جریان شناسیجریان شناسی فکری و مذهبیشبه قاره و افغانستانکشور شناخت

چرا طالبان در اداره افغانستان با مشکل مواجه است؟؛ حکمرانی سخت‌تر از جنگیدن!

کارتر مالکسیان – فارن افرز

ترجمه: رامین حسین آبادیان

چندی پیش اعضای گروه «طالبان» وارد شهر «کابل» پایتخت افغانستان شدند. این اتفاق پس از آن رخ داد که صفوف نیروهای نظامی افغانستان خیلی زود و به صورت کاملا شگفت‌انگیزی از هم پاشیدند. پس از حاکم شدن هرج‌ومرج بر افغانستان و سیطره کامل گروه «طالبان» بر این کشور سلسله سؤالات بسیاری پیرامون اینکه چرا اوضاع در افغانستان تنها در طول چند هفته به این نقطه رسید، مطرح شد. آنچه که امروز به چشم می‌خورد این است که «طالبان» از آزادی عمل بسیاری در افغانستان برخوردار است و از همین‌روی، این گروه طی سال‌های آینده می‌تواند رویکرد و ایدئولوژی خود را به افغانستان تحمیل کند. با تمامی این‌ها، «طالبان» در عین حال با سلسله چالش‌ها و معضلات فراوانی نیز مواجه است؛ چالش‌هایی که به تدریج و به مرور زمان آشکار خواهند شد. طالبان ثابت کرد که تأثیرگذارترین گروه سیاسی در افغانستان محسوب می‌شود. علیرغم اینکه در طول دو دهه گذشته سیاستمداران افغان درگیری‌ها، مشاجرات و منازعات مختلفی با یکدیگر داشته‌اند و اصول دموکراتیک در افغانستان همواره تحت‌الشعاع قرار گرفته است، اما در طول این مدت گروه طالبان به ارزش‌های خود پایبند مانده و صفوف آن دچار تشتت و چنددستگی نشده است. طالبان با تکیه بر همین وحدت و انسجام و نیز با اتکاء به هویتِ افغانستانیِ خود پس از 20 سال حضور نظامی ایالات متحده آمریکا در افغانستان، توانست در این کشور به قدرت دست پیدا کند. اکنون طالبان در افغانستان بر کرسی قدرت تکیه زده است. پیش‌بینی می‌شود که قدرت در افغانستان برای یک بازه زمانی طولانی در اختیار طالبان باشد. با تمامی ‍‌این‌ها، باید دانست که پیروزی طالبان به معنای پایان جنگ 40 ساله در افغانستان نیست. امروز طالبان با چالش‌هایی نظیر فقر و درگیری‌های داخلی در افغانستان مواجه است. از سوی دیگر، زراعت و کِشت محصولات غیرقانونی از جمله مواد مخدر و نیز دخالت‌های خارجی در افغانستان ازجمله دیگر چالش‌های طالبان در حکمرانی به شمار می‎‌روند. این‌ها جملگی چالش‌هایی هستند که پیشتر گریبان‌گیر دولت‌های پیشین افغانستان نیز بودند.

علیرغم اینکه سیطره طالبان بر قدرت با سرعتی غیرقابل پیش‌بینی اتفاق افتاد، اما به نظر می‌رسد این که این گروه زمینه برای بقای خود در قدرت برای چندین سال آتی را فراهم کرده است. اعضای طالبان از سال 2014 فشارهای خود بر نیروهای نظامی دولتی را به منظور خارج ساختن آن‌ها از مناطق حومه‌ای و نیز پایتخت‌های ولایت‎‌های متعدد، تشدید کردند. این فشارها در پایان سال 2020 بیش از هر زمان دیگری شدت گرفت و نیروهای نظامی افغانستان عملا در تمامی نقاط این کشور هدف حملات طالبان قرار گرفتند. پس از آن نیز اتفاقات ماه مِی گذشته رخ داد و طالبان به دنبال آن توانست بر شهر «کابل» پایتخت افغانستان سیطره یابد. نیروهای نظامی افغانستان نیز ضمن رها کردن تسلیحات خود فرار را بر قرار ترجیح دادند. آن‌ها به راحتی مناطقی را که تحت کنترل خود داشتند تسلیم اعضای گروه طالبان کردند. در واقع، نیروهای نظامی افغانستان با هدف حفظ جان خود و خروجِ ایمن از مناطق درگیری چنین اقدامی را انجام دادند. البته گزارش‌های سازمان ملل و تعدادی از سازمان‌های غیر دولتی نشان می‌دهد که نیروهای نظامی در برخی مناطق در برابر طالبان مقاومت کردند که به دنبال این مقاومت درگیری‌های بسیار شدید و خشونت‌آمیزی میان دو طرف به وقوع پیوست. به هر حال، نگاهی گذرا به گذشته افغانستان نشان می‌دهد که فروپاشی خیلی سریع ساختار نظامی این کشور در طول تاریخ بی‌سابقه نبوده است. به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان در دهه 90 یکی از اتفاقاتی محسوب می‌شود که مسبوق به سابقه بودنِ فروپاشی نهادهای نظامی در این کشور را نشان می‌دهد.

منسجم‌تر از نظام دموکراتیک

سرعت پیروزی گروه طالبان در افغانستان نشان می‌دهد که این گروه اکنون انگیزه بسیاری برای بازگشت به طرح برپایی «امارات اسلامی» دارد. این بدان معناست که میل و رغبت طالبان به «امارات اسلامی» بیش از میل و رغبت آن به تقسیم قدرت میان دیگر‌ گروه‌های سیاسی است. تکیه زدن طالبان بر کرسی قدرت، این گروه را در وضعیتی قرار داده است که می‌تواند مخالفان خود در داخل افغانستان را خلع سلاح سازد. این درست همان کاری است که طالبان هم‌اکنون درحال انجام آن است. اگر امروز می‌بینیم که برخی بازیگران صحنه سیاسی افغانستان نظیر «حامد کرزای» رئیس‌جمهور سابق و «عبدالله عبدالله» رئیس سابق شورای عالی مصالحه ملی با طالبان مذاکره می‌کنند، این مذاکره در سایه قدرت سلاح طالبان صورت می‌پذیرد. به عبارت بهتر، باید بگوییم که بازیگران مذکور راه و چاره‌ای غیر از ورود به مذاکرات سیاسی با طالبان نداشته و ندارند. با تکیه زدن طالبان بر کرسی قدرت، نشانه‌های تشکیل دولت جدید طالبان به تدریج آشکار شد. رهبران طالبان اعلام کردند که به دنبال تدوین قانون اساسی جدیدی برای کشور خود هستند. این درحالی است که «ملا عبدالغنی برادر» درباره حکمرانی در افغانستان با «حامد کرزای»، «عبدالله عبدالله» و دیگر شخصیت‌های سیاسی مذاکره کرده است. اما نتیجه این مذاکرات چه شد؟ نتیجه این بود که طالبان از یک دولتِ موقت پرده برداشت؛ دولتی که اکثریت قریب به اتفاق اعضای آن را خودِ طالبانی‌ها تشکیل می‌دهند. پیش‌بینی می‌شود که دولت جدید افغانستان «شریعت اسلامی» را به عنوان تنها چارچوب قانون‌گذاری در کشور به رسمیت بشمارد و قدرت تنها به دست یکی از رهبران طالبان سپرده شود. در این میان، طالبان به صورت نمادین برخی پست‌های کم‌اهمیت را به رهبران دیگر احزاب و جریان‌های سیاسی واگذار خواهد کرد. شاید در قانون اساسی جدید افغانستان، برگزاری انتخابات نیز گنجانده شود، اما قطعا سازوکار آن به گونه‌ای طراحی خواهد شد که سیطره طالبان بر بخش‌های وسیع و اصلی دولت و کشور خدشه‌دار نشود.

طالبان پس از سیطره بر افغانستان به دشمنان و مخالفان خود در داخل وعده داد که اگر سلاح‌هایشان را بر روی زمین بگذارند، هیچ اقدامی علیه‌شان انجام نخواهد داد. طبیعی است که طالبان در آینده نیز وعده‌هایی از همین دست را مطرح خواهد کرد تا بتواند رضایت و حمایت دیگران برای مستقر ساختن نظام حاکمیتی جدید در افغانستان را جلب کند. فراتر از آن، شاید طالبان برخی امتیازات را نیز به مخالفان خود اعطاء کند تا بتواند حمایتِ آن‌ها را با این امتیازات، بخرد. با تمامی این‌ها، تکیه طالبان بر قدرت سلاح و حکمرانیِ نظامی، چنین وعده‌های سیاسی و مسالمت‌آمیزی را فاقد اعتبار می‌سازد. به مرور زمان همگان خواهند دید که هیچ چیز نمی‌تواند از اقدام طالبان در استفاده و بهره‌برداری از قدرت نظامی خود به منظور تحکیم ارکان حکومتش در افغانستان جلوگیری کند. طالبان به دنبال انحصار قدرت است و قطعا در این مسیر از ابزار نظامی خود بهره‌برداری حداکثری را خواهد کرد. افزون بر این، پیروزی نظامی طالبان در افغانستان میزان انسجام و هماهنگی اعضاء و اقشار مختلف این گروه را به نمایش گذاشت. از آنجایی که اعضای طالبان متشکل از اقشار مختلفی نظیر جنبش «الأم» در جنوب افغانستان، شبکه «حقانی» در شرق این کشور و نیز چندین گروه قبیله‌ای دیگر هستند، بنابراین بسیار سخت بود که میزان انسجام و وحدت اعضای این گروه سنجیده شود. از همین روی، حمله هماهنگ و یکپارچه طالبان به افغانستان و بسط سیطره آن بر این کشور میزان وحدت، انسجام، همکاری و هماهنگی میان اعضای این گروه را به نمایش گذاشت. برعکس اتفاقاتی که در سال 1989 رخ داد، این‌بار صفوف طالبان به چند گروهِ درگیر با یکدیگر تقسیم نشد. برعکس، این تشتت و چند دستگی در صفوف دولت افغانستان به چشم خورد، چراکه «اشرف غنی» از سوی «پشتون‌ها» در شرق افغانستان و «عبدالله عبدالله» از سوی دیگر رهبران در شمال افغانستان مورد حمایت قرار گرفتند. درست یک هفته پیش از فروپاشی کامل دولت افغانستان، رهبران شمالی پیامی را برای مسئولان ایالات متحده آمریکا ارسال کردند و خطاب به آن‌ها گفتند: «هیچکس نمی‌خواهد در مسیر غنی جان خود را از دست بدهد». بنابراین، به نظر می‌رسد که طالبان برخلاف نظام دموکراتیک، امروز کمتر در معرض اختلاف، جدایی، تفرقه و چند دستگی است.

اگر امروز می‌بینیم که برخی بازیگران صحنه سیاسی افغانستان نظیر «حامد کرزای» رئیس‌جمهور سابق و «عبدالله عبدالله» رئیس سابق شورای عالی مصالحه ملی با طالبان مذاکره می‌کنند، این مذاکره در سایه قدرت سلاح طالبان صورت می‌پذیرد. به عبارت بهتر، باید بگوییم که بازیگران مذکور راه و چاره‌ای غیر از ورود به مذاکرات سیاسی با طالبان نداشته و ندارند.

وجود این انسجام در صفوف طالبان می‌تواند به این گروه در تحکیم ارکان قدرت خود به ویژه در ولایت‌های جنوبی و شرقی کمک کند. توسل به «توحش» و گزینه نظامی تنها راهکار طالبان برای تقویت ارکان حکومت خود نیست. تاریخ گواه می‌دهد که پیشتر نیز جنگ‌طلبان افغان همچون طالبان دست به اقدامات نظامی و وحشیانه زده‌اند. با این حال، فرق طالبان با این دست از جنگ‌طلبان آن است که طالبان، صفوف خود را از ظهور و بروز هرگونه درگیری و منازعه داخلی در امان نگاه می‌دارد. در همین ارتباط، پیشتر یکی از رهبرانِ شورای «کویته» یا همان مجلس شورای گروه طالبان به من گفت: «طالبان، یک امیر دارد و از او پیروی می‌کند. نظام حاکمیتی طالبان مبتنی بر پیروی از امیر است. ما مانند دیگر گروه‌های افغان نیستیم». بنابراین، این نشان می‌دهد که طالبان برخلاف بسیاری از دیگر گروه‌های افغان، تمام تلاش خود را برای تقوت وحدت و انسجام داخلی و به دور ماندن از منازعات داخلی به کار بسته است. شاید پس از پیروزی طالبان در افغانستان، دولت آتی این گروه از یک حمایت مردمیِ گسترده‌تر از آنچه که در جریان سیطره آن بر افغانستان در حد فاصل میان سال‌های 1996 تا 2000 وجود داشت، برخوردار باشد. جنگ و مبارزه طالبان در شمال در طول سالیان گذشته نشان می‌دهد که این گروه تا حدودی به یک پایگاه اجتماعی در صفوف ازبک‌ها و تاجیک‌ها دست پیدا کرده است؛ کسانی که در گذشته با حکمرانی طالبان مخالف بودند. در شهرها نیز بعضا مشاهده شده است که جوانان افغان ـ حتی آن دسته از جوانان که محاسن خود را به طور کامل تراشیده و ظاهر شیکی دارند ـ تلاش می‌کنند با مبارزان طالبان عکسِ یادگاری بیندازند. برخی از افراد تحصیل‌کرده در شهرها نیز هم‌اکنون با طالبان همکاری می‌کنند.

حکمرانی سخت‌تر از جنگ است

علیرغم اینکه طالبان توانست با تکیه بر قدرت سلاح در افغانستان به پیروزی برسد، اما پُر واضح است که این گروه نقاط ضعفی نیز دارد و در آینده با چالش‌های متعددی در صحنه افغانستان مواجه خواهد شد؛ چالش‌هایی که قطعا نمی‌توان به سادگی از کنار آن‌ها عبور کرد. در برخی از موارد، اینگونه به نظر می‌رسد که این چالش‌ها و معضلات در مسیر طالبان به مرور زمان پیچیده و پیچیده‌تر شوند. یکی از مهمترین چالش‌های مذکور، درگیری‌ها، اختلافات و منازعات قبیله‌ای در افغانستان است. این چالش در طول سالیان متمادی، گریبان‌گیر دولت‌های مختلف و پی در پی در افغانستان بوده است. بدون شک، طالبان در جریان حکمرانی آتی خود با چنین چالشی مواجه خواهد بود. علت این مسأله هم آن است که در میان برخی قبایل در افغانستان یک خصومتِ نهادیده شده و ابدی وجود دارد. بنابراین، طالبان نخواهد توانست از چنین معضل بزرگی در امان باقی بماند. افزون بر این، در خصوص مسائل مربوط به «اراضی کشاورزی» و «آبِ متعلق به این اراضی» نیز طالبان با چالش‌هایی مواجه خواهد شد که البته تلاش خواهد کرد تا آن دسته از کشاورزانِ فاقد زمینِ متعلق به خود را راضی نگاه دارد؛ به ویژه اینکه کشاورزان یکی از مهمترین اقشار حامی طالبان هستند. با این حال، همین مسأله نیز خود به تنهایی خشم و عصبانیت رهبران قبایل افغان را به دنبال خواهد داشت، چراکه آن‌ها معتقدند حمایت‌های طالبان از کشاورزان، قبایلِ دارای زمین کشاورزی را به شدت متضرر خواهد ساخت. بدون شک، رهبران قبایل زیر بار اعطای بخشی از زمین‌های خود به کشاورزان نخواهند رفت، زیرا این زمین‌ها را منبع کسب رزق و روزی خود می‌دانند.

در همین حال، تداوم کِشت و تولید مواد مخدر در افغانستان نیز یکی دیگر از مهمترین چالش‌ها در مسیر پیش روی گروه طالبان است. در طول سال‌های گذشته، کِشت و تولید مواد مخدر در مناطق تحت سیطره طالبان درآمدهای هنگفتی را نصیب این گروه کرده است. در واقع، می‌توان گفت که یکی از منابع اصلی درآمدی طالبان در طول سال‌های گذشته ناشی از دریافت مالیاتِ حاصل از فروش مواد مخدر در افغانستان بوده است. طالبان از این طریق همچنین حمایت بسیاری از کشاورزانِ فقیر افغانستان را نسبت به خود جلب کرده است. این کشاورزان در طول 6 سال گذشته برای نفوذ طالبان در نقاط مختلف کمک شایانی به آن کردند. با این حال، اکنون که طالبان به قدرت رسیده است، تداوم کِشت و تولید مواد مخدر و کسب درآمدهای هنگفت در این زمینه یک چالش بزرگ در مسیر آن ایجاد خواهد کرد، چرا که این گروه از این پس، برای متوقف ساختن کشت مواد مخدر با فشارهای خارجی مواجه خواهد شد.

جنگ و مبارزه طالبان در شمال در طول سالیان گذشته نشان می‌دهد که این گروه تا حدودی به یک پایگاه اجتماعی در صفوف ازبک‌ها و تاجیک‌ها دست پیدا کرده است؛ کسانی که در گذشته با حکمرانی طالبان مخالف بودند. در شهرها نیز بعضا مشاهده شده است که جوانان افغان ـ حتی آن دسته از جوانان که محاسن خود را به طور کامل تراشیده و ظاهر شیکی دارند ـ تلاش می‌کنند با مبارزان طالبان عکسِ یادگاری بیندازند. برخی از افراد تحصیل‌کرده در شهرها نیز هم‌اکنون با طالبان همکاری می‌کنند.

افزون بر آنچه که گفته شد، رهبران طالبان در طول مدت زمان گذشته تمام تلاش خود را برای بهبود روابط خود با کشورهای خارجی به کار بستند. به عنوان نمونه، می‌توان به سفرهای شماری از رهبران این گروه به پاکستان، ایران، روسیه و چین اشاره کرد. هیچ‌یک از کشورهایی که به آن‌ها اشاره شد، با حکمرانی طالبان در افغانستان مخالفت نکرده‌اند. امروز طالبان درصدد است تا خود را به عنوان یک بازیگر سیاسیِ اصلی، اصیل، حرفه‌ای، معتدل و بی‌طرف در صحنه بین‌الملل به نمایش بگذارد. هدف اصلی و اساسی طالبان از به کارگیری این سیاست، جلب حمایت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی است. به نظر نمی‌رسد که طالبان بتواند برای یک مدت زمان طولانی از حمایت‌های منطقه‌ای برخوردار باشد. علت این مسأله هم به رقابت‌های کشورهای مختلف با یکدیگر باز می‌گردد. پیش‌بینی می‌شود که همسایگان افغانستان خیلی زود به این نتیجه برسند که باید با طالبان مقابله کنند. از سوی دیگر، همچنین پیش‌بینی می‌شود که همسایگان افغانستان به منظور مقابله و رویارویی با طالبان به حمایت از گروه‌های مخالف آن در داخل افغانستان مبادرت ورزند. در نهایت نیز ممکن است گروه‌های مخالف داخلی در افغانستان به یک چالش جدی برای طالبان تبدیل شوند و حکمرانی آن را تحت‌الشعاع اقدامات خود قرار دهند.

در همین راستا، باید گفت که «احمد مسعود» و «أمر الله صالح» تأکید کرده‌اند که به دنبال احیای جنبش مقاومت در «پنجشیر» هستند. البته تحولات چند هفته اخیر نشان می‌دهد که آن‌ها در تحقق این هدف توفیقی را حاصل نخواهند کرد. شانس نیروهای وابسته به «احمد مسعود» برای غلبه بر طالبان تا چند ماه پیش بالا بود اما اکنون این شانس به حداقل رسیده است. واقعیت این است که در طول 40 سال گذشته هیچ‌یک از حکام افغانستان در زمینه برقراری صلح و ثبات در این کشور موفق نبوده‌اند. نگاهی هرچند گذرا به تاریخ 40 ساله افغانستان نشان از آن دارد که تمامی حکام این کشور در تحقق این مهم ناکام بوده‌اند. هرچند که گاهی در برهه‌هایی از زمان، نشانه‎‌های پایان جنگ، درگیری و خونریزی در افغانستان آشکار شده است، اما جنگ در این کشور هیچگاه پایان نیافت.

به عنوان نمونه، پس از عقب‌نشینی اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان در سال 1989 و نیز در جریان اولین سیطره طالبان بر این کشور در سال 1996 نشانه‌های پایان جنگ در آنجا ظهور و بروز پیدا کرد اما جنگ باز هم متوقف نشد. هر بار که افغانستان در آستانه پایان جنگ و خونریزی قرار گرفت، خشونت‌ و خشونت‌گرایی بار دیگر در این کشور از سر گرفته شد و شکاف‌های فراوانی را در آنجا ایجاد کرد. همین مسأله نگرانی همسایگان افغانستان را نیز برانگیخته است، چراکه بی‌ثباتی و ناامنی در افغانستان، بر ثبات و امنیت همسایگان این کشور نیز تأثیرگذار است. اکنون نیز تمامی چالش‌ها و معضلاتی که بدان اشاره شد، بزرگترین موانع در مسیر حکمرانی گروه طالبان در افغانستان محسوب می‌شوند. امروز ما شاهد آن هستیم که طالبان همچنان تحقق پیروزی نظامی خود در افغانستان را جشن می‌گیرد. البته چنین چیزی قابل درک است. اما با این حال، تمامی شواهد و قرائن نشان از آن دارند که تاریخ 40 ساله جنگ و خونریزی در افغانستان هنوز هم پایان نیافته است. به هر حال، رهبران طالبان درخواهند یافت که حکمرانی در افغانستان بسیار سخت‌تر از جنگیدن در این کشور و سیطره بر آن، است.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا