جریان شناسیجریان شناسی سیاسیشاماتکشور شناخت

هیئه تحریرالشام پس از الجولانی؛ سناریوهای آینده

تلفزیون سوریا

ترجمه: رامین حسین آبادیان

«الجولانی» همچنان به حرکت در مسیری که بسیار امیدوار است او و یارانش را به خارج شدن از لیست گروه‌های تروریستی برساند، ادامه می‌دهد. با این‌حال، تحولات چشمگیری که چندی پیش در چهارمین سالروز تأسیس «هیئه تحریر الشام» در ساختار و استراتژی‌های این گروه به وقوع پیوست، برای تصمیم آمریکا در خارج کردن نام آن از فهرست سیاه کافی نبود. آمریکا نه‌تنها نام «هیئه تحریر الشام» را از فهرست سیاه حذف نکرد، بلکه اخیرا بار دیگر پاداش قدیمی خود در برابر ارائه اطلاعاتی از «الجولانی» را مطرح کرد. محافل مردمی اخیرا با ارائه دو روایت خبر دادند که «الجولانی» به شدت زخمی شده است، اما پس از مدتی مشخص شد که هر دو روایت، اشتباه بوده است. تمامی این تحولات، این سؤال را ایجاد کرده است که «اگر الجولانی به قتل برسد، چه اتفاقی خواهد افتاد»؟

در روز 24 نوامبر گذشته بود که حساب کاربری نهاد موسوم به «پاداش برای عدالت» وابسته به وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا یک پست توئیتری را منتشر کرد. وزارت خارجه آمریکا در این پست توئیتری بار دیگر اعلام کرد هرکسی که اطلاعاتی از «ابو محمد الجولانی» رهبر «هیئه تحریر الشام» ارائه دهد، مبلغ 10 میلیون دلار پاداش دریافت خواهد کرد. چند روز پیش از انتشار این پست توئیتری بود که فعالان و محافل مردمی روایتی را از زخمی شدن شدید الجولانی مطرح کرده بودند. در همین ارتباط، محافل مردمی اعلام کردند که الجولانی توسط افرادی در داخل هیئه تحریر الشام هدف عملیات ترور قرار گرفته و به شدت زخمی شده است. هنوز زمان زیادی نگذشته بود که روایت دیگری مطرح شد و طبق آن، گفته شد که الجولانی از اسب سقوط کرده و به شدت مجروح شده است. پس از مطرح شدن روایت‌های مذکور، تلویزیون سوریه با دو منبع نظامی در داخل هیئه تحریر الشام ارتباط برقرار کرد و بدین‌ترتیب مشخص شد که هر دو روایت، اشتباه بوده است. الجولانی برای اولین بار پس از انتشار توئیت اعطای پاداش توسط وزارت خارجه آمریکا، در 19 ماه جاری میلادی در اردوگاه‌های «ادلب» ظاهر شد.

الجولانی در تصویری در کنار «مارتین اسمیت» روزنامه‌نگار و پژوهشگر آمریکایی ظاهر شد. اسمیت به مدت 3 روز با الجولانی ملاقات داشت، زیرا برای فیلمبرداری و تهیه گزارشی که درآینده پخش خواهد شد، نزد او رفته بود. در تصویر منتشرشده توسط روزنامه‌نگار آمریکایی، الجولانی لباس رسمی بر تَن کرده بود. این به مثابه محقق شدن پیش‌بینی مخالفان الجولانی بود؛ کسانی که از مدت‌ها قبل تأکید کرده بودند: «الجولانی به تلاش خود برای حرکت در مسیر تغییر به سمت اعتدال و میانه‌روی ادامه می‌دهد؛ حتی اگر مجبور باشد کراوات نیز ببندد». چند ساعت پس از اقدام اسمیت در انتشار تصویر خود با الجولانی، نهاد موسوم به «پاداش برای عدالت» پست توئیتری خود مبنی بر اعطای پاداش در ازای دریافت اطلاعات از الجولانی را مجددا منتشر کرد.

دیدگاه اول این است که الجولانی با تعدادی از دستگاه‌های اطلاعاتی خارجی از جمله ترکیه و ایالات متحده آمریکا در تعامل و هماهنگی کامل است. این دست از پژوهشگران بر این باورند که چنین ارتباط و هماهنگی میان دو طرف، در چارچوب فعالیت‌های جهادیِ تاریخی، موضوعی پُرتکرار محسوب می‌شود و غیرعادی نیست. با این‌حال، تعدادی دیگر از پژوهشگران هستند که دیدگاه ملایم‌تری دارند و معتقدند که الجولانی تلاش دارد تا خود را برای کسانی که پروژه‌ و خط‌مشی‌اش را پذیرفته‌اند، به عنوان یک برگ برنده جلوه دهد.

پژوهشگران در امور سازمان‌ها و گروه‌های جهادی دو دیدگاه و نگرش در خصوص «ابو محمد الجولانی» دارند. دیدگاه اول این است که الجولانی با تعدادی از دستگاه‌های اطلاعاتی خارجی از جمله ترکیه و ایالات متحده آمریکا در تعامل و هماهنگی کامل است. این دست از پژوهشگران بر این باورند که چنین ارتباط و هماهنگی میان دو طرف، در چارچوب فعالیت‌های جهادیِ تاریخی، موضوعی پُرتکرار محسوب می‌شود و غیرعادی نیست. با این‌حال، تعدادی دیگر از پژوهشگران هستند که دیدگاه ملایم‌تری دارند و معتقدند که الجولانی تلاش دارد تا خود را برای کسانی که پروژه‌ و خط‌مشی‌اش را پذیرفته‌اند، به عنوان یک برگ برنده جلوه دهد. این پژوهشگران بر این باورند که هیئه تحریر الشام از شکاف‌های سازمانی، سیاسی، امنیتی و کاریزماتیک در شمال سوریه بهره‌برداری می‌کند. با تمامی این‌ها، اتفاقی که در شب 27 اکتبر سال 2019 رخ داد، نشان داد که اقدامات غافلگیرانه فراتر از تمامی سناریوهای قابل پیش‌بینی هستند. در شب 27 اکتبر سال 2019 بود که جنگنده‌های «سی اچ 47 شینوک» آمریکا بر فراز منطقه «باریشا» سوریه به پرواز درآمدند و الجولانی را به قتل رساندند. این اتفاق [غافلگیرانه] نشان می‌دهد که زندگی الجولانی مرهون تصمیم سازمان «CIA» خواهد بود.

هیئه تحریر الشام، جبهه النصره نیست

در ابتداء لازم است نسبت به مسائل و ویژگی‌های مختلف هیئه تحریر الشام آگاهی یابیم؛ گروهی که همواره تلاش کرده است این باور را به همگان القاء کند که «جبهه النصره» تمام شده است.

واقعیت آن است که ورود نیروهای نظامی ترکیه به «ادلب» بر اساس توافقنامه «مناطق کاهش تنش» به یک نقطه تحولِ اساسی در استراتژی‌های هیئه تحریر الشام تبدیل شد. چند ساعت پیش از پایان مهلت گروه‌های تروریستی برای خروج از مناطقِ «عاری از سلاح» طبق توافق امضاء‌شده میان ترکیه و روسیه در اکتبر سال 2018، هیئه تحریر الشام بیانیه‌ای را صادر و در آن اعلام کرد که با بندهای توافقنامه امضاء‌شده میان طرف‌های مذکور موافق است. این بیانیه در واقع به برجسته‌ترین سند در زمینه تغییر و تحولات در استراتژی هیئه تحریر الشام پس از اعلام جدایی آن از شبکه «القاعده»، تبدیل شد.

هیئه تحریر الشام پس از غلبه بر نیروهای «جبهه تحریر سوریا» و جنبش «نورالدین الزنکی» در آوریل سال 2018 توانست سیطره خود بر برخی از مناطق را تحکیم بخشد. پس از این تحولات میدانی بود که هیئه تحریر الشام از تشکیل یک شورای مشورتی خبر داد و سپس نیز اعلام کرد که از بطنِ این شورای مشورتی، «دولتِ نجات» بیرون آمده است. بنابراین، هیئه تحریر الشام با تشکیل «دولت نجات» به وجود شوراهای محلی در ادلب و مناطق اطراف آن پایان داد و توانست با تکیه بر قدرتِ سلاح، خود را به شوراهای محلی تحمیل کند. پس از آغاز مجدد عملیات نظامی در «ادلب» در اواسط نوامبر سال 2019 تا زمان ظهور و بروز توافق «مسکو» در تاریخ 5 ماه مارس گذشته، هیئه تحریر الشام در ممانعت از پیشروی نیروهای نظام سوریه عاجز ماند. اینجا بود که الجولانی به نیروهای ارتش ملی [ارتش آزاد؛ نیروهای جداشده از ارتش سوریه] اجازه داد برای دفاع از «ادلب» وارد عمل شوند.

اتفاق سومی که تغییرات اساسی در ساختار عملکرد هیئه تحریر الشام را نشان داد، این بود که الجولانی در فوریه گذشته با اعضای «گروه بین‌المللی بحران» دیدار و گفتگو کرد. او در جریان این دیدار به تشریح هویت سازمان متبوع خود و نیز نوع نگرش آن به مرحله آینده، پرداخت. او تلاش کرد گفتمانی را در پیش گیرد که بتواند رضایت بازیگران خارجی مختلف در سوریه ازجمله ایالات متحده آمریکا را جلب کند. افزون بر آنچه که گفته شد، الجولانی در طول مدت زمان گذشته ظهور و بروز علنی خود در خیابان‌ها و بازارهای سوریه را شدت بخشید و به دیدار و گفتگو با اهالی مناطق مختلف اقدام کرد. او همچنین دیدار و گفتگو با شخصیت‌های محلی در برخی از شهرها و روستاها را در دستور کار خود قرار داد. هدف اصلی و اساسی الجولانی از اقدامات مذکور این بود که بتواند تصویر جدیدی از خود در اذهان مردم سوریه ایجاد کند. او با این اقدامات تلاش کرد این پیام را به سوری‌ها مخابره کند که اولا «من از شما بوده و رهبر شما هستم» و دوما «من اسامه بن لادن نیستم که در غارهای کوهستانی سکونت گزینم».

هیئه تحریر الشام تا حدود زیادی یک سازمان مرکزی محسوب می‌شود. علیرغم شکاف‌هایی که در صفوف اعضاء و رهبران هیئه تحریر الشام ظهور و بروز پیدا کرد، اما الجولانی طی سال‌های گذشته توانست ساختار کلی این گروه را حفظ کند. این نشان می‌دهد که وی از قدرت بالایی در کنترل هیئه تحریر الشام برخوردار بوده است. با این وجود، این بدان معنا نیست که مرگ الجولانی به مثابه پایان حیات گروه مذکور باشد. علت این مسأله هم آن است که هیئه تحریر الشام در طول مدت زمان گذشته توانسته است یک شبکه اقتصادی گسترده و نیز یک دستگاه امنیتی مستحکم ایجاد کند. این اتفاق به ویژه پس از سیطره آن بر گذرگاه باب الهوی در سال 2017 به وقوع پیوست

 سناریوی پس از قتل

پس از حمله به خودروی حامل «ابومحمد الجولانی» سناریویی که اتفاق خواهد افتاد، این است که «شورایِ مشورتی» وابسته به هیئه تحریر الشام خیلی زود تشکیل جلسه می‌دهد. در این جلسه در خصوص رهبریِ جدید گروه و بیعت با او تصمیم‌گیری خواهد شد. این درست همان روش و خط‌مشی‌ای است که گروه‌ها و جریان‌های اسلامگرا آن را دنبال می‌کنند. در اینجا، هیئه تحریر الشام در یک دو راهی قرار خواهد گرفت و آن، این است که یا رهبری گروه را به صورت مسالمت‌آمیز و طبق توافقِ پیشین با الجولانی به شخص دیگری واگذار می‌کند و یا تصمیم دیگری اتخاذ می‌کند که در نتیجه منجر به ظهور و بروز اختلافات و وقوع درگیری‌ها در داخل گروه می‌شود. در این چارچوب، لازم است که با شورایِ مشورتی وابسته به هیئه تحریر الشام آشنا شویم.

«شورای مشورتی» وابسته به هیئه تحریر الشام

در ابتداء لازم است که توضیحاتی را در خصوص تغییر و تحولات در ساختار «شورای مشورتی» وابسته به هیئه تحریر الشام ارائه دهیم؛ تحولاتی که نشأت‌گرفته از تغییر در نگرش نظامی و امنیتی گروه مذکور است. در همین ارتباط، تلویزیون سوریه به نقل از یک منبع آگاه که مسائل مربوط به رهبران هیئه تحریر الشام را از نزدیک دنبال می‌کند، تأکید کرد: «چیزی به نام شورای مشورتی دیگر در ساختار هیئه تحریر الشام جایی ندارد. فعالیت در چارچوب شورای مشورتی در گروه مذکور پایان یافته است. علت این مسأله هم به مشکلات داخلی بازمی‌گردد. این مشکلات و معضلات موجب شد تا الجولانی چاره‌ای جز منحل ساختن شورای مشورتی نداشته باشد. الجولانی پس از انحلال شورای مشورتی، دفتر پیگیری را جایگزین آن کرد».

در خصوص «دفتر پیگیری» باید گفت که این نهاد در هیئه تحریرالشام مشابه آن چیزی است که پیشتر در تشکیلات داعش از آن به عنوان «کمیته تفویض» [کمیته تام‌الاختیار] یاد می‌شد؛ کمیته‌ای که در واقع بالاترین نهاد اجرایی بود. «دفتر پیگیری» در ابتداء با شخصیت‌هایی نظیر «ابواحمد حدود (بدران)»، «عبدالرحیم عطون» و «ابوالحسن تفتناز» تشکیل شد. تفتناز در اوایل سال 2017 میلادی در جریان یک حمله هوایی کشته شد. با این‌حال، «دفتر پیگیری» با گذشت زمان گسترش یافت و شخصیت‌های دیگری را در برگرفت که برخی از آن‌ها بعضا از اعضای سابق «شورای مشورتی» بودند. این نکته نیز شایان ذکر است که «دفتر پیگیری» به وسیع‌ترین دایره تحرکات و فعالیت‌های الجولانی تبدیل شد.

دفتر روابط عمومی: شورای مشورتی به طور کامل متشکل از سوری‌هاست

تلویزیون سوریه با «تقی الدین عمر» مسئول دفتر روابط عمومیِ هیئه تحریر الشام ارتباط برقرار کرد تا از او درباره اعضای شورای مشورتی این گروه سؤال کند. با این‌حال، وی از بیان اسامی اعضاء خودداری کرد و تنها گفت که تمامی اعضاء از سوری‌ها هستند. با این‌حال، منابع متعدد اطلاعاتی را از اعضای کنونی شورای مشورتی هیئه تحریر الشام ارائه کردند. در این میان، چهار منبع از جمله یک منبع در داخل هیئه تحریر الشام به تلویزیون سوریه اعلام کرده‌اند که شورای مذکور درحال حاضر متشکل از افراد ذیل است:

  • ابو احمد حدود: معاون اول الجولانی و مسئول پرونده امنیتی

منابع آگاه اعلام کرده‌اند که اسم واقعی او «بدران» است. اما تاکنون مشخص نشده است که کُنیه او چیست و اصالتش به کدام منطقه بازمی‌گردد. البته برخی شایعات دالّ بر این هستند که اصالت او به القلمون شرقی می‌رسد. تاکنون تصویری از او منتشر نشده است. با این‌حال، یک منبع آگاه به تلویزیون سوریه گفته است: «مقر محل اقامت بدران در نزدیکی شهر معره مصرین در اواخر سال 2016 هدف حمله هوایی قرار گرفت. پس از آن یک فایل تصویری از او منتشر شد که نشان می‌داد او در حال تلاش برای خارج کردن آسیب‌دیدگان از زیر آوارِ ناشی از حملات هوایی است. در این فایل تصویری چهره او به صورت غیرشفاف قابل مشاهده است».

در اوایل دوران درگیری میان تشکیلات داعش و جبهه‌النصره، برخی از فعالانِ حامی تشکیلات داعش اعلام کردند که بدران پیشتر یک افسر نظامی در حوزه امنیتی بوده است که در سال 2003 با هدف نفوذ در صفوف رهبران گروه‎‌های جهادی، توسط نظام [سوریه] به عراق اعزام شد. این فعالان عنوان کرده‌اند که پس از آنکه بدران از سوی تشکیلات داعش در عراق به عنوان «والی مرزهای مشترک با سوریه» انتخاب گردید، به «حدود» ملقب شد. این درحالی است که برخی بر این باور هستند که سلسله فعالیت‌های امنیتی بدران در مرزهای مشترک ترکیه و سوریه به ویژه در ادلب، موجب شده است تا به «حدود» ملقب گردد. از سوی دیگر، یک منبع ویژه که با بدران دیدار کرده و او را به خوبی می‌شناسد، فاش کرد که دستگاه اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا در سال 2004 یک عملیات هلی‌بُرن را در ساختمانی در اطراف «البوکمال» انجام داد و هدف اصلی و اساسی از این عملیات، بدران بود اما او در نهایت نجات یافت. منبع مذکور همچنین اعلام کرد که بدران ازجمله شخصیت‌های فرهیخته بوده که به دو زبان خارجی مسلط است.

علاوه‌بر آنچه که گفته شد، بدران در سال 2012 میلادی با الجولانی بیعت کرد و به گروه جبهه‌النصره پیوست. رهبران سازمان موسوم به «حراس الدین» بدران را به دست داشتن در ربودن روزنامه‌نگاران، تأسیس دستگاه امنیت عمومی و راه‌اندازی زندان «العقاب» متهم می‌کنند. پس از آنکه الجولانی تصمیم به قلع و قمع تشکیلات «حراس الدین» گرفت، حساب‌های کاربری وابسته به این تشکیلات در رسانه‌های ارتباط جمعی تأکید کردند: «بدران از طریق تعدادی از شخصیت‌های امنیتی توانست به صفوف حراس الدین نفوذ کند. همین مسأله موجب شد تا بدران به محل‌های مقر اقامت رهبران حراس الدین پی ببرد و زمینه برای بازداشت آن‌ها را فراهم کند». سازمان «حراس الدین» همچنین بدران را به دست داشتن در تمامی عملیات‌های ترور علیه شخصیت‌های مرتبط با القاعده در سوریه که توسط پهپادهای ایالات متحده آمریکا انجام شد، متهم کردند.

  • أبو عائشه العطار و یوسف الهجر: مسئولان پرونده سیاسی.
  • عبدالرحیم عطون: مفتی شرعی هیئه تحریر الشام.
  • أبو ماریا القحطانی: او در میان عراقی‌ها و جنگجویان هیئه تحریر الشام در دیرالزور، ملقب به «دایی» است.
  • مظهر الویس: او یک مفتی شرعی و مسئول پرونده قضایی است که پرونده‌های مرتبط با شورای مشورتی را بررسی می‌کند؛ شورایی که به عنوان مرجع اصلی «دولت نجات» تشکیل شد.
  • أبوحسن 600: نماینده هیئه تحریر الشام در شورای نظامی سه‌گانه «ادلب».
  • مختار الترکی: او یک ترکیه‌ای الاصل است که در ابتداء به جبهه‌النصره ملحق شد و سپس در هیئه تحریر الشام نقش‌آفرینی کرد. اکنون نیز مسئول عملیات‌های نظامی است.
  • المغیره: او مسئول کنترل گذرگاه‌های عبور و مرور است و گفته می‌شود که الجولانی با خواهرش ازدواج کرده است.

اما نامی که بیش از دیگران توجه ما را به خود جلب می‌کند، نام دکتر «أبو حسین الاردنی» است. او یک فرمانده نظامی است که الجولانی معمولا او را مسئول پیگیری مشکلات گروه‌های مختلف با یکدیگر، می‌کرد. الاردنی در حال حاضر در شورای نظامی سه‌گانه با «ابوالحسن 600» کار می‌کند. او یک اردنی‌الاصل است و این بدان معناست که شورای مشورتی هیئه تحریر الشام به طور کامل متشکل از سوری‌ها نیست. منابع آگاه، این اطلاعات را تأیید کرده‌اند.

بررسی سناریوها و پیامدهای کشته شدن الجولانی برای «ادلب» و هیئه تحریر الشام

سناریوی اول؛ بقای هیئه تحریر الشام

«أحمد أبازید» پژوهشگر سوری در جریان گفتگو با تلویزیون سوریه به بررسی یک سناریوی پیچیده پس از مرگ الجولانی پرداخت. او در این ارتباط تصریح کرد: «هیئه تحریر الشام تا حدود زیادی یک سازمان مرکزی محسوب می‌شود. علیرغم شکاف‌هایی که در صفوف اعضاء و رهبران هیئه تحریر الشام ظهور و بروز پیدا کرد، اما الجولانی طی سال‌های گذشته توانست ساختار کلی این گروه را حفظ کند. این نشان می‌دهد که وی از قدرت بالایی در کنترل هیئه تحریر الشام برخوردار بوده است. با این وجود، این بدان معنا نیست که مرگ الجولانی به مثابه پایان حیات گروه مذکور باشد. علت این مسأله هم آن است که هیئه تحریر الشام در طول مدت زمان گذشته توانسته است یک شبکه اقتصادی گسترده و نیز یک دستگاه امنیتی مستحکم ایجاد کند. این اتفاق به ویژه پس از سیطره آن بر گذرگاه باب الهوی در سال 2017 به وقوع پیوست».

این پژوهشگر سوری در ادامه سخنان خود می‌افزاید: «الجولانی در طول سال‌های گذشته توانست خود را نزد ترکیه و کشورهای غربی به عنوان ضامن ثبات و امنیت جلوه دهد. او همچنین به گونه‌ای رفتار کرد که گویی از توافقنامه ترکیه و روسیه برای حفاظت از مناطق کاهش تنش در سوریه، حفاظت و حراست به عمل می‌آورد. به همین منظور، الجولانی و گروه متبوعش حملات بسیاری را علیه تشکیلات داعش و نیز علیه سازمان «حراس الدین» وابسته به شبکه «القاعده» در ادلب ترتیب دادند. در واقع، الجولانی به این نتیجه رسید که جنگش علیه جریان جهادی ـ که خود به تدریج از آن جدا شد و علیه آن خیزش کرد ـ می‌تواند در نهایت موجب دستیابی او به مقبولیت بین‌المللی منجر شود و نام او را از فهرستِ تروریسم حذف کند». در حقیقت «أبازید» معتقد است که در صورت کشته شدن الجولانی، شبکه اقتصادی فراگیر و نیز دستگاه امنیتی مستحکم وابسته به هیئه تحریر الشام می‌توانند به حیات خود ادامه دهند؛ هرچند که در این شرایط با خطر تلاش دیگر گروه‌های جهادی برای توسعه نفوذ خود مواجه خواهند بود.

این پژوهشگر سوری همچنین یادآور شد: «ممکن است هرکسی که پس از الجولانی سکان هدایت و رهبری هیئه تحریر الشام را برعهده گیرد، نتواند ساختار کلی آن را به عنوان یک گروه مستقل حفظ کند. بنابراین، این احتمال وجود دارد که تلاش‌هایی برای ادغام آن در پروژه ترکیه در شمال غرب سوریه صورت پذیرد. درحال حاضر مهمترین عاملی که سرنوشت گروه مذکور را تعیین می‌کند، حضور گسترده ترکیه در ادلب است. به نظر می‌رسد که اولویت ترکیه نیز ممانعت از وقوع هرگونه درگیری‌هایِ گسترده میان گروه‌های مسلح مختلف با یکدیگر باشد. لذا پیش‌بینی‌ می‌شود که ترکیه مسیر تعامل با شبکه‌ها و دستگاه‌های وابسته به هیئه تحریر الشام را در دستور کار خود قرار دهد؛ حتی اگر الجولانی هدف عملیات ترور قرار گرفته و به قتل برسد. ترکیه یا از طریق بازسازی صفوف هیئه تحریر الشام و یا از طریق ملحق ساختن آن به یکی از سازمان‌های تحت امر مستقیم خود، این مسیر را در پیش خواهد گرفت. بنابراین، به نظر نمی‌رسد که مرگ الجولانی تبعات و پیامدهای امنیتیِ تأثیرگذاری بر هیئه تحریر الشام داشته باشد.

پر واضح است که پس از کشته شدن الجولانی دیگر چیزی از هیئه تحریر الشام باقی نخواهد ماند. علت این مسأله هم آن است که جریان‌ها و گروه‌های بسیاری در بطنِ هیئه تحریر الشام دیده می‌شوند که قطعا پس از مرگ الجولانی با یکدیگر درگیر خواهند شد.

سناریوی دوم؛ چیزی از هیئه تحریر الشام باقی نخواهد ماند

از سوی دیگر، «عرابی عرابی» پژوهشگر امور گروه‌های جهادی در ارتباط با سناریوی پس از مرگ الجولانی می‌گوید: «الجولانی از مدت‌ها پیش توانسته است سه ساختار اصلی هیئه تحریر الشام را حفظ کند؛ یعنی ساختار اقتصادی، امنیتی و رهبری. او از زمان حضور در عراق تاکنون تجربه فراوانی را در عرصه ارتباط با رهبران و فرماندهان امنیتی به دست آورده است. او در طول فعالیت‌های جهادی خود به این نتیجه رسیده است که جز از رهگذر برخورداری از یک دستگاه امنیتی مستحکم و منسجم، نمی‌تواند شاکله گروه را حفظ کند. به همین دلیل است که دستگاه امنیتی مستحکمی را در هیئه تحریر الشام ایجاد کرده است. او همین رویکرد را در نحوه برخورد با شخصیت‌های اصلی گروه نیز در پیش گرفت. ازهمین‌روی، توانست رهبرانی نظیر القحطانی، الویس، الزربه و … را به هیئه تحریر الشام بازگرداند».

این پژوهشگر امور گروه‌های جهادی همچنین می‌افزاید: «بر اساس آنچه که گفته شد، پر واضح است که پس از کشته شدن الجولانی دیگر چیزی از هیئه تحریر الشام باقی نخواهد ماند. علت این مسأله هم آن است که جریان‌ها و گروه‌های بسیاری در بطنِ هیئه تحریر الشام دیده می‌شوند که قطعا پس از مرگ الجولانی با یکدیگر درگیر خواهند شد. ازجمله این گروه‌ها می‌توان به ابو ابراهیم سلامه، تفتناز، ابناء مدینه حلب، المهجرین من درعا، الغوطه و دیرالزور اشاره کرد».«عرابی» در ادامه سخنان خود اظهار داشت: «این سناریو بدان معناست که سازمان حراس الدین بار دیگر فعالیت‌های خود را با قدرتی بیش از گذشته از سر خواهد گرفت، زیرا رهبران این سازمان علیرغم اینکه حد و مرزهای الجولانی را رعایت کرده و از آن عبور نمی‌کنند، اما به هر حال در صحنه تحولات حضور دارند. ازجمله این رهبران می‌توان به ابو عبدالرحمن بکی، فضل الله اللیبی و ابو عمر منهج اشاره کرد.  با تمامی این‌ها، ازسرگیری فعالیت‌های حراس الدین به این معنا نیست که این سازمان خواهد توانست دامنه نفوذ خود را گسترش دهد، زیرا گفتمانِ جهادی دیگر جذابیت خود را در منطقه از دست داده است و به نظر می‌رسد که حراس الدین نخواهد توانست عناصر جدیدی را جذب صفوف خود کند».

به طور کلی، سلسله فعالیت‎‌هایِ محلی الجولانی در دو پرونده خلاصه شد؛ پرونده اول در حقیقت همان پرونده امنیتی است. الجولانی و گروه متبوعش به ویژه پس از غلبه بر گروه‌های وابسته به تشکیلات داعش طی یک بازه زمانی 9 ماهه توانستند دستاوردی امنیتی را برای خود رقم بزنند. اما این تنها دستاورد آن‌ها نبود، چراکه همزمان توانسنتد پیروزی‌های دیگری را در عرصه امنیتی محقق سازند. ازهمین‌روی، الجولانی دستگاه امنیتی وابسته به هیئه تحریر الشام را مستحکم ساخت. همزمان، الجولانی پرونده دیگری را نیز در دستور کار قرار داد و آن، پرونده «دولتِ نجات» بود. او از این طریق تلاش کرد تا ضوابطی را در عرصه‎‌های مختلف زندگی 4 میلیون سوری که در مناطق تحت سیطره هیئه تحریر الشام زندگی می‌کنند، برقرار سازد. به نظر می‌رسد که پیگیری این دو پرونده از یک سو و ابهام در اولویت‌بندی‌های ایالات متحده آمریکا در سوریه از سوی دیگر، امیدهای الجولانی برای در امان ماندن از موشک «نینجا» (AGM-114 Hellfire) را تشکیل می‌دهند؛ موشکی که تاکنون جان بسیاری از جهادی‌ها و هم‌قطاران او را گرفته است.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا