ به‌طوری‌که از زمان تشکیل آن، هم حزب رفاه اربکان و هم جماعت گولن در عرصۀ سیاسی در حاشیه مانده‌اند. بدین معنی تمام دامنۀ ۱ تا ۱۰میلیونی تخمین‌ها دربارۀ اعضای جماعت گولن می‌تواند درست و نشان‌دهنده تنوعِ نوع مرجعیت گولن در میان طرف‌دارانش باشد؛ تنوعی که در طیفی به شکل شیفتگی و هماهنگی و ارتباط دائم با رهبری جنبش و در سویی دیگر به شکل تأثیرپذیری در سبک زندگی و فرهنگ سیاسی و رفتار دینی نمود پیدا می‌کند. به‏معنای اخیر، همان‏طور که اشاره شد، غالب جامعۀ مذهبی ترک کم‏وبیش متأثر از افکار گولن هستند.


[۱]. دو شبکه صوفی ترک.

منبع: اندیشکده مرصاد
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا