تحلیل مسائل روزمکتب انقلاب

اگر انتقام سخت و پشیمان‌کننده نگیریم…/عبرت‌هایی از تاریخ سستی مسلمین برابر طاغوت

پس از این جنایت بود که حضرت امیر (ع) در خطبه‌ی 27 نهج‌البلاغه، یاران سست‌عنصرشان را «أشباه الرجال» خواندند و فرمودند: «هرکس جهاد را از روی بی‌رغبتی ترک کند، خداوند به او جامه‌ی ذلت می‌پوشاند و او را غرق بلا نماید و به ذلت و پستی گرفتار شود و دستگاه محاسباتی‌اش از کار می‌افتد.» ایشان در ادامه‌ی این خطبه‌ی جانسوز، دلیل جسارت معاویه در دست زدن به «غارات» را سستی مردم در جهاد دانسته و فرمودند: «به شما گفتم كه با اينان بجنگيد پيش از اينكه با شما بجنگند؛ به خدا قسم هيچ ملّتى در خانه‌اش مورد حمله قرار نگرفت مگر اينكه ذليل شد. اما شما مسئوليت جهاد را به يكديگر حواله كرديد و به يارى يكديگر برنخاستيد تا دشمن از هر سو بر شما تاخت، و شهرها را از دست شما گرفت.»

حجت الاسلام مهدی محمدآبادی

1. سستی در «صفین»، تاوان مضاعف در «غارات»

سستی سربازان حضرت امیر در صفین باعث شد که مالک اشتر برای حفظ جان رهبرش، از آستانه‌ی خیمه‌ی معاویه برگردد و در نهایت، با تحمیل حکمیت، جنگ به نفع دشمن مقلوبه شود. پس از این بود که معاویه دست به حملات سریالی به مناطق تحت حکومت حضرت زد تا با قتل و غارت، باقیمانده‌ی هواداران حضرت را نیز پراکنده سازد. «غارات» معاویه، از مکه و مدینه و حجاز تا مدائن و یمن و مصر و یمن را در برگرفت. یکی از این حملات وحشیانه به «انبار» بود که سربازان دشمن، نوامیس مسلمین را غارت کردند و بدون این‌که حتی یک نفر از آنان زخمی شود، با غنیمت فراوان برگشتند. پس از این جنایت بود که حضرت امیر (ع) در خطبه‌ی 27 نهج‌البلاغه، یاران سست‌عنصرشان را «أشباه الرجال» خواندند و فرمودند: «هرکس جهاد را از روی بی‌رغبتی ترک کند، خداوند به او جامه‌ی ذلت می‌پوشاند و او را غرق بلا نماید و به ذلت و پستی گرفتار شود و دستگاه محاسباتی‌اش از کار می‌افتد.» ایشان در ادامه‌ی این خطبه‌ی جانسوز، دلیل جسارت معاویه در دست زدن به «غارات» را سستی مردم در جهاد دانسته و فرمودند: «به شما گفتم که با اینان بجنگید پیش از اینکه با شما بجنگند؛ به خدا قسم هیچ ملّتى در خانه‌‏اش مورد حمله قرار نگرفت مگر اینکه ذلیل شد. اما شما مسئولیت جهاد را به یکدیگر حواله کردید و به یارى یکدیگر برنخاستید تا دشمن از هر سو بر شما تاخت، و شهرها را از دست شما گرفت.»

2. فاجعه‌ی «حره»، نتیجه‌ی یاری نکردن ولی خدا

مردم و خواص مدینه -که هنوز تصویر بازی حضرت اباعبدالله را بر شانه‌های مطهر حضرت رسول در خاطر داشتند- با وجود این‌که دیدند یزید، امام حسین (ع) را به بیعت مجبور کرده و آن حضرت به مکه سفر کردند، اما آن‌قدر در شناخت طاغوت زمان و یاری پسر رسول خدا کوتاهی کردند که خبر شهادت غریبانه‌ حضرت را برایشان آوردند و تازه فهمیدند که چه کلاهی سرشان رفته است. تازه سه سال پس از عاشورا بود که اینان قصد قیام کردند اما این پایان کار نبود؛ لشکر یزید به حرم پیامبر جسارت کردند و در طول 3 روز، بیش از 4هزار نفر را کشتند، که در بین آنان بسیاری از اصحاب رسول خدا و حافظان قرآن بودند. نوامیس مردم را بر سربازان خود حلال کردند و در نهایت با بازماندگان مردم مدینه، پیمان بردگی نوشتند!

3. به حسین دست یاری نداد، با پای حجاج بیعت کرد

یکی از آقازادگان صدر اسلام که حاضر به بیعت با امیرالمؤمنین نشد و امام حسین را -به این بهانه که قیامشان سبب نقض وحدت مسلمین است- یاری نکرد، وقتی حجاج خون‌ریز کعبه را سنگ‌باران کرد، همان آدم، شبانه به نزد حجاج رفت و با پای او بیعت کرد!

4. امام گفته بود: ناوشان بزنید؛ اما..

در اواخر جنگ تحمیلی که آمریکا علنا وارد درگیری شد، به امام خبر دادند که آمریکایی‌ها آمده‌اند پشت تنگه‌ی هرمز؛ بنا به نقل تعدادی از مسؤلان، امام فرمودند: «اولین ناو آمریکایی را که وارد خلیج فارس شد، بزنید!» گفتند آقا این خطرناک است، آمریکا موشک‌های کروز دارد، بمباران می‌کند. امام فرمودند «آخرین کاری که آمریکا می‌کند، می‌آید جماران را می‌زند و مرا از بین می‌برد؛ بگذار ببرد. اولین ناو را بزنید، بگذارید ما در دنیا سربلند باشیم». گفتند آقا از محالات است، اگر مرکز از بین برود، شما از بین بروید، دیگر چیزی نمی‌ماند به عنوان انقلاب و نظام… امام فرمودند «نظر من این است. شما خودتان بروید با مقامات نظامی و… مشورت کنید، به هر نتیجه‌ای که رسیدید من قبول دارم». که آقایان آمدند مشورت کردند، بدین نتیجه رسیدند که نزنند. این نزدن همان و جری شدن آمریکا همان؛ تا جایی‌که در روز روشن، هواپیمای مسافربری ما را با 270 مسافر غیرنظامی بیگناه سرنگون کردند و به خلبانش مدال افتخار دادند و آب از آب تکان نخورد!

5. فتوا بدهید، بازار مشترک تحریم‌مان می‌کند!

اندکی پس از پذیرش قطعنامه و پایان جنگ، وقتی کتاب موهن «آیات شیطانی» با حمایت سران و رسانه‌های غربی منتشر شد، حضرت امام فتوا به اعدام نویسنده‌ی آن دادند و فرمودند: «از مسلمانان غیور مى‏‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسى جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید.» در حالی‌که جهان اسلام در حمایت از این فتوای عزتمندانه به خروش آمده بود، برخی از مسؤلان داخلی، این فتوای امام را باعث فرار سرمایه‌گذاران غربی از کشور -که تازه وارد فاز سازندگی شده بود- دانستند! اما حضرت امام اندکی از این فتوای غیورانه کوتاه نیامدند. در اثر همین موضع مستحکم ایشان بوده که تا امروز، سلمان رشدی ملعون جرأت ظاهر شدن در انظار عمومی را ندارد!

نتیجه:

آن‌چه در بندهای قبل آمد، صرفا تعداد اندکی از برگ‌های پرشمار تاریخ اسلام و نیز تاریخ معاصر بود که نشان می‌دهد نتیجه‌ی سستی و انفعال در برابر طواغیت، جز افتادن در دور باطل شکست و تحقیر و ذلت نیست و برعکس، راه رسیدن به عزت و سعادت دنیا و آخرت، شکستن بت‌های دنیای مادی است؛ به فرموده‌ی خمینی کبیر: «مسلمانان باید بدانند تا زمانى که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، همیشه منافع بیگانگان بر منافع آنان مقدّم مى‏‌شود؛ و هر روز شیطان بزرگ… به بهانه حفظ منافع خود حادثه‏‌اى را به وجود مى‏‌آورند.» زیرا «به یقین، آنان مرزى جز عدول از همه هویتها و ارزشهاى معنوى و الهى‏‌مان نمى‌‏شناسند.» (پیام قطعنامه)

فعلا به ‌این‌که چه عواملی سبب شده کار به اینجا برسد که امروز آمریکای جنایت‌کار، تمام مرزهای اخلاقی و حقوقی را درمی‌نوردد و با سینه‌ی ستبر و گردن افراشته، خون فرماندهان ارشد مقاومت در ایران و عراق را به گردن می‌گیرد، کاری نداریم؛ اما حالا که اجماع بی‌سابقه‌ای در میان اقشار و طیف‌های مختلف کشور و نیز دلدادگان به انقلاب اسلامی در سراسر جهان برای گرفتن انتقام سردار دل‌ها، سلیمانی عزیز و خون‌خواهی از آمریکای جنایت‌کار شکل‌گرفته است، و همین امر سبب شده که حتی کسانی چون مهدی کروبی و سید محمد خاتمی نیز نتوانند در برابر این جنایت آشکار شیطان بزرگ سکوت پیشه کنند، از هر زاویه‌ای که نگاه کنیم، چه اعتقادی، چه فقهی و چه عقلانی، این اجماع پدیدآمده اقتضای یک پاسخ سخت و فراتر از انتظار طراحان این نقشه‌ی شیطانی دارد؛ نقشه‌ای که قطعا مبتنی بر محاسبات پیچیده‌ و همه‌جانبه‌ اما مادی کشیده شده است و تنها راه خنثی کردنش، تکیه بر قدرت لایزال الهی و نصرت مؤمنین است: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنین‏»[1] (انفال:64) این همان نصرتی است که قوت جبهه‌ی ایمان را 10 برابر قدرت دشمنان خواهد کرد: «إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَهٌ یَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا»[2] (انفال:65) گرچه روی زمین نیز، کنار هم گذاشتن قطعات مختلف پازل شرایط داخلی و خارجی آمریکا نشان می‌دهد که هرگز نخواهد توانست با ما وارد جنگ شود؛ مگر آن‌که ما به روند این چندساله ادامه دهیم و هم‌چنان‌که «خروج ترامپ از برجام» را به‌جای «سوزاندن برجام»، با لبخند جواب دادیم، این بار نیز به فکر معامله با خون حیات‌بخش شهدای عزیزمان برای رفع تحریم‌ها باشیم!

بنابراین تنظیم سطح واکنش به جنایت آمریکا بر اساس حساب‌وکتاب‌های صرفا مادی، قطعا همان چیزی است که شیطان بزرگ به امید آن دست به چنین قماری زده است و باعث شکستن ابهت درخت تناور انقلاب در چشم ناظران بیرونی شده و عملا به‌ معنای پایان الهام‌بخشی انقلاب و خداحافظی با آرمان «جبهه‌ی جهانی مستضعفین» و تثبیت قدرت پوشالی دستگاه استکبار و چراغ سبز به او برای جری‌شدن‌ بیشتر خواهد بود.

خلاصه، حالا که بزرگ‌ترین دشمن ما و امت اسلامی و بلکه بشریت در عصر حاضر، به این سطح از واقحت روی آورده و شمشیر را از رو بسته است، راهی جز ترجیح تقوای الهی بر ترس‌های ناشی از دل‌بستگی به دنیا و گرفتن انتقام سخت و پشیمان‌کننده نداریم: «أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین‏»[3] و باید مطمئن باشیم که در قاموس آخرالزمان، عذاب الهی را ما باید با توکل و آمادگی همه‌جانبه و اقتدارمان بر سر دشمنان خدا و مردم مظلوم فروبریزیم و تنها در این فرض است که دل‌های مجروح شفا یافته و بغض‌های فروخورده آرام خوهد گرفت: «قاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدیکُمْ وَ یُخْزِهِمْ وَ یَنْصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ وَ یَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنین‏*وَ یُذْهِبْ غَیْظَ قُلُوبِهِمْ»[4] (توبه:13-15) تخطی از این امر واضح و حیات‌بخش خدا و رسولش، به معنای به صدا درآمدن زنگ خطر فتنه‌های مداوم آتی از جانب نظام سلطه است که تر و خشک را با هم خواهد سوزاند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ..*وَ اتَّقُوا فِتْنَهً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّهً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقاب‏»[5] (انفال: 24 و 25)

پانوشت:

[1]  ای پیامبر؛ الله و مؤمنینی که حرفت را گوش می‌کنند برایت کافی هستند.

[2]  اگر 20 نفر اهل استقامت داشته باشید، بر 200 نفر غلبه می‌کنید و اگر 100 نفر باشید، بر 1000 نفر از کفار غلبه خواهید کرد.

[3]  آیا بنا ندارید با قوم پیمان‌شکنی که پیامبرتان را اخراج کردند و تازه آنان هم شروع‌کننده بودند بجنگید؟! آیا از آنان می‌ترسید؟ اگر چنین است، باید بدانید که خداوند احق به ترسیدن است، البته اگر ایمان دارید!

[4]   با آنان بجنگید تا خداوند آنان را به دست شما عذاب کند و خوارشان سازد و شما را بر آنان پبروز کند و دل‌های اهل ایمان را شفا دهد و کینه‌های آنان را ببرد.

[5]  ای اهل ایمان! به دعوت خدا و رسول لبیک بگویید، وقتی که شما را به مایه حیاتتان دعوت می‌کنند.. و بترسید از فتنه‌ای که فقط ظالمان شما را شامل نمی‌شود و بدانید که خداوند سخت مجازات می‌کند.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا