جامعه شناسی کشورهای اسلامیشبه قاره و افغانستانکشور شناخت

تحلیلی اجتماعی بر حادثه دانشگاه کابل؛ جدال بی‌پایان روستانشینان و شهرنشینان!

علیرضا صالحی

چندسالی است که حملات به مراکز مدنی در افغانستان افزایش چشمگیری داشته است. اخیرا این حملات با سبعیت و خشونت بی‌سابقه‌ای در دستور کار مهاجمان قرار گرفته است. اخیرا سه مهاجم با اسلحه وارد دانشگاه کابل شدند و اساتید و دانشجویان این مرکز تعلیمی را به رگبار بستند. در مجموع 22 نفر در این حادثه کشته شدند. چند روز پیش از آن حمله انتحاری دیگری به یک مرکز آموزش کنکور شد که طی آن نیز اطفال و مردم غیرنظامی زیادی کشته و زخمی شدند. عوامل مختلفی برای این حوادث از جمله مسائل دینی، سیاسی، حزبی و رقابتهای قومی و قبیله‌ای می‌توان ذکر کرد. اما مسائل اجتماعی و فرهنگی مهمی هستند که باعث تداوم این حملات شده‌اند. شکافهایی اجتماعی که ناشی از فاصله بسیار میان حکومت و طبقات پایین اجتماعی و شکاف میان شهر و روستا است.

تقابل و اختلاف با ورود فکر استعماری آغاز شد

قریب به چهل سال است که افغانستان در معرکه جنگ و خونریزی افتاده است و هر روز صحنه‌ها و وقایع جدید جنگی در این ملک و دیار به وقوع می‌پیوندد. عوامل مختلفی از جمله مسائل ژئوپلتیکی، رقابتهای استعماری، اختلافات قومی، منافع جنگسالاران برای علت تداوم جنگ ذکر شده است اما کنار همه اینها یک مسئله فرهنگی اجتماعی وجود دارد که کمتر بدان توجه شده است. یکی از پارامترهای مهم این تقابل که چندین دهه در عرصه اجتماعی و تاریخی افغانستان نقش مهم و موثری بازی می‌کند و ریشه آن در ساخت و بافت جامعه افغانستان است، اختلاف و تفاوت میان ارزشهای روستانشینی و شهرنشینی است. اختلافی که در ترکیب با عوامل دیگر به تقابل و جنگ رسیده است و روز بروز شدت می‌یابد. جنگهای متمادی در افغانستان سبب شده است تا روستانشین برای دفاع از خود و درمان معضل هویتی و امنیتی خود، هر چه بیشتر در ارزش‌های زندگی روستایی فرو روند و بیشتر از پیش خود را در تقابل با ارزشهای جدید و مدرن شهری قلمداد کنند. گسترش جنگ سبب شده است تا این اختلافات بسیار زیادتر شود و شکافی همانند یک دره عمیق میان روستاییان و شهرنشینان ایجاد کند. البته این شکاف مربوط به تمامی جغرافیای افغانستان نیست بلکه بیشتر مربوط به مناطق شرق، جنوب و غرب افغانستان است.

زنان افغانستان

آغاز جدی این اختلافات از زمانی بود که عده‌ای از نخبگان شهری و مدرن بر حزب دموکراتیک خلق افغانستان مسلط شدند. در فضای دوقطبی جنگهای سرد ارزشهای مدرن متعلق به بلوک شرق در فضای علمی و آکادمیک کشور و به تبع آن برخی نهادهای شهری افزایش یافت. پس از به دست گرفتن حکومت توسط این حزب راه برای اصلاحات مدرن بر پایه ارزشهای غربی که معطوف به زندگی شهرنشینی بود، هموار شد. طبقه  مدرنی شکل گرفت که طرفدار ارزشهای جدید معطوف به شهرنشینی بودند. همین طبقه که به لحاظ بدنه اجتماعی در اقلیت بودند، با کودتای 7 ثور در سال 1357 حکومت و قدرت را به دست گرفتند. پس از قبضه دولت و حکومت روند اصلاحات سوسیالیستی را در دستور کار خود قرار دادند. عدم شناخت کافی از جامعه افغانستان باعث شد تا اصلاحگران در اصلاحاتشان دچار تندروی شوند و حساسیتهای متفاوت دینی، ارضی و فرهنگی بوجود بیاورند.

این حساسیت‌ها وقتی با سرکوب همراه شد نقطه آغازی شد بر تقابل و جنگ معاصر در افغانستان. جنگی که یک طرف آن اقلیتی شهرنشین و قدرتمند بود و در طرف دیگر اکثریتی روستانشین و سنتی و متضرر از اصلاحات جدید. البته همه شهرنشینان طرفدار ارزشهای مدرن نبودند. در میان شهری‌ها افراد تحصیل‌کرده آکادمیک بسیاری بودند که با رویه‌های دولت جدید مخالف بودند اما خاستگاه مخالفت‌های شهری بیشتر یک خاستگاه هویتی و فکری و مذهبی بود. مخالفان شهری بخاطر مسائل ایدئولوژیک و روستاییان عمدتا بخاطر نارضایتی‌های اجتماعی دست به شورش و قیام زدند و در ادامه در مسائل مذهبی نیز دخیل شدند. کج‌فهمی انقلابیون حزب خلق باعث شد تا از ابتدا جمعیت روستایی افغانستان که اکثریت را تشکیل می‌دادند، مخالف اصلاحات کمونیستی شوند. انتظار سوسیالیستها این بود که اصلاحاتشان حداقل باعث خشنودی قشر دهقان شود، اما عدم توجه به مسائل فرهنگی در روستاها سبب واکنشهای منفی شد. بدین سبب اولین قیام‌ها علیه دولت کمونیستی، در مناطق روستایی اتفاق افتاد. مخالفان شهری و تحصیلکرده دولت نیز، با تشکیل احزاب مختلف و براساس شعارهای ایدئولوژیکی و اسلامگرایانه مبارزه فرهنگی و نظامی را علیه دولت آغاز کردند.

جنگهای متمادی در افغانستان سبب شده است تا روستانشین برای دفاع از خود و درمان معضل هویتی و امنیتی خود، هر چه بیشتر در ارزش‌های زندگی روستایی فرو روند و بیشتر از پیش خود را در تقابل با ارزشهای جدید و مدرن شهری قلمداد کنند. گسترش جنگ سبب شده است تا این اختلافات بسیار زیادتر شود و شکافی همانند یک دره عمیق میان روستاییان و شهرنشینان ایجاد کند.

به عبارت دیگر مخالفان حزب کمونیست در دوران جهاد افغانستان احزاب و گروههای مختلفی بودند. دسته اول سنت‌گرایانی بودند که عمدتا از روستاها برخاسته بودند و  قیادت آنها به دست ملایانی بود که عمدتا از تحصیلات بهره بسیار اندکی داشتند و بیشتر عمر خود را در مناطق روستایی سپری کرده بودند. همچنین این رهبران و فرماندهان رده‌پایین‌تر آنان، در رده سنی بالایی بودند لذا این گروهها احزابی با رویه‌های محافظه‌کارانه تشکیل دادند که بدنه اصلی آنها جامعه سنتی و روستایی افغانستان بود.

دو حزب اصلی و مطرح در دوران جهاد بودند که دارای این ویژگی‌ها بودند. یکی حرکت انقلاب اسلامی به رهبری محمدنبی محمدی و دیگری حزب اسلامی شاخه یونس خالص. همه این ویژگی‌هایی که برشمردیم مربوط به خود این رهبران نیز بوده است. (البته برخی از مناطق هزاره نشین افغانستان مسائل متفاوتی داشتند) دسته دوم احزابی بودند که بیشتر بخاطر مسائل ایدئولوژیک و ملهم از جریانات اسلامگرای وقت مانند اخوان‌المسلمین مصر و جماعت اسلامی پاکستان دست به فعالیت زدند و از آنجا که روحیه انقلابی داشتند بیشترین تاثیرگذاری را در صحنه جهاد افغانستان داشتند. به نوعی پیشروان جهاد علیه شوروی و دولت کمونیستی همین احزاب بودند.

مهمترین شخصیت این احزاب گلبدین حکمتیار بود که بیشترین حمایت‌های فرامرزی از جمله پاکستان را به خود اختصاص داده بود. شخص دیگر برهان‌الدین ربانی بود که از سواد علمی بالاتری برخوردار بود. محل تولد فکری هر دو این احزاب دانشگاه کابل بوده است. سالهای سلطنت ظاهرشاه که تنور بحثهای فکری میان اسلامگرایان و سوسیالیستها بسیار داغ بود. اسلامگرایان که به لحاظ تشکیلاتی از سنت‌گرایان قوی‌تر بودند توانستند جوانان زیادی را به خود جذب کنند و بدنه اصلی خود را از آنان تشکیل دهند. فرماندهان نظامی آنها نیز در مسائل جنگی از هوش و زکاوت بیشتری نسبت به فرماندهان احزاب سنت‌گرا برخوردار بودند. نمونه بارز آنها احمدشاه مسعود فرمانده حزب جمعیت اسلامی بود که بواسطه عملیات‌های چریکی و جسورانه‌اش به عنوان چهره شاخص جهاد علیه شوروی مطرح شد.

هر دو دسته این احزاب خاستگاهها و شعارهای متفاوتی داشتند اما در دشمنی علیه دولت کمونیستی متفق بودند لذا همراهی هر دو قشر روستایی و شهری در قالب احزاب مختلف سبب پیروزی انقلاب آنها در برابر دولت کمونیستی وقت شد. دولتی که اتکای آن صرفا بر نیروهای حزبی و شهرنشینش بود و در میان اکثریت جمعیت افغانستان طرفدارانی نداشت. در برابر آن در همه سالهای 1979 تا 1992حملات سخت و بمباران روستاها باعث شد تا نگرش منفی اجتماعی و دینی علیه دولت شهرنشین و گفتمان دولت قوت بگیرد. تسلط دولت عمدتا بر مناطق شهری و ولایتهای مرکزی بود. در سالهای آخر و با خروج شوروی برخی از مراکز ولایات نیز از کنترل دولت خارج شد. لذا به مدت چند سال دولت کمونیستی برای تامین امنیت شهرها و حامیان خودش، اقدام به جنگ علیه مناطق روستایی کرد و دائما این مناطق را زیر بمباران خود قرار می‌داد. احزاب اسلامگرا نیز پایگاههای جنگی خود را در مناطق روستایی تشکیل داده بودند و همیشه از این مناطق به مواضع دولتی حمله می‌کردند. بمباران مناطق روستایی ادامه داشت تا اینکه احزاب جهادی در سال 1996 موفق به فتح کابل شدند ولی بواسطه جنگهای فرقه‌ای و قومی پس از مدت اندکی مشروعیت و اثرگذاری خود را از دست دادند. لذا مدعیان ارزشهای مدرن چه از نوع اسلامیست و چه از نوع کمونیست عدم توانایی خود را بر تشکیل دولت و برقراری امنیت در کشور نشان دادند.

نه تنها ملاعمر بلکه تمامی رهبران رده اصلی طالبان مانند ملاعبدالغنی برادر و ملا عبیدالله و ملابورجان که فرماندهان اصلی طالبان بودند، در مناطق روستایی زندگی کرده بودند. عمده فرماندهان طالبان، در زمان جهاد علیه شوروی جز احزاب سنت‌گرای حرکت انقلاب اسلامی و حزب اسلامی یونس خالص بوده‌اند.  هم اکنون نیز اکثریت قریب به اتفاق هیئت مذاکره کننده طالبان در دوحه قطر کمتر تجربه زندگی شهری را دارند. نظام ارزشی موردنظر فرماندهان طالبان  و بدنه نظامی آن برخاسته از یک محیط روستایی بدوی و بشدت سنتی در مناطق روستایی بود، لذا زمانیکه این گروه موفق به فتح  شهر بزرگ کابل با مسائل کلان شهری می‌شود، برخورد ارزشی شدیدی شکل می‌گیرد.

به قدرت رسیدن سنت‌گرایان روستایی

در این زمان  گروهی از طلاب و ملاهای مدارس دینی جنوب افغانستان که عمدتا در قالب احزاب سنت‌گرای دوران جهاد جنگیده بودند، تلاش کردند تا امنیت مناطق جنوبی کشور را با جنگ علیه احزاب اسلامگرای مدرن بگیرند. لذا طالبان به رهبری ملاعمر تشکیل شد و به جنگ با دولت اسلام‌گرا پرداخت. بدنه اصلی این حرکت جدید توسط علما و طلابی شکل گرفت که عمدتا در مناطق روستایی زندگی کرده بودند و با ارزشهای سنتی خو گرفته بودند و در دوران جنگ علیه شوروی بیشتر از پیش به این ارزش‌ها پناه برده بودند. خود ملاعمر هیچگاه زندگی شهری نداشته است و تا 18 سالگی در ولسوالیهای قندهار و زابل زندگی کرده بود. پس از آن وارد جبهات جنگ علیه دولت کمونیستی شد و در مناطق روستایی به جنگ علیه کسانی پرداخته بود که از طرف دولت و شهرکابل برای سرکوب آنان آمده بودند. نه تنها ملاعمر بلکه تمامی رهبران رده اصلی طالبان مانند ملاعبدالغنی برادر و ملا عبیدالله و ملابورجان که فرماندهان اصلی طالبان بودند، در مناطق روستایی زندگی کرده بودند. عمده فرماندهان طالبان، در زمان جهاد علیه شوروی جز احزاب سنت‌گرای حرکت انقلاب اسلامی و حزب اسلامی یونس خالص بوده‌اند.  هم اکنون نیز اکثریت قریب به اتفاق هیئت مذاکره کننده طالبان در دوحه قطر کمتر تجربه زندگی شهری را دارند. نظام ارزشی موردنظر فرماندهان طالبان  و بدنه نظامی آن برخاسته از یک محیط روستایی بدوی و بشدت سنتی در مناطق روستایی بود، لذا زمانیکه این گروه موفق به فتح  شهر بزرگ کابل با مسائل کلان شهری می‌شود، برخورد ارزشی شدیدی شکل می‌گیرد. عامل دیگری که باعث رادیکال شدن نگاه سنتی شد، سربازگیری طالبان از مدارس دایر در پاکستان بود. طلابی که از این مدارس به جبهه‌های جنگ فرستاده شده بودند عمدتا ساکنان مناطق روستایی بودند که پس از عضویت در یکی از این مدارس تحت نظم پادگانی این مدارس مشغول به تحصیل بودند. لذا نگاه سنتی آنان با سختگیری و انتظام خشن همراه شده‌ بود.

زنان افغانستان

قوانین سختگیرانه و سنتی طالبان پیش از کابل در شهرهای قندهار و غزنی و هلمند و برخی ولایات دیگر نیز اجرا شده بود اما در هیچکدام از این شهرها به عنوان یک برخورد رادیکال تلقی نشده بود. چراکه همه این ولایات در دوران توسعه افغانستان، چندان دچار اصلاحات شهری و تغییرات توسعه محورانه نشده بودند. لذا کابل اولین جایی هست که طالبان برای اجرای احکام سنتی و دینی خود دچار مشکل می‌شود. مسائل زنان، تحصیل دختران، سینما، جرم و جنایات وسیع شهری نمونه‌هایی از سمبل تغییرات متجددانه در شهرها بودند که طالبان توانایی مدیریت نرم آن‌ها را نداشت، لذا با برخوردهای سخت سعی کرد آنها را کنترل کند. گاهی برخوردهای مامورین امر به معروف و نهی از منکر طالبان سخت و خشن بود که فرماندهان این گروه ازجمله رهبر گروه یعنی ملاعمر اعتراض می‌کردند. اینها همه مسائلی بودند که اسلامگرایان و مجاهدین شهری نیز با آن مواجه شده بودند ولی برخوردهای آنان با طالبان کاملا متفاوت بود. اولین شهری که قانون گذاران طالبان مجبور به تصویب جامع قوانین می‌شوند، کابل است. این قوانین وضع شده جدید نشان‌دهنده نگاههای بدوی و ارزشهای سنتی قانون‌گذاران بود. طالبان در شهرهای دیگر بیشتر معطوف مسائل نظامی و جنگی بود ولی در کابل با مسئله فرهنگی نیز مواجه شد اما در نهایت با خشونت و زور ارزشهای خود را به جامعه کابل‌نشین تحمیل می‌کند. به عبارت دیگر دوران حکومت طالبان دوران تسلط ارزشهای روستایی بر ارزشهای شهری می‌شود و از آنجائی که پیش از آن دولت کمونیستی با شدت و سرکوب در پی بسط ارزشهای خود بود، طالبان نیز به انتقام از دوران شوروی، برخورد سخت و رادیکالی در روند حقوقی و قضایی خود در پیش می‌گیرد. این مسائل پس از کابل یکبار دیگر در شهر هرات اتفاق می‌افتد. چرا که هرات نیز در امر شهرنشینی و توسعه، سابقه طولانی داشته و محمل ذوقهای مختلف فرهنگی و هنری و عرفانی بوده است.

تقابل عریان می‌شود

با روی کارآمدن دولت حامدکرزی در سال 2001 به کمک ائتلاف جهانی، سربازان نظام سنتی شکست سختی می‌خورند و  به مناطق روستایی خود فرار می‌کنند. اسلامگرایان ایدئولوژیک و شهری نیز عمدتا در دولت جدید هضم می‌شوند و دست از مبارزات ایدئولوژیکی خود برمی‌دارند. لذا صحنه تقابل شهر و روستا دقیق‌تر و خالص‌تر می‌شود. نیروهای شهری در قالب دولت و نیروهای روستایی در قالب گروه شبه‌نظامی طالبان. در ادامه نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا در مناطق روستایی به تعقیب افراد و فرماندهان طالبان می‌پردازد و برای یافتن سران طالبان و القاعده از ارتکاب به جنایات و کشتار غیرنظامیان ابایی نداشتند. از بمباران مناطق غیرنظامی تا شکنجه افراد تا دستگیری‌های بی‌دلیل و بدون محاکمه و ارسال افراد به زندانهای مخوف گوانتانامو، همه مواردی هستند که بارها و بارها در مناطق روستایی افغانستان اتفاق افتادند. در این میان سانسور شدید رسانه‌ای این جنایات، باعث خشم هرچه بیشتر روستانشینان از دولت افغانستان بوده است.

به عبارت دیگر روستاییان برخی مناطق بار دیگر با تجربه‌ای شبیه تجربه بمبارانهای شوروی مواجه شدند که به مراتب سخت‌تر و شدیدتر بود. میزان بمباران آمریکایی‌ها از روس‌ها به مراتب بیشتر بوده است. این مسائل در کنار فساد دولت سبب می شود تا گفتمان طالبان در مناطق روستایی افغانستان دوباره قوت بگیرد و افراد زیادی از جوانان در سالهای پس از 2008 وارد بدنه طالبان شوند. شدت گرفتن جنگ در مناطق روستایی و کشتار غیرنظامیان همانند دوره بمبارانهای ارتش شوروی، یکبار دیگر شکاف اجتماعی میان روستانشینان و شهرنشینان را عمیق‌تر کرده است. (البته این مسئله در همه کشور صادق نیست. مثلا در مناطق مرکزی که عمدتا هزاره نشین و شیعه هستند مسائل متفاوتی در جریان است. اما در مناطق روستایی به دلیل عدم توسعه متوازن، نظام ارزشی روستایی همچنان برقرار است) لذا می‌توان گفت در سالهای اخیر دو گفتمان ارزشی در افغانستان شدت یافته است که هر دو اینها در تقابل با یکدیگر قرار گرفته‌اند. یکی کسانی که به ارزشهای مدرن تمایل دارند و سالهای اخیر در امنیت شهرها زندگی کردند و طرفدار استقرار دولت مدرن و جمهوری در افغانستان هستند. دیگر روستاییانی که مواهب دولتی شامل حال آنان نشده است و طعم امنیت را کمتر چشیده‌اند و از امارت طرفداری می‌کنند. عمده مناطق تحت تصرف فعلی طالبان همین وضعیت را دارند. (البته فعالیت‌های مخرب طالبان و مین‌گذاری جاده‌ها سبب هرچه بیشتر محرومیت در این مناطق شده است و به این شکاف دامن زده است).

سربازان آمریکایی

قوت گرفتن جنگ میان دولت و طالبان و تلفات زیاد روستاییان سبب شده است تا گفتمان روستایی در بسیاری از روستاهای جنوب و غرب و شرق و بعضا شمال افغانستان قوت گرفته و رویه رادیکال در پیش بگیرد و با اجرای حملات انتحاری به مراکز شهری انتقام خود را از دولت شهرنشینان بگیرد. در دوران استقرار حکومت کمونیستی موارد حمله انتحاری به شهرها گزارش نشده است. در این سالهای اخیر است که این شکاف افزایش پیدا کرده است و باعث شده تا حمله به شهرها تبدیل به یکی از استراتژی‌های گروههای هراس‌افکن شود. در اوایل سالهای حمله به مراکز شهری توسط طالبان، عمدتا مراکز نظامی مورد هدف قرار می‌گرفت. اما با شدت یافتن جنگ میان دولت و طالبان و توسعه یافتن گروههای شبه‌نظامی ناراضی زیر چتر طالبان حملات به مراکز مدنی نیز افزایش یافته است. عوامل دیگر از جمله ظهور تفکرات خلافت‌گرایانه و رادیکال‌تر و دخالت هرچه بیشتر بازیگران منطقه‌ای باعث قوت یافتن گفتمان انتقام‌جویانه سنت‌گرایانی شد که همگی زیر چتر واحدی به نام طالبان در حال جنگ با دولت این کشور هستند.

در ادامه حضور فکری و نظامی داعش در افغانستان بعد از سالهای 2015 تغییراتی در این زمین بازی بوجود آورد. تغییر عمده، رادیکال‌تر شدن جبهه سنت‌گرایان بود. هم در زمینه نظامی سبعیت و خشونت حملات افزایش یافت و جان غیرنظامیان کم‌اهمیت‌تر شد و هم اقشار و اصناف غیرنظامی دیگری در دسته دشمنان قرار گرفتند. تا پیش از آن دولتی‌ها و ارتشی‌ها کافر و مهدورالدم تلقی می‌شدند، اما امروزه تمام شهرنشینان از هر شغل و حرفه‌ای در دایره کفر قرار گرفته‌اند، بخصوص کسانی که پیشرو در تغییرات مدنی هستند. خبرنگاران، علمای معتدل، اساتید، دانش‌آموزان و…

در سالهای اخیر، با حملات پیاپی طالبان و گروههای شبه نظامی دیگر به مناطق شهری شاهد افول گفتمان‌های طرفدار دولت هستیم. البته عوامل دیگری از جمله فساد دولتی و افزایش مشکلات شهری نیز در این مسئله دخیل هستند.  این شیوه سبب شده است تا در سالهای اخیر حمله به مراکز شهری، تبدیل به وسیله‌ای برای به چالش کشیدن مشروعیت دولت شود. لذا گروههای مخالف دولت و طرفدار جنگ در افغانستان هرگاه که بخواهند به مشروعیت دولت صدمه بزنند، طراحی حمله به مراکز شهری را در دستور کار خود قرار می‌دهند. البته عوامل دیگری از جمله مسائل مذهبی، اختلافات سیاسی و قومی نیز دخیل است اما علت اصلی حملات به مراکز شهری ریشه در بمبارانهای مناطق روستایی دارد. در حال حاضر از منظر روستاییان طرفدار طالبان، کابل و دولت مستقر در آن دشمن امنیت و ارزشهای سنتی‌شان است. سنت‌گرایان یکبار در دوران بمبارانهای شوروی در لاک سنتهایشان فرو رفتند و یک بار دیگر امروز. لذا می‌توان ادعا کرد که سنت‌گرایی امروز نسبت به دوران حملات شوروی بیشتر و شدیدتر و رادیکال تر است. بنابراین شاهد هستیم دایره تکفیر طالبان تنها شامل نیروهای خارجی درافغانستان نمی‌شود بلکه دولت این کشور و کارمندان آن نیز در درون آن جای دارد. درنتیجه ناامن کردن شهرها تبدیل به وسیله‌ای برای انتقام‌گیری شده است.

داعش، تشدیدکننده تقابلات روستایی و شهری
در ادامه حضور فکری و نظامی داعش در افغانستان بعد از سالهای 2015  تغییراتی در این زمین بازی بوجود آورد. تغییر عمده، رادیکال‌تر شدن جبهه سنت‌گرایان بود. هم در زمینه نظامی سبعیت و خشونت حملات افزایش یافت و جان غیرنظامیان کم‌اهمیت‌تر شد و هم اقشار و اصناف غیرنظامی دیگری در دسته دشمنان قرار گرفتند. تا پیش از آن دولتی‌ها و ارتشی‌ها کافر و مهدورالدم تلقی می‌شدند، اما امروزه تمام شهرنشینان از هر شغل و حرفه‌ای در دایره کفر قرار گرفته‌اند، بخصوص کسانی که پیشرو در تغییرات مدنی هستند. خبرنگاران، علمای معتدل، اساتید، دانش‌آموزان و…

هر سه دوره حکومتهای اخیر افغانستان شکاف اجتماعی بین روستا و شهر را افزایش داده است. شوروی و آمریکا همراه دولتهای زیردستشان با زیرفشار قراردادن روستاییان و دوره حکومت طالبان با زیرفشار قرار دادن شهرنشینان. در هر سه دوره مذکور کشتار انسانهای بی‌گناه، غصب اراضی و خرابی و ویرانی کشور را در پی داشته است. اما هر دوره ویژگی‌های خاص خود را داشته است. تا زمانی هم که این شکاف اجتماعی پر نشود و گفتگوی سازنده و مسالمت‌آمیز میان دو گفتمان سنتی و متجدد شکل نگیرد شاهد صلح و آشتی اجتماعی نخواهیم بود. از منظر مطالعاتی و پژوهشی نیز مسائل روستا و شهر در افغانستان بسیار متفاوت از یکدیگر است و پژوهشگر نیز همیشه باید متوجه این دو فضا باشد.

حادثه دانشگاه کابل نیز در همین فضای متخاصم صورت گرفته است. بواسطه مذاکرات صلح و بحث آزادی 6 هزار زندانی از طرفین دولت و طالبان، حملات کاهش یافته بود. دولت به امید رسیدن به آتش‌بس بلندمدت دستور کاهش حملات به مواضع طالبان را صادر کرده بود. اما طرف طالبان که با امضای پیمان صلح با آمریکا خود را فاتح قلمداد می‌کرد، بر شدت حملاتش افزود. حملات سنگینی در برخی ولایتهای جنوبی به امید فتح کامل ولایات صورت گرفت. تصور طالبان این بود که دیگر پای آمریکا از صحنه نظامی افغانستان قطع شده و فتح شهرها کار آسانی نخواهد بود. اما دولت با یک جنگ سخت و شدید توانست مناطق متصرفه را باز پس بگیرد. شکست طالبان در جنگهای هلمند و قندهار خشم آنها را برانگیخت. از طرف دیگر انتصاب امرالله صالح، معاون نخست اشرف غنی به عنوان مسئول امنیت شهر کابل سبب شد تا مخالفان او به صحنه بیایند. چرا که او یکی از دشمنان اصلی طالبان به حساب می‌آید و چندین بار از ترورهای آنها جان سالم بدر برده است. لذا گروههای شبه‌نظامی مخالف دولت که زیر چتر طالبان فعالیت می‌کنند گویا جواز حمله به مناطق شهری را دریافت کرده و به بهانه انتقام شکستهای هلمند و قندهار و بدنام کردن امرالله صالح حملات خود را به مناطق شهری آغاز کردند، حملاتی که چند ماهی تعطیل شده بود. اولین هدف کورس کوثر، یک مرکز آموزشی تعلیمی برای دروس کنکوری بود سپس دانشگاه کابل و پس از آن حمله به خبرنگاران و در روزهای اخیر نیز راکت‌پراکنی‌های پراکنده  که همه آنها به هدف گسترش ناامنی بیشتر در دستور کار مهاجمان قرار گرفته است تا مشروعیت دولت بواسطه ناامنی بیشتر زیر سوال برود.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا