جریان شناسیجریان شناسی سیاسیجریان شناسی فکری و مذهبیمعرفی کتاب

کتاب نُواِخوان در غرب

«…آنچه ما شاهدش هستیم، امتیازها و نرمش‌های بی‌پایان اخوان در مقابل غرب است. می‌توان به‌سادگی تصور کرد این امتیازات نشانۀ خودفروختگی سران جماعت است. اما باید دید امتیازاتی که اخوان به غرب در جهان عرب داده است، مابازایش کجا وصول می‌شود. تصویری که ما در این کتاب با آن مواجه می‌شویم، آدرس خوبی برای وجوهِ مفقودشده است. دولتی که قرار بود روزی در قاهره و دمشق سر برآورد، در ازای وجوه پرداخت‌شده، در حال به‌دست‌گرفتنِ زمام بیش از ۲۰میلیون مسلمان ساکن در وین تا سانفرانسیسکو است. آنچه برای ما روابط اخوان با غرب تلقی می‌شود، کم‌وبیش روابط دولتی است که در بطن دولتی دیگر شکل گرفته است…»

مقدمه: از تبعیدگاه تا پایتخت

فهم خط‌ مشی‌های سیاسی جنبش اخوان‌المسلمین در سال‌های پس از انقلاب اسلامی همیشه دشوار بوده است. ورود تمام‌عیار این جنبش در جبهۀ معارضان شبه‌نظامی دولت بشار اسد، اولین‌باری نبود که ایرانیان را غافل‌گیر می‌کرد. اخوان‌المسلمین بارها و بارها انقلابیون ایران را در شوک فرو برده است.

شاید اولین‌بار که ایرانی‌ها از اقدامات اخوان شوکه شدند، زمانی بود که تلمسانی، مرشد اخوان، درخواست میانجی‌گری بین ایران و کارتر را برای بازگرداندن گروگان‌های لانۀ جاسوسی مطرح کرد.[۱] طبعاً ایرانی‌هایی که ایدۀ هم‌رزمی با اخوان در مبارزه علیه استکبار جهانی را در سر می‌پروراندند، سخت مأیوس شدند.

زنگ خطر بعدی رفت‌وآمدهای ابراهیم یزدی، مرد مغضوب انقلاب، با اخوانی‌ها بود. انقلابی که تکلیف خود را با لیبرالیسم اسلامی نهضت آزادی یکسره کرده بود، نمی‌توانست به نسخۀ عربی آن اعتماد کند. این نخستین گره بزرگ در فهم اخوان بود. اخوان با غرب چه رابطه‌ای دارد؟

شواهد صحت آن بی‌اعتمادی، خیلی زود سررسید. اخوانی که با نفحۀ انقلاب، دوباره خون در رگ‌هایش جریان یافته بود، همان ‌قدر در برابر رژیم صدام و تجاوزش به ایران سرد و کم‌رمق موضع گرفت که در برابر رژیم حافظ اسد، از معدود دولت‌های حامی انقلاب نوپا، خشن و طوفنده برخورد کرد. موضوع به همین‌ جا ختم نشد و به‌تدریج گزارش‌های بیشتری از تعاملات صدام و اخوان برای ما مخابره می‌شد.[۲] این دومین گره بزرگ بود: روابط پشت پردۀ اخوان و صدام حسین.

گره سوم زمانی خودش را نشان داد که ما به‌تدریج از روابط ویژۀ اخوان با سعودی‌ها هم سر در آوردیم. سکوت اخوان در قبال کشتار حجاج در سال ۱۳۶۶، شاید اولین نشانۀ این روابط برای سیاسیون ایرانی بود. مهم‌تر از این، شواهدی بود که بعدها از تمایلات شدت‌یافتۀ اخوانی‌ها به سران وهابیت سعودی پیدا کردیم.[۳] دست‌ آخر نیز با قرارگرفتن عربستان به‌عنوان اولین مقصد سفرهای خارجی مرسی، ذهن‌ها به واقعیت روابط سعودی‌اخوانی معطوف شد.

دو گره اخیر به‌واسطۀ دسترسی گسترده‌تر ایرانیان به جامعۀ عرب و لایه‌های امنیتی و سیاسی‌شان، شاید هیچ‌گاه به‌اندازۀ گره اول بغرنج نبوده است.مرور خاطرات و یادداشت‌های مرتبطین رده‌پایینِ اخوان‌المسلمین به‌روشنی نشان می‌دهد که اساساً در خلال دهۀ هشتاد میلادی، بدنۀ این جریان نیز آن‌قدرها ماهیت روابط اخوان و غرب را درک نمی‌کرد. نگارنده اولین‌بار در میان نوشته‌های مصطفی‌ حامد به این مطلب پی برد؛ آنجا که با حیرت، خمودی سران اخوان در همکاری با مجاهدین افغان و از آن ‌سو همکاری آنان با ایالات متحد را گزارش می‌کند.[۴]

اینجاست که اهمیت موضوع روشن می‌شود: عربستان و صدام برای ما دشمنانی موقت و فرعی بوده‌اند؛ اما حساب امریکا در سیاهۀ خصومت‌های ما جداست و مسئله‌ای هویتی برای انقلاب اسلامی به‌شمار می‌آید.

پیش‌تر در مقالۀ «یوسف ‌قرضاوی» در کتاب اطلس رهبران تا حدودی پرده از پدیده‌ای برداشته شد که ما آن ‌را «استراتژی چرخش به غرب» در سازمان اخوان‌المسلمین نام نهاده‌ایم.[۵] بخش مهمی از آن بصیرت، الهام‌گرفته از کتابی است که اکنون پیش ‌روی شماست. در این کتاب ما با حجم عظیم فعالیت و عمق نفوذ حرکت اخوان‌المسلمین در اروپا و امریکا آشنا می‌شویم؛ یعنیفعالیت‌هایی که از حوالی ۱۹۷۳ و پس از رسیدن «عمر تلمسانی» به کرسی مرشد عام اخوان، صورت جدی به‌خود گرفت.

پس از این دوره، ما شاهد تغییرات مهمی در اخوان هستیم. اگر تا دیروز اخوان سازمانی در محدودۀ جهان عرب بود، امروز بخش عمده‌ای از تمرکز آن بر حل مسائل مسلمانان ساکن اروپا و امریکا مصروف می‌شود. تحلیل نحوۀ تعامل با غرب، در سازمانی که مقر آن در بروکسل است، تفاوت واضحی با سازمانی که مرکزیتش در قاهره است، خواهد داشت. نمی‌خواهیم بزرگ‌نمایی کنیم؛ وگرنه کلیت اخوان، لایه‌های تحصیل‌کرده، اهل‌سیاست و رسانه‌ای‌تر اخوان بیش از پیرمردهای مصری مجتمع در مکتب ‌الارشاد، از پایتخت‌های اروپایی و امریکایی اخوان خط می‌گیرند. گواینکه بدنۀ عمومی و هستۀ «تنظیمی» اخوان در سطح جهان عرب هنوز تحت تسلط جناح قطبی است؛ اما عنان این جماعت روزبه‌روز بیشتر در تسلط جناح نُواخوانی قرار می‌گیرد.[۶]

این واقعیت نتایج مهمی برای تصمیم‌گیران ایرانی دارد. آنچه ما شاهدش هستیم، امتیازها و نرمش‌های بی‌پایان اخوان در مقابل غرب است. می‌توان به‌سادگی تصور کرد این امتیازات نشانۀ ارتشا و خودفروختگی سران جماعت است. راه دیگر این است که در گستره‌ای وسیع‌تر، ترازنامۀ بده‌بستان‌های اخوان را حسابرسی کرد. باید دید امتیازاتی که اخوان به غرب در جهان عرب داده است، مابازایش کجا وصول می‌شود. تصویری که ما در این کتاب با آن مواجه می‌شویم، آدرس خوبی برای وجوهِ مفقودشده است. دولتی که قرار بود روزی در قاهره و دمشق سر برآورد، در ازای وجوه پرداخت‌شده، خزنده و بدون مزاحمت، در حال به‌دست‌گرفتنِ زمام بیش از ۲۰میلیون مسلمان ساکن در وین و برلین تا لس‌آنجلس و سانفرانسیسکو است. آنچه برای ما روابط اخوان با غرب تلقی می‌شود، کم‌وبیش روابط دولتی است که در بطن دولتی دیگر شکل گرفته است و باید در همین پارادایم نیز تحلیل شود.

کتاب پیش‌ رو به موازات نوری که در این تاریک‌خانه می‌اندازد، فرصتی استثنایی است برای ورود به متن مباحثات سیاست‌سازان غرب، برای تعیین راهبرد دربارۀ یک جریان گستردۀ اسلامی. برای سیاست‌گذاران نظام اسلامی که به‌واسطۀ خصومت‌های دیرپا، کمتر فرصت تماس و تجربه و فهم الگوهای این فرایند تصمیم‌گیری را داشته‌اند، چنین فرصتی ذی‌قیمت است.

اکنون به‌لطف الهی، در کنار مشغله‌های اصلی که اندیشکدۀ مرصاد به آن اهتمام می‌ورزد و بعد از چهار سال از آغاز ترجمۀ این متن، نُواخوان در غرب برای چاپ آماده شده است. فرعی انگاشته‌شدن تولید آثار ترجمه‌ای در این اندیشکده، باعث شد از تازگی کتاب اندکی کاسته شود؛ اما گمان داریم در وضعیتی که منابع متعلق به یک تا دو دهۀ پیش در موضوع اخوان، هنوز با اشتیاق از آن‌ها استفاده و به آن‌ها استناد می‌شود، کتاب حاضر را هم می‌توان برای مدت‌ها در میان منابع فارسی، منبعی روزآمد برای دانشوران و سیاست‌ورزان تلقی کرد.

اصل کتاب حاضر را با عنوان The New Muslim Brotherhood in the West انتشارات دانشگاه کلمبیا در سال ۲۰۱۰ و در ۳۳۶ صفحه چاپ کرده است. از هشت فصل و یک بخش نتیجه‌گیری، ما تنها موفق به ترجمۀ پنج فصل نخستین (حدود دوسوم کتاب) شده‌ایم و فصول مرتبط به «آلمان»، «ایالات متحد» و «تروریسم در اخوان» را به‌سبب کم‌اهمیت‌تر بودن وانهاده‌ایم. طبیعتاً پژوهشگرانی که به‌دنبال حداکثر جزئیات دربارۀ اخوان در اروپا هستند، نباید مشکلی در مراجعه و استفاده از نسخۀ انگلیسی داشته باشند.

در ختام سخن شایسته است از پژوهشکدۀ فرهنگ و تمدن توحیدی که همچون همیشه از فرایند تولید و نشر آثار اندیشکدۀ مرصاد، سخاوتمندانه حمایت کرده است، قدردانی کنیم. تلاش های ناشر گرانسنگ اثر نیز در ویرایش دقیق و چاپ شکیل اثر ستودنی است. ناامید نیستیم که این ران ملخ، تحفه‌ای مقبول نزد سلیمان عصر (عج) افتد و در ساختن دولت عالم‌گیرش ذره‌ای به‌کار آید.

حمید عظیمی

اندیشکدۀ مرصاد

 

[۱]. http://www.irdc.ir/fa/content/5888/default.aspx.

[۲]. سیدهادی خسروشاهی، اخوان‌المسلمین چه می‌گویند و چه می‌خواهند، ص۱۶۸.

[۳]. دربارۀ سَلَفیزه‌شدنِ تشکل‌های اخوانی، مخصوصاً شاخه‌های دانشجویی آن در مصر، مطالب بسیاری منتشر شده است که می‌توان نمونه‌هایی از آن‌ها را در آثار حسام تمام و همچنین صفحات ۱۶۸ و ۱۷۷ از کتاب اطلس رهبران جست. بی‌شک خبر این روند روبه‌رشد، ازطریق شیعیان مصری، با حرارت در میان رده‌های سیاست‌گذار در ایران نقل می‌شد.

[۴]. مصطفی حامد، الثرثره فوق ‌سقف ‌العالم، نسخۀ Pdf، ص۸۴.

[۵]. اطلس رهبران، نشر معارف، ص۱۳۵.

[۶]. اطلاق نُواخوان به جناح اصلاحی تقریباً دقیق‌ است؛ اما نباید غافل ماند که پس از سقوط دولت مرسی و موج جدید مهاجرت جوانان اخوان که مقصد بیشترشان استانبول است، تا چندی احتمالاً باید از نسل سوم اخوان نیز سخن بگوییم که ترکیبی از ویژگی‌های دو جناح اخوان را گرد آورده‌اند. امید که واکنش شناختی و عملی ما به این پدیدۀ مهم، همچون پدیدۀ نواخوان غرب، دیرهنگام و فرصت‌سوز نباشد.

منبع: اندیشکده مرصاد

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا