جریان شناسیجریان شناسی سیاسی

سیر شکل گیری جنبش اخوان المسلمین، از ترور حسن البنا تاکنون

بحران درونی در اخوان و مبارزه برای رهبری اخوان(مرشد عام)

ضربه سهمگین‌ انحلال‌ و به‌ ویژه‌ فقدان‌ ناگهانى‌ حسن‌ البنا، فعالیت‌ اخوان‌ را دچار رکود کرد. پس‌ از کشمکش‌ حدودا دوسالهی رهبران‌ اخوان‌ برای‌ به‌ دست‌ آوردن‌ رهبری‌ِ عالى‌، درسال 1950م اسماعیل حسن الهضیبی به رهبری جدید(مرشدعام) اخوان منتصب شد اما همچنان با مخالفت برخی نیروهای رادیکال ازجمله برادر حسن البنا(عبدالرحمن) مواجه بود.

پس‌ از برگزاری‌ انتخابات‌ مصر در 1949م‌ و پیروزی‌ حزب‌ وفد با حمایت‌ پنهانى‌ اخوان‌ المسلمین‌، نحاس‌ پاشا در 1950م‌ به‌ نخست‌ وزیری‌ رسید و به‌ تدریج‌ از فشار حکومت‌ بر اخوان‌ کاسته‌ شد. اعضای‌ جمعیت‌ در دوران‌ فعالیت‌ پنهان‌ خود در مصر، آزادانه‌ در خارج‌ از مصر به‌ ویژه‌ در سوریه‌ فعالیت‌ مى‌کردند و سازمان‌ خود را توسعه‌ مى‌دادند. با آزاد شدن فعالیت‌ سیاسى‌ احزاب‌ در مصر در 1951م فعالیت‌ اخوان‌ و مرشد عام‌ علنى‌ گشت‌ و بعضى‌ از ساختمانها و اموال‌ و چاپخانه‌های‌ اخوان‌ بازپس‌ داده‌ شد.

اخوان در دوره جمال عبدالناصر

در سال 1951 و 1952 اخوان از رهبران درگیری های ضد انگلیسی و بی ثباتی گسترده در مصر بویژه  قاهره بود که به درگیری نظامی اخوان با انگلیس در کانال سوئز منجر شد.

با شدت گرفتن درگیری ها در مصر علیه استعمار انگلیس و حمایت اخوان از افسران آزاد -از درون ارتش مصر- به رهبری جمال عبدالناصر، کودتای نظامی رخ داد و حکومت از پادشاهی به جمهوری تغییر کرد. حمایت اخوان از ناصر با این انتظار بود که ناصر دولتی اسلامی تشکیل دهد، ویا دست کم یک دموکراسی اسلامی تشکیل شود.

ناصر تمامی احزاب و مطبوعات مصر، بجز اخوان که رابطه نزدیکی- از زمان آموزش نیروهای نظامی اخوان- با وی داشتند را تعطیل کرد. اما این‌ تفاهم‌ و همکاری‌ دیری‌ نپایید و به‌ سردی‌ و سپس‌ به‌ تیرگى‌ و سرانجام‌ به‌ خصومت‌ گرایید.

جمال عبدالناصر اندیشه های ملی گرایی و قومی عربی داشت لذا با شدت یافتن انتقادات اخوان به حکومت، مبنی بر پایبندی به شریعت و فشار  برای اسلامی کردن قوانین حکومت، از فعالیتهای اخوان نیز جلوگیری کرد.

بعد از امضای قرارداد 1954 بین مصر و انگلستان توسط جمال عبدالناصر، برسر کانال سوئز، اخوان ناصر را خائن خواند و انتقادات شدت بیشتری یافت. در این سال ناصر تروری ناموفق شد که  عامل آن را متوجه جناح تندروی اخوان کرد اما اخوان هیچوقت قبول نکرد و هنوز هم مشخص نیست که طرح ترور از طرف خود ناصر بود یا اخوان ویا گروه های دیگر. اما این ترور بهانه خوبی برای آغاز فشارهای ناصر بر اخوان و سرکوب و دستگیری گسترده سران و اعضای اخوان بود به طوری که بار دیگر تشکیلات‌ اخوان‌ غیرقانونى‌ و منحل‌ اعلام‌ شد و عده‌ای‌ از رهبران‌ طراز اول‌ – از جمله‌ هضیبى‌ – و شمار بسیاری‌ از اعضای‌ آن‌ بازداشت‌ شدند و بیش از 60 تن از رهبران اخوان را اعدام کرد. چندسال بعد، در سال 1957 بار دیگر تعداد زیادی از رهبران زندانی اخوان را اعدام کرد که این سال در تاریخ اخوان به نام سال قتل عام اعضا یاد میشود.

دوران اسارت

این‌ واقعه‌ هر چند که‌ فعالیت‌ آشکار اخوان‌ را در داخل‌ مصر دچار وقفه‌ کرد، اما با سازماندهى‌ مجدد در داخل‌ و گسترش‌ آن‌ در خارج‌ شاخه‌های‌ مختلف‌ اخوان‌ در همه‌ جا به‌ فعالیت‌ خود ادامه‌ داد و کارهای‌ فرهنگى‌ و تبلیغاتى‌ به‌ نفع‌ اخوان‌ از طریق‌ سخنرانیها و نگارش‌ مقالات‌ و تألیف‌ کتابها، حتى‌ در داخل‌ زندان‌، استمرار یافت‌. اخوان‌ در خارج‌ از مصر به‌ تبلیغات‌ وسیعى‌ بر ضد جمال‌ عبدالناصر، رئیس‌ جمهور مصر و تبیین‌ مواضع‌ و افکار خود پرداختند. کنگره بزرگى‌ در دمشق‌ مرکب‌ از نمایندگان‌ این‌ جمعیت‌ در شام‌، عراق‌، اردن‌ و سودان‌ برپا شد.

اما با این حال، طرفداران زیاد اخوان، در فضای ناسیونالیستی و انقلابی حاکم بر مصر که متاثر از قدرت ناصر بود – بویژه بعد از 1956 که با ملی شدن کانال سوئز و حمله سه جانبه انگلیس، فرانسه و اسرائیل به مصر، ناصر را قهرمان اعراب کرد- هضم شده، نتوانستند اقدام جدی در اعتراض به ناصر انجام دهند.

ظهور سید قطب

یکی از زندانی های  1954سید قطب بود. سید قطب که در ۱۶ سالگی وارد دانشگاه شد، با پایان دوران دانشجویی، به استخدام وزارت تعلیم و تربیت مصر در آمد. در سال ۱۹۳۹ کارمند وزارت معارف مصر شد و برای تحصیل درباره سیستم‌های آموزشی بین سال‌های ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۰ با بورسیه تحصیلی به ایالات متحده رفت. مسائل زیادی در آمریکا بود که انتقاد شدید قطب را برمی‌انگیخت: نژادپرستی، مادی‌گرایی، آزادی فردی، سیستم اقتصادی، ابتذال، اختلاط «حیوانی» جنسیت‌ها، و … . سفر به آمریکا تاثیرات زیادی بر سیدقطب گذاشت به طوری که به نوشتن کتابهای اسلامی روی آورد و از گرایشات ناسیونالیستی خود دست کشید و برای فعالیت های اسلامی به اخوان پیوست. پیشینه نویسندگی وی باعث شد به سرعت در اخوان رشد کند و به ریاست دایره انتشارات اخوان رسید.

کتاب معالم فی الطریق

با افزایش فشار و شکنجه ها در زندان سید قطب به تدوین یک ایدئولوژی انقلابی برای مبارزه با ناصر دست زد که به تدریج توسط خواهرش از زندان بیرون برده میشد. مهمترین اثری که سید در سال 1963 در زندان نوشت کتاب “معالم فی الطریق” (نشانه های راه) بود برخی آن را با مانیفست کمونیست مارکس مقایسه میکنند و آن را مانیفستی برای جنبش های اسلامی می دانند. او در این‌ کتاب‌ و نیز برخى‌ از آثار خود مانند جاهلیه القرن‌ العشرین‌، آشکارا جوامع‌ امروزی‌ را به‌ مفهوم‌ قرآنى‌ جوامع‌ جاهلى‌ دانسته‌، و تلویحاً دولتهای‌ «کشورهای‌ اسلامى‌» و از جمله‌ مصر را ضد اسلامى‌ خوانده‌ است‌ که باید با قدرت‌ در برابر این‌ جاهلیت‌ ایستاد و نظام‌ اسلامى‌ را بنیاد نهاد.

 در ۲۹اوت ۱۹۶۶م سید قطب به دار آویخته شد. شهادت سید قطب او را به قهرمان و اسطوره مبدل کرد و وی را به نقطه عطفی در تاریخ اخوان بدل کرد.

انشعاب در اخوان وگرایش به رادیکالیسم

استمرار انحلال‌، سرکوب‌ مداوم‌ اخوان‌‌ در داخل‌ و خارج‌ از زندان‌، به‌ زودی‌ این‌ کتاب‌ را، به‌ مرام‌نامه جوانان‌ پرشور و اسلام‌ گرای‌ اخوان‌ که تحت شرایط سخت و ترس از دستگیری فعالیت میکردند، تبدیل‌ کرد. جوانان خیلی زود با برداشتهای خود از کتاب سیدقطب که همگان را به مبارزه با اسلام آمریکایی و کناره گیری از جامعه جاهلی دعوت کرده بود از میانه روی به انقلابی گری و بهره گیری از ابزار خشونت طلبانه برای برداشتن ناصر روی آوردند.

اما جریان اصیل اخوان به رهبری الهضیبی همچنان بر میانه روی و روشنگری برای قیام مردمی تاکید داشتند. لذا الهضیبی در جواب درسال 1969م کتاب “الدعوه لا قضاه” را نوشت و در آن بر این اصل اسلام که وظیفه ما فقط دعوت به حق است و حکم کردن در مورد مردم(قضاوت) وظیفه ما نیست، تاکید کرد.

این اختلاف باعث شد اخوان به دو شاخه تقسیم شود: 1) اخوان قدیم به رهبری الهضیبی، 2) جریانهای رادیکال منشعب شده از اخوان که متاثر از افکار سید قطب بودند.

(در مورد جریان متاثر از سیدقطب بزودی پرونده ای مستقل کارخواهد شد)

اخوان در زمان انورسادات

بعد از شکست در جنگ شش روزه و مرگ جمال عبد الناصر موج گرایشات به جریان ملی گرایی در جهان عرب افول کرد. اخوان المسلمین در دوره محمد انور سادات شرایط متفاوتی را سپری کرد. وقتی سادات در سال ۱۹۷۰م  به روی کار آمد خود را -به نسبت موج ناصریسم در جهان عرب- در شرایط ضعف ارزیابی کرد. از این رو او به منظور مقابله با توطئه کودتای ناصریست ها و کمونیست ها و تحکیم جایگاه خود در میان مردم،  ظاهرسازی زیادی کرد تا خود را حاکمی مسلمان جلوه دهد از جمله اینکه رهبران زندانی اخوان را آزاد کرد و تلاش کرد از توانایی های آنان برای بهبود شرایط خود و چیرگى‌ بر رقیبان‌ کمک بگیرد.

هضیبى‌ در 1973م‌ درگذشت‌. پس از او عمر التلمسانى‌ که‌ رهبر و مظهر جناح‌ میانه‌ رو بود، به‌ عنوان‌ مرشد عام‌ برگزیده‌ شد؛ با علنی شدن فعالیت های اخوان مجله الدعوه‌ به‌ مدیریت‌ تلمسانى‌ اجازه انتشار یافت. مرشد سوم اخوان از این فرصت برای ترمیم و سازماندهی تشکیلات استفاده کرد.

ظاهرسازی سادات، باعث شد اخوان، از او در جنگ 1973 علیه اسرائیل که با هدف ظاهری بازگرداندن صحرای سینا و منطقه طابا- که در جنگ 1967 به اشغال اسرائیل درآمده بود- ولی با هدف واقعی مذاکره با رژیم صهیونیستی انجام شد و سادات این هدف را مخفی نگه داشته بود، حمایت کردند که این عمل کمک فراوانی به سادات کرد. اما سادات به زودی اهداف خود را از جنگ 1973 عیان کرد، او با سفر سه روزه به تل آویو – در سال 1975م- به آرمان جمعیت اخوان در مورد آزادسازی قدس و فلسطین خیانت کرد و از این رو اخوان به شدت با سادات به مخالفت برخاست که این مخالفت ها در جریان اجلاس کمپ دیوید به اوج خود رسید و به بازداشت و دستگیری دست جمعی اعضای ارشد اخوان و انحلال مجدد این جمعیت در سال 1979م انجامید.

اخوان در دوران حسنی مبارک

با ترور سادات توسط یک افسر ارتشی بنام خالد اسلامبولی که عضو گروه «جهاد اسلامی مصر» بود، حسنی مبارک معاون سادات بر طبق قانون زمام امور را به دست گرفت.

وضعیت اخوان تا حدودی دگرگون شد. مبارک قول داد که سیاست های ناصر و سادات در محدود کردن احزاب و کنترل انتخابات را کنار بگذارد. اخوان که دنبال فرصت بود از این سیاست استقبال کرد و در انتخابات مجلس مشورتی مصر شرکت کرد و توانست بیش از یک سوم کرسی های مجلس را در سال 1985 بدست آورد و آن را در انتخابات 1990 به 35 درصد برساند این روند نگرانی زیادی را برای دولت سکولار حسنی مبارک و غرب به وجود آورد و سبب شد که مبارک نتایج انتخاباتی آن سال را نپذیرد و به برگزاری انتخاباتی تضمین شده برای حزب خود- دمکراتیک ملی- روی آورد. و بصورت دوره ای رهبران اخوان را در زندانها نگه دارد.

باوجود همه فشارها و سرکوب ها، اخوان المسلمین نیرومندترین تشکیلات سیاسی مصر است… تا آن‌جا که در آخرین انتخابات مصر، توانست به تنهایی 81 نماینده مستقل(بدلیل ممنوعیت الفعالیت رسمی) به مجلس بفرستد، ولی احزاب پنج گانه مخالف دیگر: ناصری، چپ، تجمع اشتراکی، وفد و احرار، جمعا توانستند فقط چهارده نماینده به مجلس بفرستند!… و روی همین اصل است که تحلیل گران سیاسی داخل (مصر) و ناظران خارجی بر این باور بودند که در صورت سقوط حاکمیت فعلی، تنها گزینه برای جانشینی، اخوان المسلمین خواهد بود… و البته یکی از دلایل اصلی حفظ نظام حاکم بر مصر، از سوی آمریکا، همین مسئله ترس از به روی کار آمدن یک سازمان اسلام گرای مخالف غرب و ضدصهیونیسم بود.

با حضور نظامی امریکا در منطقه و بالاگرفتن جنگ مذهبی، مواضع ضد امریکایی و وحدت گرای اخوان بروز و صراحت بیشتری پیدا کرد.

عاکف در مصاحبه ای با روزنامه کویتی النهار گفته بود: «چه مانعی دارد که مذهب شیعه گسترش یابد؟! سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی 56 عضو سنّی مذهب دارد، حالا چرا باید از تنها کشور شیعه جهان ترسید؟!» وی همچنین از برنامه اتمی ایران، حتی با احتمال هدف ساختن بمب اتمی، حمایت کرد.

عاکف در پاسخ به این سوال که «آیا مقالات یوسف ندا (مسئول روابط بین الملل اخوان) خطوط قرمز را زیر پا نگذاشته؟» اظهار داشت: «مطالبی که ایشان در باره شیعه نوشته است همان مطالبی است که ما بر اساس آن تربیت شده ایم. من با او درباره نگاه مثبت به تشیع موافقم.

در جریان جنگ 33 روزه لبنان هم وی اعلام کرده بود که حاضر است ده ها هزار نیروی نظامی برای حمایت از حزب الله اعزام کند. و برغم فضای بشدت امنیتی مصر در حمایت از حزب الله راهپیمایی و مراسم جشن پیروزی برپا کردند.

عاکف صریحا از از موضع حاکمان عرب در قبال جنگ اسرائیل با حزب الله و همچنین جنگ سعودی با مردم یمن، انتقاد کرد. وی با تقبیح فتوای علما و مواضع سران عرب، خطاب به رزمندگان حزب الله گفت: «شما همه ملت های عرب و مسلمان را سر بلند کردید…».

عاکف آنقدر از ایران، شیعه و حزب الله لبنان تعریف و تمجید و دفاع کرد و آنقدر علیه سران عرب حرف زد که سرانجام مواضع صریح وی، حساسیت کشورهای عربی و حکومت مصر را برانگیخت. در نهایت درسال2010م برای کاهش فشارها بر اخوان از رهبری کنار رفت و یکی از نزدیکان وی به نام محمد بدیع به جای او انتخاب شد.

سقوط مبارک و قدرت‌گیری اخوان‌المسلمین

در سال ۲۰۱۱م در پی سرنگونی حسنی مبارک در جریان اعتراضات و انقلاب مردمی مصر، اخوان فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی خود را رسمی و علنی آغاز کرد. تا پیش از این، اخوان‌المسلمین  فعالیت‌هایش رسمی اش در حد مسائل دینی و اجتماعی بود. اخوان‌المسلمین از رهگذر این ممنوعیت و در سایه فعالیت‌های خیریه و اجتماعی، توانست پایگاهی اجتماعی برای خود ایجاد و خود را به‌عنوان بدیلی برای نظام حاکم معرفی کند. همین سابقه مدید باعث شد تا سازمان یافته‌ترین گروه فعال در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی مصر باشد و به سرعت و پس از سقوط مبارک، ضمن تشکیل حزب آزادی و عدالت، کوشید نظریه‌های خود را به بوته آزمایش گذارد. از این‌رو و در پی شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری، مجلس سنا و مجالس محلی به پشتوانه پایگاه اجتماعی خود توانست بیشترین آرا را به‌دست آورد و بی‌آنکه برای ورود به قدرت، خود را نیازمند به ائتلاف با احزاب غیردینی ببیند. پس از انتخابات مجلس دادگاه عالی قانون اساسی، مجلس را که در دست اکثریت اسلامگرا شامل احزاب سلفی و اخوان بود منحل کرد.

به رغم موج اخوان هراسی که در مصر علیه اخوان توسط احزاب مختلف شکل گرفت با این حال در نخستین انتخابات ریاست جمهوری دموکراتیک در مصر که در سال ۲۰۱۲ میلادی برگزار شد، محمد مرسی رییس حزب آزادی و عدالت که یک حزب تاسیس شده توسط اخوان المسلمین بود، بر اساس آمار رسمی در رقابت با ژنرال احمد شفیق پیروز انتخابات گردید. او در اولین اقدام از مجلس منحل شده خواست که تشکیل جلسه بدهد.

انحلال مجدد

 اخوان سعی کرد در قانون اساسی جدید مصر اسلام و قرآن را مبنای قانون گذاری قرار دهد ولی این پیش نویس به مذاق احزاب سکولار و ملی گرا خوش نیامد و بهانه ای برای تبلیغات بیشتر علیه اخوان شد.

اخوان که در حال طرح ریزی برای عملیاتی کردن برنامه های اسلامی خود در مصر بود – اگرچه بی اشتباه هم عمل نکرده بود- بیش از یک سال مجال نیافت و در سال ۲۰۱۳ با کودتا ارتش به رهبری السیسی و کشتار چندین هزار جوان طرفدار اخوان در میدان رابعه العدویه و دستگیری تعداد زیادی از رهبران و اعضا و حتی هواداران اخوان،  کنار زده شد و حزب التجمع که یک حزب چپ‌گرای مصری است، دادخواست انحلال جماعت اخوان را به دادگاه برد و دادگاه، اخوان‌المسلمین را ممنوع‌الفعالیت و تمامی اموال آن را مصادره کرد. در پی آن در سال ۲۰۱۴ دادگاهی در مصر برای محمد بدیع رهبر اخوان المسلمین و 682 نفر دیگر از اعضا و هواداران اخوان در مصر حکم اعدام صادر کرد. که برخی احکام در دادگاه تجدید نظر به حبس های ابد و بلند مدت تبدیل شد.

منبع: مجله الکترونیکی اخوت

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا