جریان شناسیجریان شناسی سیاسیعراقکشور شناخت

جریان شناسی سیاسی شیعیان عراق؛ جنگ قدرت در یک جامعه‌ ناامید از احزاب!

علی شمس آبادی

مقدمه

پیش از ورود به تفصیل مباحث احزاب ذکر نکته ای حائز اهمیت است. هنگامی که صدام سقوط کرد دو رویکرد کلی در میان شیعیان عراق وجود داشت؛ عمدتا از آمریکا حمایت­ می­کردند و البته برخی حامی ایران بودند. کم کم ضدیت با آمریکا و گرایش به ایران در میان شیعیان بیشتر شد. چون کسی حامی شیعیان بما هم شیعیان نبود، غیر از ایران! بعد از مدتی مردم عراق از ایران و آمریکا و سعودی اعلام نارضایتی داشتند تا زمانی که داعش تحرکات خود را شروع کرد و چند سالی توجهات به درگیری با داعش بود. الان در سطح نخبگان سیاسی عراق، تمام بازیگران مطرح دنبال موازنه مثبت هستند، یعنی معتقدند سهم همه باید از کیک قدرت به رسمیت شناخته شود.

حزب الدعوه

این تشکل، اولین تشکل رسمی و منسجم و فراگیر در میان شیعیان عراق بود. سال 1957 تاسیس شد و از ابتدا عنوان حزب را برگزید و شهید سید محمد باقر صدر نقش موثری در تشکیل آن داشت. اگر تشرینی‌­ها را کنار بگذاریم، تقریبا همه احزاب شیعه، باواسطه یا بی‌­واسطه برآمده از این جریان هستند. حزب الدعوه بواسطه سیل تحولاتی که هر روز در عراق رخ می­دهد، آن هیمنه و قدرت انسجام سابق را در فضای شیعه و عراق ندارد. الان حزب الدعوه بیشتر یک چتر سمبولیک است که جنبه معنوی دارد و مثل قبل ساختار منسجم حزبی در آن وجود ندارد. خیلی افراد از این حزب جدا شدند که آخرین آنها حیدر العبادی بود، البته او هم هنوز بصورت قطعی اعلام نکرده است!

امروز بزرگترین قدرت در حزب الدعوه نوری المالکی است که ائتلافی به نام دولت قانون را دارد. در دوره صدام حزب الدعوه دو شاخه داشت؛ یک شاخه سوری­‌نشین و دمشق­‌نشین و یک شاخه تهران‌­نشین و ایران‌­نشین. نوری المالکی ساکن سوریه بود و پس از صدام، 3 دوره نخست وزیر عراق بود که برای هیچ شخصی چنین امکانی فراهم نشد. نوری المالکی فردی تکنوکرات است و با توجه به اینکه 12 سال نخست وزیر بوده توانست یک سری پروژه‌­ها را انجام دهد. اما بلحاظ بودجه­‌ای که داشته و مدت زمانی که در صدر حکومت بوده، چندان کار بزرگی انجام نداد. پاشنه آشیل دولت نوری المالکی فساد آن بود، چون دولت و شخص او را متهم به فساد گسترده می‌­کردند. نوری المالکی خیلی برند همراهی با فساد را پیدا کرد و باعث شد عراق به وضعیت کنونی برسد. با وجود اینکه ائتلاف دولت قانون در سال­های 2010 و 2014 یک چتر حمایتی بزرگ بود که 89 نماینده داشت در سال 2018 آن تعداد نماینده به 25 نماینده رسید و این یک شکست بزرگ برای نوری المالکی بود.

اگر تشرینی‌­ها را کنار بگذاریم، تقریبا همه احزاب شیعه، باواسطه یا بی‌­واسطه برآمده از این جریان هستند. حزب الدعوه بواسطه سیل تحولاتی که هر روز در عراق رخ می­دهد، آن هیمنه و قدرت انسجام سابق را در فضای شیعه و عراق ندارد. الان حزب الدعوه بیشتر یک چتر سمبولیک است که جنبه معنوی دارد و مثل قبل ساختار منسجم حزبی در آن وجود ندارد. خیلی افراد از این حزب جدا شدند که آخرین آنها حیدر العبادی بود، البته او هم هنوز بصورت قطعی اعلام نکرده است! امروز بزرگترین قدرت در حزب الدعوه نوری المالکی است که ائتلافی به نام دولت قانون را دارد.

نوری المالکی نوچه سیاسی ایران به حساب نمی‌­آید و اینکه بگوییم طرفدار ایران بوده درست نیست. اولین سفر سیاسی او، به عنوان نخست وزیر، به عربستان سعودی بود و اولین قراردادهای کلان و پایه او با اردن بوده و الان هم مصطفی الکاظمی بر پایه همان­ قراردادها عمل می­کند. اولین سفیر غیرمقیم عربستان در دوره نوری المالکی به عراق برگشت، گذرگاه عرعر در دوره او چند روز بازگشایی شد تا اینکه داعش آمد و موارد متعدد از این نمونه­ها هست که نشان می­دهد او هوادار ایران نیست. ما در پرونده‌­های زیادی با او اختلاف داشتیم که به آمریکا خیلی نزدیک شد یا تلاش می­کرد نزدیک شود. اما الان دولت قانون گوشه رینگ است و اصلی­‌ترین مخالف نخست وزیری مصطفی الکاظمی نوری المالکی بود اما این مخالفت بی نتیجه ماند! الان شعار اصلی که ائتلاف قانون در انتخابات تکرار می­کند هیبت الدوله است. می­گوید الان هیمنه دولت شکسته شده و ما بودیم که آن هیبت را داشتیم، ما بودیم که مقتدی را در بصره به عنوان یک جریان مسلح قوی، سرکوب کردیم. اصلی­‌ترین شکاف در بیت شیعی بین نوری المالکی و مقتدی صدر است.

جریان ملی حکمت

خیلی از حرکت­ها در عراق ریشه و نفوذ خاندانی دارند. مثلا در جریان صدر خود مقتدی نیست که نفوذ داشته باشد، بلکه پدر مقتدی که ملقب به صدر ثانی است و البته شهید سید محمدباقر صدر خیلی جایگاه داشتند و مقتدی وارث آن جایگاه است. همین حرف در مورد عمار حکیم و جریان حکمت صادق است. آیت الله سید محسن حکیم مرجع قبل از آیت الله خویی، در دوره عبد السلام عارف حکم حرمت محاربه با اکراد را صادر کرد، حرمت پیوستن به کمونیست ها را داد و لذا از همان دوره خاندان حکیم در صحنه سیاسی عراق ظهور و بروز داشتند. الان هم عمار میراث­‌دار و طلایه‌­دار آن خاندان است. برخی خاندان حکیم، در دوره صدام، مقیم ایران و در ابتدا عضو حزب الدعوه بودند. در آن زمان مجلس اعلای انقلاب اسلامی را در ایران تاسیس کردند. اما بعد بخاطر اینکه خیلی متهم به اطاعت از ایران می‌­شدند اسم آن را به مجلس اعلای شیعیان عراق تغییر نام دادند.

خیلی از حرکت­ها در عراق ریشه و نفوذ خاندانی دارند. مثلا در جریان صدر خود مقتدی نیست که نفوذ داشته باشد، بلکه پدر مقتدی که ملقب به صدر ثانی است و البته شهید سید محمدباقر صدر خیلی جایگاه داشتند و مقتدی وارث آن جایگاه است. همین حرف در مورد عمار حکیم و جریان حکمت صادق است.

مرحوم آیت الله سید محمود شاهروی خیلی در مجلس اعلای عراق نفوذ داشت و در یک دوره دبیرکل آن بود. بعد این سمت به عموی عمار یعنی سید محمدباقر حکیم رسید. شهید سید محمدباقر حکیم بعد از سقوط صدام به عراق برگشت و شخصیتی کاریزماتیک بود و نفوذ بالایی داشت و آدم مکتبی بود. ایشان خیلی زود ترور شد و بعد از او، پدر عمار یعنی سید عبدالعزیز حکیم، رئیس مجلس اعلای عراق شد. ایشان نیز چند سال بعد به علت سرطان فوت کرد و بعد از او سید عمار حکیم رئیس مجلس اعلای شیعیان عراق شد. عمار نفوذ پدر و عمویش را ندارد ولی نفوذ خاندانی به او رسیده است.

بلحاظ عملکردی، وزیر نفت از این جریان بوده و در حوزه بصره بیشتر فعالیت دارند مثلا استاندار بصره متعلق به جریان حکمت است. عمدتا افراد وابسته به جریان حکمت به فساد و ناکارآمدی شناخته می‌­شوند. اما جوان­گراترین نیروی باسابقه سیاسی شیعی در عراق، جریان حکمت است. اما در شارع عراقی طرفداران جدی ندارد. شاهد این ادعا این است که سال 2018، قبل از شروع تظاهرات اکتبر، جریان حکمت برای برگزاری تظاهرات گسترده فراخوان داد ولی استقبال خیلی خیلی کمی شد.

در حوزه سیاست خارجی عمار حکیم به دنبال رابطه با همه است، مثلا به السیسی بخاطر انتخاب شدن در مصر پیام تبریک داد. به تازگی هم عربستان به دنبال ارتباط با او بوده و گویا کمک­‌هایی هم به بازوی رسانه­‌ای جریان حکمت داشته است. در سال 2018 جریان حکمت به صورت مستقل وارد انتخابات پارلمان شد و 19 کرسی پارلمان را به دست آورد، که برای شروع تعداد خوبی محسوب میشد. البته خودشان می­دانند بدون ائتلاف با احزاب بزرگ دیگر، آینده درخشانی ندارند. الان با حیدر العبادی یک ائتلاف به نام «قوی الدوله الوطنیه» را تشکیل دادند و شعار آنها  تشکیل حاکمیت و نظم و انسجام امور است و در مقابل کسانی هستند که به عنوان «اللا الدوله» شناخته می­شوند. این جریان تقریبا گفتمان لیبرال اسلامی را ترویج می­کنند هرچند چنین چیزی را به زبان نیاورند! اینها جوانان زیادی را که رویکرد و اظهارات تند ضدایرانی داشتند جذب کردند. اما در مجموع رویکرد اعلامی این جریان و تمام جریانات شیعه عراق، «نه سیخ بسوزد نه کباب» است! البته در سطح اعمالی ممکن است متفاوت باشد. ملی گرایی به عنوان ناسیونالیسم، بعد از تجارب بعث در عراق، مرده است. اما همه می­گویند: «العراق اولا» و جریان حکمت هم این شعار را می­گوید.

وزیر نفت از این جریان بوده و در حوزه بصره بیشتر فعالیت دارند مثلا استاندار بصره متعلق به جریان حکمت است. عمدتا افراد وابسته به جریان حکمت به فساد و ناکارآمدی شناخته می‌­شوند. اما جوان­گراترین نیروی باسابقه سیاسی شیعی در عراق، جریان حکمت است. اما در شارع عراقی طرفداران جدی ندارد.

ائتلاف فتح

به نظر من این ائتلاف بزرگترین بلوک پارلمانی است، یا اگر اولی نباشد دومی قطعا هست! این ائتلاف در واقع یک چتر حمایتی از تمام احزاب و گروه­های سیاسی است که سابقه مبارزه با داعش یا آمریکا یا هر دو را دارند. مثلا عصائب اهل الحق در زمره ائتلاف فتح است که، کتله الصادقون، جناح پارلمانی عصائب اهل الحق است و 14 نماینده دارد. حدود 160 هزار نیرو در حشد الشعبی جنگیدند اما قرارداد خیلی از اینها فسخ شده، اما الان 70 هزار نفر تحت عنوان حشد ولایی، نزدیک به ائتلاف فتح و ایران هستند! هادی العامری در ابتدای سکونت در ایران جزو حزب الدعوه بود اما بعد به مجلس اعلای شیعیان پیوست و بعد وارد سپاه بدر شد. او جدی‌­ترین سابقه رزمی در میدان مبارزه با صدام(در جنگ تحمیلی) و بعد داعش را داشته است و خانم او ایرانی است.

هادی العامری زمانی که موصل سقوط کرد وزیر حمل و نقلِ دولت قانون بود، اما استعفا داد و با ابومهدی المهندس وارد درگیری با داعش شد. او در سال­های 2014 تا 2018 به دلیل حضور در جبهه­‌های جنگ علیه داعش و رها کردن ریاست بخاطر نجات عراق، محبوبیت بالایی در میان عراقی‌­ها داشت. ائتلاف فتح حضور و بروز وزارتی نداشته و تنها دوره‌­ای که می­توان عملکرد اجرایی آنها را بررسی کرد همان دوره وزارت هادی العامری بوده که طولانی نبوده و در مجموع رزومه قوی اجرایی در این ائتلاف وجود ندارد.

ائتلاف فتح بیشتر متمرکز روی جنگ فکری برای اثبات بنیادهای فکری خود است، البته در قالب حشد فعالیت­هایی دارند. اخیرا بر سر چند وزیر در ائتلاف فتح شکاف ایجاد شده و مهمترین شکاف در مورد گروه پارلمانی صادقون وابسته به عصائب با سایر بخش‌­های ائتلاف فتح است. مثلا در مورد انتخاب الکاظمی به عنوان نخست وزیر و خروج آمریکا از عراق و موارد دیگر اختلافاتی در فتح رخ داده است. ائتلاف فتح نزدیکترین ائتلاف کلان به ایران است. البته باید توجه داشته باشیم که آنها نیز رویکردهای مستقل دارند و این اقتضای جامعه عراقی است، یعنی هیچ حزب و ائتلاف و مجموعه‌­ای در عراق خودش را وابسته به هیچ کشور عنوان نمی­کند و از اعلام وابستگی یا هواداری احتراز می­کنند. به همین دلیل نمی­توانیم هیچ حزب و جریانی را پیدا کنیم که یار صددرصدی ایران باشد و مثلا به هواخواهی ایران، با آمریکا مقابله کند. شاید برخی نمایندگان فتح ضد ایران هم صحبت کنند! البته النجباء به عنوان حزب ولایت فقیه در عراق شناخته می­شود. اما ائتلاف فتح جریان مقاومت را زیر چتر خودش دارد و خیلی از عراقی­ها محب مقاومت هستند و با اینکه جامعه عراق خیلی چند پاره است، گفتمان مقاومت یکی از گفتمان­های قوی و اصلی است.

ائتلاف فتح نزدیکترین ائتلاف کلان به ایران است. البته باید توجه داشته باشیم که آنها نیز رویکردهای مستقل دارند و این اقتضای جامعه عراقی است، یعنی هیچ حزب و ائتلاف و مجموعه‌­ای در عراق خودش را وابسته به هیچ کشور عنوان نمی­کند و از اعلام وابستگی یا هواداری احتراز می­کنند. به همین دلیل نمی­توانیم هیچ حزب و جریانی را پیدا کنیم که یار صددرصدی ایران باشد و مثلا به هواخواهی ایران، با آمریکا مقابله کند. شاید برخی نمایندگان فتح ضد ایران هم صحبت کنند! البته النجباء به عنوان حزب ولایت فقیه در عراق شناخته می­شود.

جریان صدر

جریان صدر و شخص مقتدی صدر از ویژگی­‌های خاندانی آل صدر استفاده می کند که شخصیت های مهمی در تاریخ معاصر عراق داشته است. نفر اول این خاندان که توسط جریان صدر استفاده می شود شهید محمد باقر صدر است. و فقیهی نواندیش و نابغه بود که نفوذ بالایی در جامعه شیعه عراق داشته و با انقلاب و امام خمینی(ره) بسیار همسو بود و برخی دلیل شهادت ایشان را همسویی ایشان با انقلاب ایران عنوان می­کنند. ایشان در مورد امام خمینی(ره) می­گوید: «ذوبوا فی الامام الخمینی کما هو ذاب فی الاسلام» در امام خمینی ذوب شوید همانطور که او در اسلام ذوب شده است.

نفر بعدی شهید سید محمد صدر است که میتوان وی را موسس جریان صدر در عراق نامید؛ وی معروف به صدر ثانی، پسر عموی شهید سید محمد باقر صدر و پدر مقتدی صدر است. او بعد از چند سال در جایگاه سیاسی اجتماعی صدر اول(شهید سید محمد باقر صدر) قرار گرفت و بیشتر جماعتی که پیرو شهید سید محمد باقر صدر بودند، دور او جمع شدند. صدر ثانی شخصیتی کاریزماتیک با صراحت لهجه و شجاعت خاص و به شدت ضدآمریکایی و ضداسرائیلی بود. او توانست با همین ویژگی­ها بخش بزرگی از جامعه شیعی عراق را جذب کند. در انتفاضه شعبانیه صدر ثانی مصاحبه­‌ای دارد و معترضین را غوغائین یعنی آشوبگران، عنوان می­کند.

جان نیکسون در کتاب «بازجویی از صدام» می­گوید: «در ماجرای عدم همراهی صدر ثانی با انتفاضه شعبانیه، رابطه صدام با او به قدری خوب می­شود که ریاست اوقاف شیعی را به او می­دهد». البته بعد از مدتی صدر ثانی از صدام فاصله می­گیرد، طوری که در یکی از خطبه­‌های نماز جمعه انتقاد تندی را متوجه صدام می­کند. وقتی پایین می‌­آید توسط استاندار نجف مورد توبیخ قرار می­گیرد اما با عصبانیت، عصای خود را به سینه استاندار نجف می­زند، این کار در زمان حکومت صدام خیلی شجاعانه به حساب می‌­آید و در عراق این کار ایشان برجسته می­شود. وی در سال 1999 به همراه دو تن از فرزندانش پس از نماز جمعه ترور شد.

نفر سوم مقتدی صدر است. بخش بزرگی از نفوذ مقتدی بخاطر انتسابش به خاندان صدر است، همانطور که نفوذ عمار حکیم مرهون خاندان اوست. البته مقتدی در دوره صدام در عراق بود ولی عمار حکیم در ایران بود و این یک مزیتی برای مقتدی به حساب می‌­آید و خود او در سخنرانی‌­ها به این نکته اشاره می­کند که من در دوره صدام هم در کنار مردم بودم. سخنرانی‌­های مقتدی غرا است، اما لحن کاریزماتیک ندارد، در مقابل سیمای مقتدی، کاریزماتیک است! در مجموع مقتدی در یک دوره به عنوان یک رهبر سیاسی شیعی در سطح کلان مطرح شد و امروز هم این جایگاه را دارد.

جان نیکسون در کتاب «بازجویی از صدام» می­گوید: «در ماجرای عدم همراهی صدر ثانی با انتفاضه شعبانیه، رابطه صدام با او به قدری خوب می­شود که ریاست اوقاف شیعی را به او می­دهد». البته بعد از مدتی صدر ثانی از صدام فاصله می­گیرد، طوری که در یکی از خطبه­‌های نماز جمعه انتقاد تندی را متوجه صدام می­کند. وقتی پایین می‌­آید توسط استاندار نجف مورد توبیخ قرار می­گیرد اما با عصبانیت، عصای خود را به سینه استاندار نجف می­زند، این کار در زمان حکومت صدام خیلی شجاعانه به حساب می‌­آید

جیش المهدی

جیش المهدی در اوایل ظهورش در چند جبهه می‌­جنگیدند. تقابل جیش المهدی با آمریکا، دامنه‌­اش به تقابل شیعیانِ نزدیک به آمریکا هم کشیده شد و درگیری­هایی هم ایجاد شد. حتی برخی می­گویند پسر آیت الله خویی را جیش المهدی کشته است و این انگی است که به جیش المهدی خورده و به سادگی قابل رد یا تایید نیست. البته جیش المهدی تندروی­‌هایی در مقابل آمریکا و سنی‌­ها و حتی شیعیان داشته است.

به مرور زمان برخی انشعابات در دل جیش المهدی بوجود آمد. از جمله «نجبا» که عناصری معقول، کارآمد، آمریکاستیز و همسو با ایران هستند، از جیش المهدی جدا شدند. دلیل این انشعابات فقط ناپختگی مقتدی نبود. شیعه ناگهان با فضای جدیدی مواجه شد و تا قبل از 2003 کاملا در حاشیه و مورد سرکوب شدید صدام بود. این فضای باز پساصدام و خفقان و محدودیت­های سابق، اقتضائاتی به همراه داشت که یکی از آنها چندپارچگی زودهنگام گروه­های شیعی بود.

جیش المهدی دو درگیری سنگین داشت. یکی درگیری با آمریکایی در نجف، که آمریکایی­ها آنها را محاصره کردند و آیت الله سیستانی ورود کرد و غائله ختم شد. درگیری بعدی که بزرگترین شکاف در بیت شیعی را ایجاد کرد، تقابل مقتدی با نوری المالکی در «عملیات صوله الفرسان» بود. در این عملیات نیروهای دولتی و شخص نوری مالکی در بصره، توسط نیروهای جیش المهدی محاصره شدند و ظاهرا آمریکایی­ها مالکی را از معرکه نجات می­دهند. بعد از این ماجراها مقتدی به قم می‌­آید و بعد بیانیه می­دهد و از جیش المهدی می­خواهد که سلاح را به زمین بگذارند، ولی جریان صدر به کار خودش ادامه می­دهد. سال 2010 مقتدی در مصاحبه با الجزیره می­گوید به رهبر ایران در خصوص دخالت­‌های ایران در امور عراق، گلایه کردم! این اولین پاتک مقتدی به جمهوری اسلامی ایران بود.

دلیل اصلی که آمار کرسی­‌های صدر در این انتخابات افزایش داشت، پایین بودن سطح مشارکت بود. اکثریت جامعه عراق با مقتدی صدر همراه نیستند، ولی چون آنها شرکت نمی­کنند و در مقابل تمامی حامیان مقتدی در انتخابات شرکت می‌­کنند، جریان مقتدی رأی می‌آورد و کرسی می­‌گیرد.

عملکرد جریان صدر

جریان صدر بیشتر در فاز سیاسی کار کرده است. تمام وزارت­خانه­‌های عراق کم‌­وبیش وابسته به یک جریان هستند، اما هیچ دوره‌­ای مثل دوره مصطفی الکاظمی، وزارت­خانه رسما دست یکی از نمایندگان جریان صدر نبوده است! در دوره مصطفی الکاظمی دو وزارت­خانه برق و بهداشت در دست جریان صدر بوده که ناکارآمدی‌­های زیادی در عملکرد این دو وزرات­خانه رخ داد. از طرفی چند آتش‌­سوزی به فاصله کم در چند بیمارستان رخ داد. از طرف دیگر قطعی‌­های مکرر برق و خرابی دکل­‌های برق را در همین دوره شاهد بودیم، بعلاوه فسادهایی هم در این دو وزارت­خانه بود. مخالفین صدر این حوادث را حاکی از فساد و ناکارآمدی جریان صدر می­دانند و طرفداران صدر می­گویند اینها توطئه‌­ای برای ناکارآمد و فاسد جلوه دادن جریان صدر است. در مجموع ذهنیتی که در جامعه عراق وجود دارد این است که جریان صدر علی­رغم شعارهای تندی که علیه فساد سر می­دهد خودش هم درگیر فساد است!

برخی از این ناکارآمدی­ها به روحیه مقتدی برمی­گردد. او فردی دم دمی مزاج و یکی به نعل و یکی به میخ زن، است! در سال2010 یک گروه پارلمانی تحت عنوان «کتله الاحرار» تشکیل داد که حدود 30 کرسی در پارلمان داشته است. در 2014 به بیشتر این نماینده­‌ها گفت به عنوان جریان صدر در انتخابات 2018 شرکت نکنند و یک ائتلاف جدید با شخصیت­های جدید تشکیل داد. هر ازگاهی دفتر مقتدی صدر چند نفر را به اتهام فساد و… از جریان صدر اخراج می­کند و نوسان و ریزش و رویش زیاد دارد. مثلا دبیرکل کتائب حزب الله در دوره‌­ای عضو جریان صدر بوده اما دفتر سیاسی جریان صدر اینها را متهم به فساد کرد.

یکی دیگر از مشکلات مقتدی صدر تناقضات او در عمل و حرف است که این تناقض‌­گویی و تناقض در حرف و عمل، اصلی­‌ترین عامل تضعیف جریان صدر بوده و خواهد بود و به همین دلیل ممکن است آینده این جریان خیلی درخشان نباشد. مثلا حیدر العبادی را در یک دوره حمایت کرد و بعد از مدتی، حمایت از او را کنار گذاشت. در ناآرامی­‌های 2019 ابتدا همراهی کرد اما بعد از مدتی گفت این حرکت آغشته به فساد است و نمونه­‌های زیادی از این تناقض­‌گویی در حرف و عمل مقتدی صدر وجود دارد.

طرفداران جریان صدر قائل به «ایران بره بره» هستند ولی شخص مقتدی صدر به آن غلظت نیست و شاهد این ادعا رفت و آمدهای او به ایران و قم است. البته از نصرالله، بیش از ما حرف شنوی دارد و به همان اندازه که به قم رفت و آمد دارد، به بیروت هم می‌­رود. برخی جریانات عراقی در مورد ایران معتقدند چون ایران در حوزه امنیتی دست برتر را دارد، باید دست ایران را کوتاه کنیم تا متوازن شود.

در انتخابات 2018 جریان صدر 54 کرسی، یعنی بیشترین کرسی را به ­دست آورد. مقتدی شخصیت­های قبلی که نماینده جریان صدر در انتخابات 2014 بودند را تقریبا کنار گذاشت! دلیل اصلی که آمار کرسی­‌های صدر در این انتخابات افزایش داشت، پایین بودن سطح مشارکت بود. اکثریت جامعه عراق با مقتدی صدر همراه نیستند، ولی چون آنها شرکت نمی­کنند و در مقابل تمامی حامیان مقتدی در انتخابات شرکت می‌­کنند، جریان مقتدی رأی می‌آورد و کرسی می­‌گیرد. تمام جریانات شیعی تلاش می‌­کنند مشارکت در انتخابات 2021 بالا باشد. اما اصلی‌­ترین دشمن مشارکت بالا در انتخابات 2021 جریان صدر است. چون هر اندازه درصد مشارکت بالا برود مسلما تعداد کرسی‌­های جریان صدر کم می‌­شود. جریان صدر بازی گردان خوبی است و می­تواند از تجمعات به نفع جریان خودش استفاده کند. با گرفتن چند عکس و فیلم و تصاویر هوایی از جمعیت­ شرکت کنندگان، برای جریان خود هواخواه می­‌تراشد.

در 2018 توییت‌­های زیادی از مقتدی منتشر شد که در انتخابات شرکت کنید. اما تعداد آرایی که به جریان صدر داده شده 1میلیون و پانصد هزار نفر بوده است. درحالی که 22 میلیون نفر واجد شرایط رأی بودند. اگر 13 میلیون از این تعداد واجد شرایط شیعه باشند، یک و نیم میلیون نفری که به جریان صدر و لیست سائرون رأی دادند حدود 10 درصد بودند، یعنی حدود 10 درصد از جامعه عراق با طیف مقتدی همراه هستند. اما چون هواخواهان جریان صدر محکم پای این جریان ایستادند، این جریان خوب می‌­تواند بازی‌­سازی کند. تعبیر عراقی‌­ها برای هواخواه،«جمهور» است. مثلا به هواخواهان صدر، «جمهور صدر» می­گویند. اگر «جمهور عصائب» و «جمهور حشد» شکل بگیرد، قطعا قوی­‌تر از «جمهور صدر» خواهد بود.

مقتدی در انتخابات 2021 سه تا سیبل را هدف گرفته و به وسیله زدن اینها می‌­خواهد آراء را به سمت جریان خودش جذب کند. اول اینکه می­گوید: من ضدفساد هستم یعنی فساد را نشانه گرفته، دوم اعلام می­کند ضد تطبیع، یعنی عادی سازی روابط با اسرائیل، است و سوم اعلام می­کند ضد تبعیت از ایران است.

تشرینی‌­ها 28 تشکل و حزب سیاسی شکل دادند که چندتا از آنها جدی‌­تر هستند. مشارکت کنندگان جنبش تشرین طیف­های مختلفی بودند؛ فارغ التحصیلان بیکار، جریان صدر، ضد ایرانی‌­ها، معترضین به فساد، ضد آمریکایی­‌ها و… در واقع معترضین تشرین یک دست نبودند. تنها نقطه مشترک همه اینها ضدیت با فساد بود! اصلی­‌ترین جریانی که باعث تداوم تشرین شد جریان صدر بود.

رویکرد سیاست خارجی جریان صدر

روابط مقتدی با عربستان مثبت است و مسافرتی هم به عربستان داشته و دیدارهایی با بزرگان عربستان ترتیب داده است. عربستان تا قبل از 2016 ایستاده بود که شیعیان نباید در عراق حاکم باشند و اساسا بغداد یک پایتخت سنی است. ولی بعد از آن سال، رویکرد عربستان تغییر کرد و با حکیم و مقتدی و نخست وزیرهای عراق که شیعه بودند، رابطه برقرار کرد.

طرفداران جریان صدر قائل به «ایران بره بره» هستند ولی شخص مقتدی صدر به آن غلظت نیست و شاهد این ادعا رفت و آمدهای او به ایران و قم است. البته از نصرالله، بیش از ما حرف شنوی دارد و به همان اندازه که به قم رفت و آمد دارد، به بیروت هم می‌­رود. برخی جریانات عراقی در مورد ایران معتقدند چون ایران در حوزه امنیتی دست برتر را دارد، باید دست ایران را کوتاه کنیم تا متوازن شود.

مقتدی در سطح گفتار کاملا ضداسرائیل و ضدآمریکا است، اما چند سال گذشته حرکاتی داشته که نشان می­دهد از جدیتش در تقابل با اسرائیل کم کرده است.

در مورد رابطه­ مقتدی با سوریه؛ مقتدی اولین رهبر شیعی بود که به بشار اسد گفت از قدرت کناره‌­گیری کند، اما در انتخابات اخیر سوریه و پیروزی بشار اسد پیام تبریک داد.

در میان جریانات تشرینی، بیشترین استقبال از حرکت امتداد است، چون پتانسیل جذب اجتماعی بالایی دارد و شعارهایی مطرح می­کند که با جامعه عراق بیگانه نیست. ضمن اینکه علا الرکابی مثل یک رهبر در اعتراضات 2019 حضور میدانی داشته  است.

احزاب و تشکل­های نوظهور

در یک تقسیم‌­بندی می­‌توانیم دو طیف از احزاب نوظهور را در بیت شیعی عراق ترسیم کنیم؛ تشکل­های تشرینی، تشرین نام سریانی اکتبر است، یعنی تشکل­هایی که در اعتراضات اکتبر 2019 و بعد از آن بوجود آمدند. تشکل دوم گروه­‌هایی جوان‌­تر که حاصل پوست‌­اندازی از جریانات سابق سیاسی هستند.

تشرینی‌­ها 28 تشکل و حزب سیاسی شکل دادند که چندتا از آنها جدی‌­تر هستند. مشارکت کنندگان جنبش تشرین طیف­های مختلفی بودند؛ فارغ التحصیلان بیکار، جریان صدر، ضد ایرانی‌­ها، معترضین به فساد، ضد آمریکایی­‌ها و… در واقع معترضین تشرین یک دست نبودند. تنها نقطه مشترک همه اینها ضدیت با فساد بود! اصلی­‌ترین جریانی که باعث تداوم تشرین شد جریان صدر بود. چند ماه بعد از شروع جریان تشرین، جمعیت تجمعات کم شده بود، ولی جریان صدر و سرایا السلام در میدان ماندند! دوره‌­ای که مقتدی گفت ما دیگر در اعتراضات حضور نداریم میدان خالی شده بود!

تشرینی‌­ها

فائق الشیخ علی: وی موسس حزب «تمدن» و ضد ایرانی‌­ترین نماینده پارلمان عراق از بیت شیعی بوده است. پیش از اینکه نماینده پارلمان بشود مورخ بوده و در مورد پدر مقتدی و بازمانده­‌های خاندان پادشاهی عراق، کتاب نوشته است. او مدتی در ایران بوده و به شدت ضد ایران است و حتی علیه حاج قاسم، صحبت می­‌کرد. بیشتر عمرش را در لندن بوده و تابعیت انگلیسی هم دارد. او در روابط خارج از عراق، قرابت زیادی به کویت دارد و در دوره نمایندگی‌­اش در پارلمان، همزمان به عنوان سفیر کویت هم بوده است و قطعا یکی از مهره‌­های نزدیک به کویت در سیاست خارجی عراق است اما تا حد زیادی جزو مستقلین هست. اوایل ضد مقتدی نبود، ولی بعد از جریان تشرین ضد مقتدی شد!

طلال الحریری: وی «حرکت 25 اکتبر» را تأسیس کرد و صریح­ترین فعال سیاسی عراق است که حامی تطبیع، عادی سازی روابط با اسرائیل، است.

غیث التمیمی: وی مؤسس حزب «مواطنون» است. او در ابتدا طلبه و جزو جیش المهدی بوده است. بعد از مدتی رئیس یک مؤسسه­ تقریب مذاهب می­شود. حدود سال­های 2012 به انگلیس مهاجرت می­کند و آنجا عمامه را کنار می­گذارد و در انتخابات پارلمان برجسته می­شود. شبکه الحره قبل از قضایای اکتبر، مستندی در مورد فساد جنسی در حوزه نجف می‌­سازد و بحث صیغه و … را مطرح می­کند. در این مستند از صحبت­های غیث التمیمی هم استفاده می­شود و او دلیل خارج شدن خودش از حوزه را همین فسادها عنوان می­کند! او در لندن با برخی خانواده­‌های مأمورین موساد ارتباط دارد و عکس‌­های وی با اینها در فضای مجازی موجود است. غیث التمیمی الان با مقتدی رابطه خوبی ندارد و تا حدی حامی تطبیع و عربستان و امارات است و بخاطر حضورش در اربیل در اکتبر 2019 از مسعود بارزانی هم تمجید می­کند.

عبدالحسین عبطان شخصیت نسبتا جوانی است که ورزشگاه بصره را افتتاح کرد و خیلی بازی­‌ها در این ورزشگاه برگزار شده که یک امتیاز جدی برای او به حساب می‌­آید. این فرد در افکار عمومی عراق نسبتا کارآمد شناخته می­شود به همین دلیل می­توانیم او را به عنوان یکی از گزینه‌­های نخست وزیری آینده عراق جدی بگیریم.

علا الرکابی: او مؤسس جنبش«امتداد» و اهل ناصریه و دکتر داروساز است. ناصریه در اعتراضات 2019 قطب آشوب بود و تندترین شعارها و فعالیت­ها را داشت، او در انتخابات2021 کاندید شده و تاحدی یک تشرینی مثبت به حساب می‌­آید! اظهارات شدیدی ضد ایران ندارد و می­توانیم او را مستقل بدانیم. عده‌­ای از جوانان عضو جنبش امتداد در سفری که به اردن داشتند با سرکنسول اسرائیل دیدار می­کنند و جنبش امتداد یک بیانیه علیه آنها صادر می­کند و آنها را رسما از جنبش اخراج می­کند. در میان جریانات تشرینی، بیشترین استقبال از حرکت امتداد است، چون پتانسیل جذب اجتماعی بالایی دارد و شعارهایی مطرح می­کند که با جامعه عراق بیگانه نیست. ضمن اینکه علا الرکابی مثل یک رهبر در اعتراضات 2019 حضور میدانی داشته  است.

اسعد الناصری: امام جمعه منصوب جریان صدر بوده و به دلیل صحبت­های شدیدِ ضد ایران، از جریان صدر اخراج شد. او در حوزه ناصریه فعال است و چون تشکیلات خاصی ندارد فعالیت­های او بعد از اعتراضات 2019 فروکش کرده است.

صلاح العرباوی: حزب«الوعی» را تشکیل داد او جزو جریان حکمت بود. خیلی افراد معتقدند، حرف او همان حرف جریان حکمت است و حرف جدیدی ندارد، ولی خودش تلاش کرده بگوید متفاوت است!

ضرغام ماجد: ظاهرا پزشک و در حوزه بابل فعال است. او هم تقریبا فرد مثبتی است و رویکردهای ضد ایرانی او زیاد نیست. اخیرا به دنبال گسترش فعالیت­های خودش به استان­های سنی نشین بوده اما از حضور وی ممانعت کردند! ضرغام ماجد تشکیلات سیاسی خاصی ندارد به همین دلیل بعید است آینده روشنی داشته باشند.

جریان­های جدید منشعب شده از جریان­های قدیمی

محمد شیاع السودانی، وزیر کار دولت قانون بود که سال 2015 از حزب الدعوه استعفا داد و تشکل «الفراتین» را تأسیس کرد که رویکردهای ملی گرایانه دارد و ضد ایران و آمریکا نیست. وی بلحاظ سیاسی معتدل و بیشتر تمرکز او روی مباحث اقتصادی و بازسازی عراق و تولید داخلی است.

عبدالحسین عبطان، مؤسس حزب «اقتدار» که فعالیت­های گسترده­‌ای دارد و لیستی برای انتخابات 2021 داده که بیشتر طیف‌­های ملی‌­گرا هستند و بعضا تشرینی‌­های نسبتا مثبت در لیست وی حضور دارند، بعلاوه حامیان حاج قاسم و ابومهدی هم داخل لیست هستند. رویکرد مثبتی نسبت به ایران دارد ولی خودش را تابع ایران نمی‌­داند. بلحاظ اخلاقی رویکرد اسلامی دارد و فردی پراگماتیست با گرایش به مقاومت است. او وزیر ورزش و جوانان دوره حیدر العبادی بوده و عضو جریان حکمت بوده که جدا شده است. عبدالحسین عبطان شخصیت نسبتا جوانی است که ورزشگاه بصره را افتتاح کرد و خیلی بازی­‌ها در این ورزشگاه برگزار شده که یک امتیاز جدی برای او به حساب می‌­آید. این فرد در افکار عمومی عراق نسبتا کارآمد شناخته می­شود به همین دلیل می­توانیم او را به عنوان یکی از گزینه‌­های نخست وزیری آینده عراق جدی بگیریم.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا